به گزارش
جام جم آنلاین، دیروز هم شهردار منطقه ۶ درباره ساخت دو همراهسرای دیگر در این منطقه تهران که ۳۳بیمارستان در آنجا قرار دارد، گفت. مشکلات همراهان بیمار، اما به امروز و دیروز خلاصه نمیشود و سالهاست وجود دارد. در گزارش میدانی از بیمارستانهای امام خمینی (ره) و شهید رجایی (قلب) با همراهان بیماران صحبت کردیم. بیشتر آنها نه از سر نداری و فقر، بلکه به دلیل اینکه کنار بیمار خود باشند در حیاط یا اطراف بیمارستان ساکن شدهاند؛ افرادی که انتظار دارند حالا که به دلیل نبود بیمارستان مناسب در شهر خود برای درمان راهی پایتخت شدهاند، زمینه آرامش آنها در بیمارستان آماده شود. به همین دلیل است که انتظار دارند تعداد همراهسراها یا هتلها در اطراف بیمارستانها بیشتر شود؛ چرا که هتلها و همراهسراهای اطراف بیمارستانها همیشه پر است.
در پیادهروی خیابان باقرخان روی مسیر دوچرخهسواری، چادرهای مسافرتی برپا کردهاند. اول فکر میکنیم یک چادر است، بعد، اما جلوتر که میرویم ردیفردیف چادرهای مسافرتی خودشان را نشان میدهند. مرد، لباس محلی پوشیده است. میگوید یک هفته است پسر چهارسالهاش را که به بیماری CP (فلجمغزی) مبتلاست برای درمان به بیمارستان امامخمینی (ره) آورده است. خودش هم برای آندوسکوپی مراجعه کرده است. میگوید بعد از آندوسکوپی به دلیل آلودگی هوا و بهداشت بد محیط، گوشش چرک کرده و درد میکند، اما برای نزدیک بودن به پسرش چاره دیگری جز کنار بیمارستان ماندن ندارد.
حیاط بیمارستان قلب شهید رجایی پر از ماشین است. بین ماشینها و روی چمنها، تعداد زیادی از افراد زیرانداز انداختهاند؛ انگار به گردش آمدهاند. زن جوان میگوید از اراک آمده است. پدرش پنج روزی میشود برای عمل جراحی قلب در بیمارستان بستری است. زن، دو دختربچه کوچک دارد. میگوید برای حمامکردن بچهها، آنها را زیر شیر آب دستشویی میشوید. زن، تنها فرزند خانواده است و برای این که کنار پدر باشد در حیاط بیمارستان روزگار میگذراند.
همراهسرا هست، ولی کم است
«هر روز صبح ساعت ۶بیدار میشوم و به هر سه همراهسرایی که اطراف بیمارستان است، سر میزنم. هیچکدامشان جا ندارند.» این حرف پسر جوانی است که مادر پیرش در بیمارستان بستری است. میگوید دوست ندارد در خیابان بماند، اما اطراف بیمارستان امام خمینی (ره) فقط سه همراهسرا وجود دارد که همیشه هم پر هستند.
حرف زنی که چمدانش را روی آسفالت حیاط بیمارستان قلب شهید رجایی میکشد هم همین است. او هر روز به هتل قلب بیمارستان مراجعه میکند تا شاید اتاقی خالی شود، اما همه اتاقهای هتلی که در بیمارستان برای همراهان ساخته شده، پراست. مرد جوان بلند میشود و کش و قوسی به بدن خود میدهد و میگوید، سه روز است روی صندلیهای سالن همراهسرای بیمارستان قلب شهید رجایی میخوابد؛ سالنی که درواقع یک محوطه سرپوشیده با برزنت است و در حیاط بیمارستان و برای آسایش همراهان ساخته شده. درون سالن، پر از خانوادههایی است که چراغ پیکنیکی، شانه تخممرغ و موز گذاشتهاند درون سبد و همه نگران حال بیمارشان هستند.
مسؤول یکی از همراهسراهای بیمارستان امام خمینی (ره) میگوید، اگر صد ساختمان همراهسرا هم برای بیمارستان احداث شود باز هم، همه پر خواهند شد و اتاق خالی پیدا نمیشود؛ چراکه تعداد افراد مراجعهکننده به بیمارستان خیلی زیاد است. او هر روز به تعداد زیادی از همراهان بیماران میگوید اتاق خالی ندارد. هزینه اقامت برای همراهانی که تحت پوشش کمیته امدادند، رایگان است، اما هر همراهی که بخواهد یک شب در همراهسرا بماند باید حدود ۵۰ هزار تومان بپردازد. برای اقامت در هتل قلب هم باید شبی حدود یک میلیون و ۵۰۰هزار تومان پرداخت. هرچند بسیاری از همراهان حاضر به پرداخت این هزینهاند، اما مسأله این است که ۲۵ اتاق این هتل، بیشتر مواقع اشغال است.
این مردم نازنین
همه همراهان بیمار بیمارستانهای امام خمینی (ره) و قلب شهید رجایی فقیر نیستند و از سر ناچاری در اطراف بیمارستان اقامت نمیکنند. اغلب آنها میخواهند نزدیک بیمارستان باشند تا زودتر کارهای درمانیشان انجام شود. خانوادهای که از مازندران برای مداوای یکی از اعضای خانوادهشان آمده، میگوید، چون میخواهد نزدیک بیمار بستری خود باشد تا کارهای درمانی او را به موقع انجام دهد، جایی نزدیک بیمارستان را انتخاب کرده است و در چادر زندگی میکند. بعد کیسه پر از موز را تعارف میکند تا پذیرایی کرده باشد.
زنی که اهل سیستانوبلوچستان است، دو روز چشم انتظار است تا فقط جواب سیتیاسکن را به پزشکش نشان دهد. میگوید گوش به زنگ نزدیک بیمارستان مانده است تا پزشک را ببیند. بعد آدرس خانهاش را در ایرانشهر میدهد تا هر وقت گذرمان افتاد، در خانهاش مهمان باشیم. او حتی بیادعا شال سوزندوزیاش را هم برای کامل کردن مهماننوازی پیشکش میکند. زنی دیگر که لهجه جنوبی دارد، میگوید دختر ۱۵سالهاش عمل پیوند قلب انجام داده و حتی از بیمارستان قلب شهید رجایی مرخص شده، اما دو روز منتظر است تا پزشک معالج دخترش را ویزیت کند تا بعد به شهر خود بازگردد. او حتی یک چای میدهد دستمان و مهماننوازی میکند.
لیلا شوقی - گروه جامعه