ایران بعد از انقلاب اسلامی از ذلت به عزت رسید
رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در گفتگو با جام جم آنلاین:

ایران بعد از انقلاب اسلامی از ذلت به عزت رسید

آغاز صدارت ۱۳ ساله هویدا

بعد از اعدام حسنعلی منصور از سوی اعضای هیات‌های موتلفه اسلامی، امیر عباس هویدا در روز ۶ بهمن ۱۳۴۳ به عنوان نخست وزیر کار خود را شروع کرد و تا ۱۳ سال در این سمت باقی ماند.
بعد از اعدام حسنعلی منصور از سوی اعضای هیات‌های موتلفه اسلامی، امیر عباس هویدا در روز ۶ بهمن ۱۳۴۳ به عنوان نخست وزیر کار خود را شروع کرد و تا ۱۳ سال در این سمت باقی ماند.
کد خبر: ۱۴۴۲۵۶۸
نویسنده فتاح غلامی - جام جم آنلاین
 
 به گزارش جام جم آنلاین، هویدا البته پیش از این تاریخ فعالیت خود را به عنوان نخست وزیر آغاز کرده بود و آن هم در شرایطی که حسنعلی منصور در بیمارستان پارس با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد. هویدا در آن زمان وزیر دارایی کابینه منصور بود و با فرمان شفاهی پهلوی دوم به عنوان کفیل نخست وزیر، زمام اداره کابینه را در دست گرفته بود.
 
وی ۱۰ روز پس از ترور منصور و ۵ روز پس از فوت او از سوی شاه مامور تشکیل کابینه شد و در روز ۱۱ بهمن ۱۳۴۳ کابینه هویدا از مجلس رای اعتماد گرفت. 
در آن زمان بسیاری از کارگزاران حکومت شاه گمان نمی‌کردند که کابینه او دوام و قوامی پیدا کند و او را در حد یک روی کارآوردن یک «کابینه محلل» می‌دانستند حتی در تصور کسی نمی‌گنجید که او ۱۲ سال، ۶ ماه و ۱۲ روز بر سرکار باشد. 
 

نشو و نما در یک خانواده بهایی

 
امیرعباس چهارمین فرزند میرزا حبیب‌الله عین‌الملک و افسرالملوک بود که در سال ۱۲۹۸ متولد شد. پدر و پدربزرگش از چهره‌های مشهور بهاییت بودند و عین الملک به خاطر داشتن مسئولیت در وزارت خارجه سال‌ها مامور خدمت در دمشق و بیروت بود و به همین خاطر امیرعباس دوران کودکی و نوجوانی خود را این شهر‌ها گذراند.
او تا سال ۱۳۲۱ را در بیروت، دمشق، فرانسه و انگلیس گذارند و زمانی که به ایران آمد با سفارت انوشیروان سپهبدی شوهر خاله اش در ۱۳۲۲ با سمت کارمند دفتر وزارتی به استخدام وزارت خارجه درآمد. 
 
آغاز صدارت ۱۳ ساله هویدا
 
 
او در اوایل مرداد ۱۳۲۴ با مسئولیت وابسته سفارت ابران به پاریس رفت و در اول آبان ۱۳۲۵ هم به عنوان کارمند اداره حفاظت منافع ایران در آلمان انتخاب شد. زمانی که عبدالله انتظام در کابینه حسین علاء وزیر خارجه بود هویدا به تهران مراجعت کرد و سمت منشی مخصوص انتظام را یافت. مصدق که نخست وزیر شد هویدا به معاونت اداره سوم سیاسی وزارت خارجه رفت و در مهر ۱۳۳۰ هم مامور خدمت در کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در ژنو شد و بیش از پنج سال در این کمیساریا در ژنو باقی ماند. رایزنی سفارت ایران در آنکارا و همراهی با عبدالله انتظام در زمان مدیر عاملی او در شرکت ملی نفت ایران از دیگر مناصب هویدا بود. حسنعلی منصور که نخست وزیر شد، به خاطر سابقه دوستی او با هویدا، وی به عنوان وزیر دارایی وارد کابینه شد.
 

فعالیت‌های حزبی

 
هویدا از اعضای تشکل دهنده احزابی، چون کانون مترقی و ایران نوین بود و قائم مقامی این دو تشکل را بر عهده داشت و این روند حتی زمانی که وزیر دارایی بود ادامه پیدا کرد و زمانی که مامور تشکیل کابینه شد عطاءالله خسروانی به عنوان جایگزین سمت او را گرفت. البته هویدا در دی ۱۳۵۳ دوباره سودای فعالیت بیشتر حزبی بسرش زد و در همین سال دبیر کل حزب ایران نوین شد. زمانی هم حزب شه ساخته رستاخیز در یازدهم اسفند ۵۳ شروع به فعالیت کرد هویدا با حفظ مقام نخست وزیری به عنوان دبیر کل حزب رستاخیز انتخاب شد و تا آبان ۱۳۵۵ در این سمت ماند و بعد به ناچار دبیر کلی حزب را به رقیب دیرینه اش جمشید آموزگار سپرد. 
 
 
آغاز صدارت ۱۳ ساله هویدا
 

استعفا از نخست وزیری 

نهضت انقلابی و مذهبی مردم ایران در دو سال آخر حیات رژیم شاه به اوج خود رسید و این روند بسیار برای آمریکا نگران کننده بود و به همین خاطر جیمی کارتر که تازه سکان کاخ سفید را به دست گرفته بود و حکومت پهلوی را در فرونشاندن آتش اعتراضات ناتوان می‌دید و بیم از دست دادن متحد خود در منطقه را داشت از شاه خواست که خط مشی خود را در برخی از مسائل مربوط به حقوق بشر و آزادی‌های سیاسی تغییر دهد تا روند نهضت مردمی ایران کند شود. 
 
 
آغاز صدارت ۱۳ ساله هویدا
 
 
در آن زمان هیاتی از سازمان ملل متحد به ایران آمده بودند و حکومت شاه را به نقض حقوق مستمر بشر محکوم کرده بودند و چندی بعد سازمان عفو بین الملل هم ایران را به داشتن بدترین آمار نقض حقوق بشر متهم کرد. 
 
از همین مقطع بود که وعده‌های جورواجور رژیم مبنی بر تغییر فضای سیاسی به گوش رسید و شاه هم به مردم قول داد تا انتخابات آزاد براه بیندازند و سانسور مطبوعات را کاهش دهد و زندانیان سیاسی را آزاد کند. 
 
تغییراتی هم در بخش اجرایی کشور ایجاد شد و زمانی که هویدا بعد از بازگشت از تعطیلات تابستانی خود از یکی از جزایر یونان برای ملاقات با محمدرضا پهلوی به نوشهر رفت در لابه لای صحبت‌های شاه دریافت که او قصد دارد خون و روحیه تازه‌ای به قوه مجریه بدمد و از همین رو فهمید که دیگر باید با دوران صدارتش خداحافظی کند و نامه استعفای خود را از نخست وزیری برای شاه نوشت و محمدرضا پهلوی هم بالافاصله با درخواست او موافقت کرد. ساعت ۶ بعد از ظهر ۱۵ مرداد ۱۳۵۶ پس از ۴۵۷۲ روز، هویدا از نخست‏‌وزیر‏ی استعفا داد و صندلی صدارت را به رقیب دیرینه خود جمشید آموزگار که از حمایت جدی‏‌تر آمریکائیان برخوردار بود واگذاشت.
 
خبر این استعفا با ناباوری عمومی همراه شد، چون بسیاری بر این گمان بودند که با توجه به دوران طولانی صدارت هویدا او گویی نخست وزیر مادام العمر رژیم پهلوی است. 
 
علت این برکناری البته صرفا به خاطر دمیدن روح تازه به قوه مجریه نبود، چون برخی از اقدامات اقتصادی هویدا با نارضایتی بالایی همراه بود و بخشی از آن ناشی از ریخت و پاش‌ها و برنامه ریزی غلط بود. 
 
دوران نخست وزیر هویدا از نگاه برخی به عنوان دوره ثبات اقتصادی معرفی می‌شود و حتی در برخی از نقل‌ها درباره افزایش صندوق ذخیره ارزی در دوران صدارات او آمده است که هویدا با صراحت می‌گفت: «آنقدر پول داریم که نمی‌دانیم چه کارش کنیم». این در حالی بود که در همان زمان روستانشینان حداقل امکانات بهداشتی، ارتباطی، آموزشی و حمل و نقلی را نیز در اختیار نداشتند و در واقع آثار پول‌های حاصل از فروش نفت در زندگی مردم دیده نمی‌شد.
 
نمونه دیگر قطع مدوام نیروی برق از اوایل تابستان ۱۳۵۶ در تهران بود که هویدا به جای مواجه شدن با این مشکل مغازه‌داران و کسبه را وادار کرد که در آغاز شب مغازه‏‌های خود را بسته نگهدارند. 
 
راجی، آخرین سفیر خاندان پهلوی در لندن، در خاطرات ۱۲ مرداد ۱۳۵۶ می‌نویسد از هویدا راجع به مسئله قطع برق سوال کردم، و او جواب داد «موقعی که فقط ۳۰% از در آمد کشور در دست دولت قرار دارد و ۷۰% بقیه را در اختیار شرکت نفت و ارتش گذارده‌اند، چطور می‌توان از دولت انتظار داشت که فقط با ۳۰% از در آمد کشور، همه کار‌ها را بدون عیب و نقص انجام دهد».
 
وضعیت اقتصادی در اواخر صدارت هویدا اوضاع آشفته را پیدا کرده بود و قیمت‌ها سیر صعودی داشت و در سراسر کشور هم کمبود کالا بشدت احساس می‌شد و حلبی آباد‌هایی بودند که در اطراف و اکناف شهر‌ها سبز شده بودند؛ و در حالی که آهنگ رشد اقتصادی کاهش یافته بود دولت به جای چاره اندیشی مالیاتها را افزایش داد و حتی کار به اخذ وام از دولت‌های خارجی شد و در سال ۱۳۵۳ ایران دو میلیارد دلار مازاد بودجه داشت، اما طولی نکشید که این مازاد به کسری بودجه بدل شد. دولت ۳/۷ میلیارد دلار کم داشت.
 

وزارت دربار

 
امیراسدالله علم یار همیشگی شاه تا مدت‌ها وزیر دربار بود و در بسیاری از موقعیت‌های دشوار به محمدرضا پهلوی مشورت می‌داد، اما زمانی که نهضت انقلابی مردم ایران به روز‌های اوج خود نزدیک می‌شد علم دچار بیماری سختی شد و وزارت دربار را به امیرعباس هویدا سپرد. در همین دوره بود که مقاله اهانت آمیز «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم نویسنده‌ای بی نام و نشان به نام احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات در روز ۱۷ دی ۱۳۵۶ منتشر شد و برخی از نزدیکان و کارگزاران حکومت شاهنشاهی بر این باور بودند که به خاطر رقابت‌های سیاسی که بین هویدا و جمشید آموزگار وجود داشت آن مقاله کذایی از دفتر مطبوعاتی وزرات دربار و با نگاه مساعد شاه منتشر شد و تبعات انتشار این مقاله که اهانت مسقیمی به رهبری نهضت بود پایه‌های حکومت رژیم را متزلزل کرد. 
 
نیمه سال ۱۳۵۷ و زمانی که گوش شاه به اجبار صدای انقلاب مردم ایران را شنید و کابینه‌های رنگارنگ برای تغییر فضای سیاسی و خواباندن آتش خشم انقلابی مردم روی کار آمدند و ندای برخورد با مفاسد را سر دادند و هویدا در شهریور همین سال از وزارت دربار عزل شد و مقام خود را به علی قلی اردلان داد و کمی بعد به دستور شاه دستگیر و در مهمانخانه ساواک در منطقه شیان تهران زندانی شد. 
 
آغاز صدارت ۱۳ ساله هویدا
 
 
این حبس تا زمان پیروزی انقلاب تداوم پیدا کرد و در نهایت با فروپاشی نظام شاهنشاهی، هویدا به بازداشتگاه جدید منتقل و از سوی آیت الله صادق خلخالی محاکمه به مرگ محکوم شد و حکم او در ۱۸ فروردین ۱۳۵۸ به اجرا درآمد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها