همسر شهید نوروزی، گفت:

مدافع حرمی که می‌دانست در میدان جهاد شهید می‌شود

آقا مهدی به نحوه شهادتش هم واقف بود، چون از روز اول آشنایی هر روز این ترس با من بود که خبر شهادتش را بیاورند باعث شده بود تا بارها و بارها با این رویا از خواب پریشان بیدار شوم، وقتی از خوابم برایش می‌گفتم که با ترور به شهادت رسیده می‌گفت: خانم من با ترور نمی‌میرم ان‌شاءالله در میدان جهاد.
کد خبر: ۱۴۳۴۹۳۷

به گزارش جام جم آنلاین ،مهدی نوروزی، نخستین شهید مدافع حرم کرمانشاه و ملقب به شیر سامرا تا آخرین لحظه گوش به فرمان رهبر معظم انقلاب بود و در برهه‌های مختلف برای دفاع از اسلام و انقلاب وارد میدان شد.

وی در ۲۰ دی ماه سال ۱۳۹۳ در العوینات در حومه سامرا کشور عراق در نبرد با تروریست‌های تکفیری داعش به مقام رفیع شهادت رسید.

از آشنایی‌تان با شهید نوروزی و معیارهایی که سبب شد ایشان را به‌عنوان همسر انتخاب کنید، بفرمایید.

اوایل سال ۱۳۹۱ با شهید نوروزی آشنا و مرداد همان سال ازدواج کردیم.

 از اوایل دوران دبیرستانم خواستگارهای متعددی داشتم اما همیشه آرمانی فکر می‌کردم و دوست داشتم که همسرم خیلی انقلابی و متدین باشد. وقتی‌که ایشان برای خواستگاری آمد از صحبت‌های آقا مهدی متوجه شدم همان معیارهایی را دارد که من می‌خواهم.

از اخلاق و رفتار شهید در برخورد با شما و خانواده‌اش سخن بگویید.

شهید نوروزی خیلی با ملایمت و با لطافت با خانواده‌اش رفتار می‌کرد و به معنای واقعی مصداق آیه" مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ " بود چرا که او واقعاً در خانه بسیار مهربان و بسیار صمیمی بود اما در کارش بسیار جدی رفتار می‌کرد. در بیان عواطف و احساساتش بسیار توانمند بود و همواره ابراز علاقه می‌کرد و سعی داشت محیط زندگی ما یکنواخت نباشد.

حدود یک سال و نیم قبل از آشنایی ما شهید نوروزی پدرش را از دست داده بود. و اولین باری که مرا به کرمانشاه برد با این که حدود ده شب رسیدیم اولین جایی که رفتیم سر مزار پدرش بود. احترام خاصی برای پدرش قائل بود و همیشه سنگ مزار پدر را بوسه می‌زد.

با مادر و اعضای خانواده‌اش بسیار مهربان بود و نسبت به آنان احساس مسئولیت می‌کرد و دغدغه زندگی آن‌ها را داشت تا درگیر مشکلات نباشند.

از شهید نوروزی یک پسر به نام محمدهادی به یادگار مانده است که در زمان شهادت او ۹ ماهه بود. اما شهید نوروزی بسیار مسئولیت پذیر بودن‌ و در مدت کوتاهی که خداوند محمدهادی را به ما داده بود خیلی برای او وقت می‌گذاشت. زمانی‌که خانه بود تمام کارهای محمدهادی را خودش انجام می‌داد و با او بازی می‌کرد.

 آیا قبل از شهادت، در مورد شهادت سخن می‌گفت؟

در مراسم آشنایی و خواستگاری شهید نوروزی مطرح کرد که مسیری را انتخاب کرده که ان‌شاءالله ختم به شهادت است. در طول زندگی مشترک نیز مدام تکرار می‌کرد که مسیرش ختم به شهادت می‌شود. خطبه عقد ما توسط آیت الله مصباح خوانده شد و بعد از عقد آقا مهدی در گوش آیت‌الله مصباح گفت: برای شهادت ما هم دعا کنید؛ حتی در دیدار با مقام معظم رهبری از ایشان خواسته بود برای شهادت او دعا کنند.

مزار پدرش کنار قطعه شهدا بود، برای اولین بار که بر سر مزارشان رفتیم رو به من کرد و گفت در قطعه شهدای یکی دو تا بیشتر جا نمانده و ان‌شاءالله جای من آنجاست و لذا از همان ابتدا می‌گفت مسیری را انتخاب کرده که ختم به شهادت می‌شود.

مدافع حرمی که می‌دانست در میدان جهاد شهید می‌شود

 رابطه شهید با امام زمان چگونه بود؟

شهید نوروزی عجیب امام زمانی بود. او سعی می‌کرد روزهای سه‌شنبه‌ و جمعه‌ خود را به مزار شیخ صدوق که از یاران حضرت در زمان غیبت صغری بودند، برساند و به حضرت ولی عصر(عج) متوسل می‌شد. همچنین در خواندن نماز امام زمان(عج) مداومت داشت و در هفته چندبار این نماز را می‌خواند.

شهید نوروزی علاوه بر اینکه از نظر مالی در حد توان به دیگران کمک می‌کرد هرگاه احساس می‌کرد با مشورت دادن و با حضورش به کسی کمک می‌کند دریغ نمی‌کرد.

 مهم‌ترین وصیت شهید به شما و شیرین‌ترین خاطره‌تان چه بود؟

در وصیتش بیشتر به تربیت محمدهادی تاکید داشت، برای او مهم بود که پسرش در فضایی رشد کند که جزء سربازان امام زمان(عج) باشد. هم و غمش این بود که باید یار ولایت باشیم، یار آقا سیدعلی باشیم.

معتقد بود بهترین محل برای تربیت خیمه امام حسین(ع) است؛ و در وصیت خود تاکید داشت که هر سال در سفر اربعین مشارکت داشته باشید و حتی می‌گفت که اگر روزی پول نداشتی که به زیارت اربعین مشرف شوی فرش خانه‌ات را بفروش اما زیارت اربعین را ترک نکن.

لحظه لحظه زندگی با آقا مهدی اگر چه کوتاه بود اما به لطف خدا سرشار از خاطرات شیرین است. یکی از خاطراتی که برایم بسیار مهم و تاثیرگذار است صبر و بردباری شهید نوروزی بود. در آذرماه سال ۱۳۹۳ که همراه با شهید نوروزی به سفر اربعین مشرف شده بودیم در مسیر پیاده‌روی باران گرفت و هوا بسیار سرد بود و محمدهادی هم در مسیر گرسنه بود و گریه می‌کرد. او با صبر و آرامش از من خواست که پسرم را شیر بدهم و یک پتو روی سر ما گرفت و با صبوری ایستاد تا محمدهادی سیر شود.

 از آخرین ساعات قبل از شهادت ایشان اگر مطلبی دارید، بفرمایید. چگونه از شهادت ایشان باخبر شدید؟

آقا مهدی به نحوه شهادتش هم واقف بود، چون از روز اول آشنایی هر روز این ترس با من بود که خبر شهادتش را بیاورند باعث شده بود تا بارها و بارها با این رویا از خواب پریشان بیدار شوم، وقتی از خوابم برایش می‌گفتم که با ترور به شهادت رسیده می‌گفت: خانم من با ترور نمی‌میرم ان‌شاءالله در میدان جهاد.

دعایی که همیشه مادرش برایش می‌کرد، این بود که ان‌شاءالله اول تو بزنی و بعد تو را بزنند و آن طور که دوستش تعریف می‌کرد شهید نوروزی، آخرین تیر را هم زد و همانطوری که می‌خواست شهید شد.

روز شهادتش در کانال عجیبی می‌روند هدفشان آزادسازی مدرسه بوده، مدرسه آزاد و مقر می‌شود و عراقی‌ها می‌ترسند و جلوتر نمی‌روند و فقط آقا مهدی و دوستش جلو می‌روند که آقا مهدی تیر می‌خورد، در حالی که زخمی بوده به دوستش تأکید می‌کند که او را عقب ببرد و در این حال هم بیکار نبوده و آخرین تیرش هم به سمت دشمن اصابت می‌کند و لحظه آخر جای خشابش را می‌خواهد که عکس خانواده‌اش را در آن نگهداری می‌کرده و با ذکر یالثارات الحسین و ذکر یا زهرا(س) و یا حسین(ع) به شهادت می‌رسد.

روز شنبه بیستم دی ماه، هر چقدر به او پیام می‌دادم جواب نمی‌داد، محمدهادی بد جور گریه می‌کرد و من دلشوره‌هایم بیشتر می‌شد، نگرانی آن روز با همه روزها فرق می‌کرد، هر چقدر تماس می‌گرفتم، مهدی جواب تلفن‌هایم را نمی‌داد، احساس کردم کار از کار گذشته و مهدی به شهادت رسیده، همان شب خبر شهادت مهدی در همه رسانه‌ها پخش شد.

جهاددانشگاهی واحد قم در نظر دارد یادواره ۳۲ شهید مدافع حرم این استان را با هدف معرفی و نهادینه‌سازی فرهنگ جهاد در میان جوانان امروزی در روز ۲۳ آذرماه جاری برگزار کند.

newsQrCode
برچسب ها: قم شهید مدافع حرم
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها