حق هم داشتند؛ نیرویی که برای شرکت در عملیات به جبهه آمده، یا باید بزند به خط یا برگردد خانه. بههمین دلیل گردانندگان جنگ دو گزینه بیشتر نداشتند: از سرگیری عملیات یا اعلام شکست و برگرداندن نیروها به خانههایشان. در چنین شرایطی که دشمن هوشیار و آماده دفاع است، خطرپذیری و تصمیمگیری برای نبرد مجدد کار سادهای نیست.
خطر برای اعتبار صدام
بعد از شکست و توقف عملیات کربلای ۴ عراقیها بادی به غبغب انداختهبودند و با غرور از پیروزی بزرگشان حرف میزدند. مقامات نظامی و رسانههای وابسته به حزب بعث با درشتنمایی و گندهگویی برای قوی نشان دادن خودشان، آمار کشتهشدگان ایرانی را در گفتوگوهای مختلف از ۳۰ تا ۹۰ هزار نفر عنوان میکردند.
تعجبی هم نداشت، چرا که در یکسال منتهی به دیماه ۶۵ ایران در چند جبهه شکستهای سنگین و سختی را به صدام تحمیل کرد. بعثیها در بهمن ۶۴ از جایی که فکرش را نمیکردند، ضربه خوردند. عبور رزمندگان ما از اروند و فتح شهر فاو، اعتبار صدام در جهان عرب را به مخاطره انداخت. دیدن چنین روزهایی برای او، که با رویای آقایی بر اعراب و لقب سردار قادسیه به ایران حمله کرد، عذابآور و وحشتناک بود.
فاو را بدهید تا مهران را آزاد کنم!
صدام اواخر اردیبهشت ۶۵ در پاسخ به سقوط فاو، شهر مهران ما را به اشغال خود درآورد. اشغال مهران برای عراقیها هم اعاده حیثیت بهحساب میآمد و هم یک دستمایه تبلیغاتی قابل اشاره. صدام برای سرپوش گذاشتن روی شکست فاو، پس از اشغال مهران دستور داد در کشورش همه به جشن و پایکوبی بپردازند. بعد هم برای ایران پیام فرستاد که فاو را بدهید تا مهران را آزاد کنم. البته این دستافشانی صدام دوام چندانی نداشت.
رزمندگان ایران در تیرماه ۶۵ با اجرای عملیات کربلای یک مهران را از صدام پس گرفتند تا دوباره یأس و ناامیدی گریبان نیروهای نظامی عراق را بگیرد. روند ناکامیهای عراق در شهریورماه با حمله ایران به اسکلههای نفتی «البکر» و «الامیه» تکمیل شد. نخستین نبرد دریایی نیروهای سپاه پاسداران با نام کربلای ۳ حتی آمریکاییها را هم ترساند که نکند روحیه سربازان بعثی بیش از پیش متزلزل شود.
آش تبلیغاتی بعثیها
حالا و با شکست کربلای ۴ ایران، بعثیها برای بازیابی روحیه نظامیهایشان و برگرداندن آبروی از دست رفته، گوش فلک را با هوچیگری و هیاهو کَر کردهبودند. صدام جلوی دوربینهای تلویزیونی پیروزی سربازانش را تبریک گفت و روی سینه فرماندهانش مدال افتخار چسباند. آش تبلیغاتی بعثیها آنقدر شور شدهبود که رسانههای اروپایی طرفدارشان هم نتوانستند حقیقت را سانسور کنند. روزنامه «دی ولت» آلمان در اینباره نوشت: «سر و صدای زیاد عراق مبنی بر کسب پیروزی برای دامن زدن به جنگ روانی است. اینگونه اعمال برای تقویت روحیه مردم عراق، خود دلیلی بر خستهبودن مردم این کشور از جنگ است.»
کودتای تبلیغاتی بهموقع برای صدام
نشریه صاحبنام «تایمز مالی» انگلستان هم مواضع سران عراقی را اینطور تحلیل کرد: «دیپلماتها در بغداد و مقامات واشنگتن این عملیات را کوچکتر از آنچه ادعا شده، دانستهاند. آنها معتقدند این پیروزی عراق یک کودتای تبلیغاتی بهموقع برای صدام در پایان سالی که در آن عراق فاو را از دست دادهبود، به حساب میآید». جنگ روانی تنها اقدام دیکتاتور بعثی بعد از شکست کربلای ۴ نبود. هواپیماهای عراقی هر روز بمبهای شیمیایی مرگبارشان را میریختند روی تن خسته آبادان و خرمشهر.
طرح و نقشه جدید
در طرف دیگر ماجرا، فرماندهان سپاه خودشان را برای یک عملیات تازه در همان حوالی آماده میکردند تا اولا نیازی به جابهجایی گسترده نیرو نباشد و ثانیا زمان شناسایی منطقه و طراحی و اجرای عملیات به حداقل برسد. زمان مثل برق و باد میگذشت. از منظر تبلیغاتی هم ایران سعی داشت تحلیلگران ارتش صدام را به این باور برساند که عملیات وسیع سالانهاش با شکست مواجه شده و لشکرها در حال تخلیه منطقه هستند. واقعیت امر هم همین بود اما سازمان رزم ایران سعی داشت شکست و عدمالفتح کربلای ۴ را با یک طرح و نقشه جدید جبران کند.
سال سرنوشت
سرانجام پس از تبادل نظر و سبک و سنگین کردن اوضاع، شلمچه بهعنوان محدوده نبرد بعدی انتخاب شد. هیچکس دلش نمیخواست سال ۶۵ را که «سال سرنوشت» نامیده میشد، با شکست به پایان برساند اما جنگیدن در شلمچه، مأموریتی خطیر و ناممکن بهنظر میرسید. علی شمخانی تصمیمات فرماندهان سپاه را برای آقای هاشمی رفسنجانی تشریح کرد. ایشان هم که از سوی امام(ره) به سمت فرمانده جنگ منصوب شدهبود، پس از شنیدن توضیحات جانشین فرماندهی سپاه، گفت: «هر لشکری را که تردید ندارد و آمادهتر است، به کار بگیرید و قاطعانه بروید دنبال کار شلمچه». محسن رضایی بعد از موافقت آقای هاشمی، مقدمات جنگیدن در میدان پیچیده و دشوار شلمچه را با فرماندهانش آغاز کرد. فرمانده لشکرها با وجود مخالفت اولیه با پذیرفتن ضرورت حمله مجدد به دشمن و تکیه بر توان عملیاتی نیروهایشان، تمام قد ایستادند پای کار.
سنگرهای عظیم نونی شکل
صدام در روزهای نخست جنگ از فتح چند روزه ایران حرف میزد ولی بعدا مجبور شد با کمک مستشاری آمریکاییها و حمایت مالی برخی کشورهای عربی، دهها سد دفاعی در منطقه عمومی شلمچه بسازد تا بصرهاش از سقوط در امان بماند. بغداد پایتخت سیاسی عراق بهشمار میرفت و بصره پایتخت اقتصادیاش. بیتردید فتح این بندر راهبردی، کفه ترازوی جنگ را به نفع ایران سنگین میکرد. آمریکا نمیخواست صدام بازنده جنگ باشد، بههمین دلیل کارشناسان نظامیاش را به جنوبشرقی عراق فرستاد تا خطوط پدافندی آسیبپذیر عراق را تقویت کنند. سنگرهای عظیم نونی شکل نیم دایرههایی به شعاع ۲۰۰ و ارتفاع شش متر با امکانات استقرار تانک و نیروی پیاده مشهورترین راهبند منطقه بهحساب میآمد. به این ترتیب تانکها و تیراندازهای بعثی از ارتفاع شش متری با تسلط بهسمت نیروهای مهاجم شلیک میکردند. هلالی این سنگرها را هم با مین، سیمخاردار و آب مسدود کردهبودند تا امکان نفوذ به داخلشان به صفر برسد.
۱۰ حمله شیمیایی
کانال زوجی، کانال پرورش ماهی و منطقه آبگرفتگی به علاوه نهرهای دوعیجی و جاسم سایر امکانات دفاعی عراق محسوب میشدند. بصره آنقدر برای صدام اهمیت داشت که علاوه بر عوارض و موانع یاد شده، سپاه سوم به فرماندهی ژنرال کارکشته «ماهر عبدالرشید» با ۲۳تیپ پیاده، سه تیپ زرهی، سه تیپ مکانیزه و یک تیپ کماندویی و سپاه هفتم کشورش به فرماندهی ژنرال کهنهکار «هشام فخری» با ۲۰ تیپ پیاده، دو تیپ مکانیزه، دو تیپ زرهی و یک تیپ کماندویی را هم در اطراف آن مستقر کردهبود. نیروهای مهندسی صدام در روزهای پس از کربلای ۴ به برخی ضعفهای دفاعی خودشان در محدودهای بهنام پنجضلعی پی برده و با شتاب مشغول برطرف کردن آن شدند. ارتش عراق در این مدت ۱۰ حمله شیمیایی هم انجام داد که بر اثر آن ۲۴۰ نفر شهید و بیش از ۲۱۳۰ نفر مصدوم شدند.
رمز یا زهرا سلاما...علیها
فرماندهان سپاه نقشه حمله به دژ رویایی صدام در شلمچه را با دقت و حساسیت بالا طراحی کردند ولی تحرک آنهمه نیرو در منطقهای محدود، چیزی نبود که از چشم دشمن مخفی بماند. طبق برنامه پایان روز ۱۷دیماه را برای آغاز حمله تعیین کردند که در حین اجرا، عملیات یک روز عقب افتاد. فردای آنروز یعنی پایان ۱۸دی آتش توپخانه بعثیها و شلیک منورها شدت گرفت اما بههرحال رزمندههای ایرانی در نخستین دقایق بامداد ۱۹دیماه ۶۵ با رمز یا زهرا(سلاما...علیها) وارد پیکار بزرگ کربلای ۵ شدند. بعثیها فکرش را هم نمیکردند که به این زودی سپاه در مستحکمترین منطقه پدافندی عراق دست به عملیات بزند.
از سرگیری بمباران شهرها
کار دشوار و طاقتفرسا بود ولی آثار یأس و ترس در سیمای هیچیک از رزمندهها دیده نمیشد. پیشروی غافلگیرانه، خلاقانه و شجاعانه بچههای سپاه در کربلای ۵ آنقدر شگفتآور و بزرگ بود که ارتش بعث سپاههای چهارم و ششم خود را هم به منطقه درگیری فرستاد. درگیریها ۱۳ روز با شدت ادامه یافت. خرد شدن سدهای دفاعی شلمچه، صدام را جوری خشمگین و عصبانی کرد که به تلافی شکست شلمچه، از ۲۱ دیماه یعنی روز سوم عملیات بمباران شهرهای مختلف ایران را از سرگرفت. هرچند کربلای ۵ به اهداف تعیین شدهاش نرسید اما موفقیتهای به دست آمده برتری ایران را که با فتح فاو حاصل شدهبود، تثبیت کرد.
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد