آنها هیچ ترسی از دیده شدن توسط مردم و حتی پلیس ندارند، حتی مردم حاضر در صحنه را تهدید میکنند که در معرکه آتشینی که بهپا کردهاند، دخالت نکنند وگرنه خونشان پای خودشان است. حتی گاهی کار آنها با تهدید و زور تمام نمیشود و طعمه را یا زخمی میکنند یا میکشند. این داستانی است که مدتهاست از گوشه و کنار میشنویم و بسیاری از مردم، حتی در روز روشن هم میترسند گرفتار یکی از این سارقان شوند. سردار حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران هم این موضوع را با اعلام این خبر که در سه ماهه گذشته، آمار سرقتها 7 درصد افزایش پیدا کرده، تایید کرد و هشدار داد باید فکر جدیتری برای این موضوع کرد. اوج ماجرای جولان سارقان و زورگیران مسلح همین هفته پیش بود که سه چهره تئاتر و تلویزیون به نامهای وحید آقاپور، محمد شیری و سیدمرتضی فاطمی، هدف حمله زورگیران قرار گرفتند.
دفاع، به قیمت از دست دادن موتور
ساعت 22 و 30 دقیقه دوشنبه هفته گذشته وحید آقاپور، بازیگر تئاتر و تلویزیون حوالی بزرگراه همت، حدفاصل حقانی و مدرس، در تله یک زورگیر گرفتار شد. او سوار بر موتورسیکلت خود در راه بازگشت به خانه بود که دو زورگیر به یک نفر حمله کردند. او میگوید: «برای کمک به آن فرد جلو رفتم اما درست در همان لحظه، یک خودروی دیگر به موتور زورگیران کوبید و آنها برای فرار با چاقو به من هم حمله کردند و درحالیکه از ناحیه شانه مجروح شده بودم، موتورسیکلتم را سرقت کردند. بعد از این حادثه به بیمارستان رسول اکرم(ص) منتقل شدم و بعد از چند ساعت بستری در آنجا و چند بخیهای که به دستم زدند، به خانه رفتم و حالم بهتر است. من رفتم به کسی کمک کنم که از او خفتگیری میشد، ولی این بلا سرم آمد. امیدوارم ماموران نیروی انتظامی با شدت بیشتری با سارقان خیابانی برخورد کنند.
فروش موبایل به دزدان
چند روز قبل از اینکه وحید آقاپور گرفتار زورگیران شود از محمد شیری، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون هم زورگیری شد. به گفته او، این چهارمین باری بود که مورد زورگیری قرار میگرفت. شیری در تشریح ماجرا میگوید: «ساعت 11 شب بود که یک موتورسوار در حالیکه فرد دیگری ترک موتورش نشسته بود، به من نزدیک شد. در تاریکی شب، فقط برق تیزیهایشان را دیدم. آنها مرا شناختند و وقتی نزدیکم شدند، گفتم گوشی من چندان ارزشی ندارد اما شمارهتلفنها برایم مهم است. اگر مردانگی دارید، این را نبرید. برای همین بیش از 400 هزار تومان پول که همراهم بود را به زورگیران دادم. یکی از زورگیرها گفت شانس آوردی که دوستت داریم. 50 هزار تومان از پولهای خودم را به من برگرداندند تا بتوانم با آن به خانه برگردم.»
فرار از دست دزدان
سیدمرتضی فاطمی، کارگردان و مجری تلویزیون هم چند شب پیش در تله زورگیرها گرفتار شد. او یکشنبه هفته گذشته برای جلسه پخش فیلم به پردیس ملت رفته بود. ساعت هفت شب جلسه تمام شد و درخواست یک تاکسی اینترنتی داد. او در تشریح ماجرا میگوید: «چون مسیرم از سمت شرق به غرب تهران بود، به سمت مقابل اتوبان رفتم. مدتیگذشت اما راننده نیامد. تصمیم گرفتم با تلفن همراهم با راننده تماس بگیرم که همان لحظه، یک موتورسیکلت سفیدرنگ با دو جوان سرتاپا سیاهپوش، به من نزدیک شدند. با احتیاط گوشی را در جیبم گذاشتم و تمام حواس و نگاهم را به هر دو جوان دادم تا ببینم چه میکنند. هر دو به آرامی از کنارم گذشتند اما یکدفعه از پشت درختان بیرون آمدند. هر دو خونسرد از موتور پیاده شدند و قمهها را از جیبشان بیرون آوردند. طوری جلو میآمدند که انگار آمده بودند طلبشان را وصول کنند. به یک متریام که رسیدند، شروع به دویدن به سمت خودرویی که از سمت کردستان به نیایش پیچیده بود، کردم. یکی از آنها دنبالم دوید و دوستش هم برگشت و موتور را روشنکرد. شیشه ماشین پایین و سرعتش کم بود. به محض اینکه ماشین سرعتش را کم کرد، کولهام را داخل آن پرتکردم و داخل آن پریدم. با کمک آن راننده از مهلکه نجات پیداکردم اما زورگیران فریاد میزدند هر جا بروی، گیرت میآوریم.»
یک هفته بعد از این سرقت با فاطمی تماس گرفتیم. توضیح میدهد: «اشاره به این حوادث مثل شمشیر دو لبه است. از یک طرف باید به شهروندان هشدار داد و از طرف دیگر نباید باعث ترس و وحشت آنها شد. حس هر چیزی از خودش مهمتر است. در بحث امنیت هم همینطور است. حس امنیت از خود امنیت مهمتر است. وقتی دزدان بدون ماسک، با قمه و در روز روشن به سمتت میآیند، این یعنی ناامنی و نمیتوان گفت امنیت است. اگر دوباره این اتفاق رخ دهد، در برابرشان مقاومت نمیکنم و تلفن همراه را تحویلشان میدهم. در این ماجرا هم به خاطر برخی موضوعات، مجبور به مقاومت شدم. اگر از من بپرسند بهترین کار در این مواقع چیست، میگویم مال را تحویلشان دهید. اینهایی که در روز بدون ماسک و با قمه سرقت میکنند، مثل زامبی هستند، هیچ چیزی برایشان مهم نیست و احتمال هر کاری از سوی آنها وجود دارد.»
این سهگانه از زورگیریهای اخیر از سه هنرمند بود که در فضای مجازی جنجالی شد. با افزایش سرقتهایی که این روزها در سطح شهر شاهد صحنههایی از آن هستیم، احساس ناامنی در میان شهروندان افزایش پیدا کرده است. البته پلیس با اجرای طرحهای محلهمحور در سالهای اخیر، سعی در افزایش احساس امنیت در میان شهروندان کرده اما به نظر میرسد در این مسیر نباید منتظر اقدامات پلیس بود و دیگر دستگاهها هم باید در کنار پلیس قرار گرفته و با برخورد قاطع و سخت با مجرمان خشن، هم راه برگشت دوباره آنها به سمت دزدی را بسته و هم از شکل گرفتن افکار مجرمانه در ذهن دیگر افراد جلوگیری کنند. زیرا افزایش هزینه جرم، نقش مهمی در کاهش ارتکاب آن دارد. دستگاههای فرهنگی و نهادهای اقتصادی هم باید برای پیشگیری از حرکت شهروندان به سمت ارتکاب جرم، گامهای موثری بردارند. به طوری که فقر مالی و فقر فرهنگی دو عامل مهم و تاثیرگذار در ارتکاب جرایم است.
الگوسازی اشتباه برای جوانان
دکتر علی نجفیتوانا، جرمشناس و استاد دانشگاه، درباره دلایل وقوع جرایم خشن در جامعه میگوید: «انحرافات رفتاری و بزهکاری، پیوند بسیار تنگاتنگی با مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه دارد. اگر جامعهای به لحاظ نظام اقتصادی و فرهنگی متعادل بوده، زندگی مردم تامین و نیازها برآورده شود، قطعا رفتارها نیز متعارف و متعادل خواهد بود و هیچ فردی سراغ ارتکاب جرایم خشن و زورگیری نمیرود. این یک قاعده علمی ثابتشده در فلسفه، حقوق و حتی در ادیان از جمله دین مبین اسلام است. در چند دهه اخیر، سه پدیده خانمانسوز و مخرب اجتماع، شامل فقر، فساد و تبعیض در کشور ما جولان میدهند. از گذشتههای دور نیز جرایم مالی بهویژه سرقت و زورگیری، در پیوند با مشکلات اقتصادی و بحرانهای اجتماعی بوده است. زمانیکه اقتصاد کشور گرفتار چالش میشود، سادهترین روش دستیابی به پول برای کسانیکه درآمد ندارند یا درآمدشان ناکافی است، سرقت و زورگیری با توسل به روشهای خشن است. مطالعات انجامشده در ایران و سایر کشورهای جهان، نشان میدهد اکثریت قریب بهاتفاق سارقان از طبقه فقیر جامعه هستند و براساس واقعیتهای موجود درکشور ما، بیکاری جوانان حالت بحرانی به خود گرفته است.»
وی به الگوپذیری جوانان اشاره کرده و میافزاید: «فساد مدیریتی باعث الگوسازی برای جوانان شده است. موازی با افول اخلاقیات، شاهد دینگریزی جوانان نیز هستیم که به این شرایط دامن زده است. سوءمدیریت، باعث کوچکتر شدن سفرههای مردم، تحدید قدرت خرید و بحران اقتصادی شده و به ایجاد شرایطی مانند افزایش سرقت، زورگیری و انواع جدیدی از جرایم دامن زده است. البته سرقت و زورگیری مختص به افراد مشهور و در اصطلاح سلبریتیها نیست. این افراد به دلیل در اختیار داشتن یک رسانه یا توجه رسانهها به آنها برای جذب مخاطب، مورد توجه قرار گرفته و جرایم ارتکابی علیه آنها و مسائل و مشکلات خانوادگی، سیاسی و اجتماعی آنها بیشتر مورد تجزیه و تحلیل و خبررسانی قرار میگیرد.»
رابطه فقر و ارتکاب جرایم
این حقوقدان معتقد است؛ روزانه صدها نفر در کشور ما قربانی جرایم مختلف مشابه، از جمله زورگیری و سرقت مسلحانه با استفاده از سلاح سرد و گرم میشوند. بنابراین، یک رابطه سببیت بین فقر، نداری، تورم با ارتکاب جرایم مالی وجود دارد. فراموش نکنیم وجود این شرایط نامتعارف و نامتعادل، باعث افزایش بسیاری از پدیدههای منحوس اجتماعی شده است. از جمله طلاق که تقریبا از دو یا سه ازدواج، یک مورد آن منجر به طلاق میشود. در این میان، اگر خانوادهای هم گرفتار پدیده طلاق نشود، دچار طلاق عاطفی میشود. بنابراین تمامی این جرایم از جمله سرقت و زورگیری در پیوند با مسائل اقتصادی و مدیریتی است. با مطالعه و تحلیل روی مرتکبان این جرایم و همچنین براساس تحقیقاتی که در دو سه دهه اخیر توسط محققان کارشناسی ارشد و دکتری صورت گرفته است، به این نتیجه رسیدیم که مرتکبان جرایم خشن، عمدتا جوانان بیکار و فاقد امیدواری، ارزشهای خانوادگی، اجتماعی و دینی بودهاند. از لحاظ انگیزهشناسی جنایی، شرایط حاکم در جامعه بهگونهای است که یک جوان برای دستیابی به آرمانها و آرزوها، ایدهها و اهدافش، سعی میکند به هر طریق ممکن برای خود درآمدی کسب کند.
نجفیتوانا تاکید میکند: «دومین انگیزه این افراد از اقدام به سرقت و زورگیری، اجرای عدالت است. مجرم تصور میکند این حق او ست که از افرادی که بیش از حد خود ثروتاندوزی کردهاند و حتی افراد مشابه آنها، زورگیریکند. در واقع این افراد، دریافت وجه از طریق زورگیری را نوعی اجرای عدالت، ایجاد برابری و بستری برای توزیع عادلانه درآمد برای خود میدانند. آنها ارتکاب جرم را حق خود دانسته و آن را نوعی مبارزه با جامعه و وسیله انتقام تلقی میکنند. سارقانیکه اقدام به خفتگیری و زورگیری میکنند، معمولا یا سارق حرفهای هستند یا تحت مدیریت یک سارق حرفهای قرار دارند. عوامل ارتکاب جرم و انگیزههای درونی در این افراد به حدی قوی است که از مجازات و پلیس هیچ ترسی ندارند. چرا؟ زیرا مجازات زمانی موجب ترس و بازدارندگی میشود که براساس اصل سنجش عقلانی، هزینه جرم بیشتر از درآمد آن باشد.»
از سرقت اولی تا سارق حرفهای
این جرمشناس با اشاره به نقش حمایتی زندان در بازسازی شخصیت مجرم میگوید: «مجرمیکه با ارتکاب جرم سعی دارد معاش روزانهاش را تامین کند، پس از دستگیری و ورود به زندان، آموزشهای مختلف ارتکاب جرم را فرا میگیرد و از یک سرقتاولی تبدیل به سارق حرفهای میشود. با این روند و بهتدریج، ارتکاب جرم و سرقت تبدیل به یک عادت در چنین مجرمی شده و ما با مجرمان بهعادت روبهرو خواهیم بود که مدام مرتکب جرم میشوند. آموزشکار به زندانی، حمایت از زندانی پس از خروج از زندان، زدایش انگیزههای جرم، حمایت از خانواده زندانی و تبدیل یک انسان مجرم بیمار به یک فرد متعادل و اعاده او به جامعه از اقداماتی است که باید در راستای سالمسازی افراد بهکار گرفته شود اما با تکرار همان سیاستهای غلط، دوباره یک فرد سابقهدار را وارد اجتماع میکنیم. نکته دوم درخصوص این مجرمان، تکرار جرم توسط آنها است و درواقع اعمال مجازات، هیچ تاثیر مثبتی بر آنان نداشته است. این نوع مجرمان برای ارزشهای اجتماعی و معیارهای اخلاقی و دینی هیچ اعتبار و احترامی قائل نیستند و رگههایی از وابستگی به اجتماع، همنوع و علاقه به دیگران در آنها دیده نمیشود. فقدان شغل در این افراد از عوامل اولیه ارتکاب جرم توسط آنها به شمار میرود.
ضمن اینکه اقدامات پیشگیری وضعی در کشور بسیار ضعیف است و به همین جهت، ما با نوعی افزایش تعداد جرایم خشن جسمی و مالی از جمله علیه افراد مواجه هستیم. بنابراین با یک تفکر بیطرفانه ساده، باید گفت افزایش این جرایم که ناامنی فردی و اجتماعی را درپی داشته، ناشی از مشکلات و چالشهای اقتصادی است. گرچه مجازات و اقدامات انتظامی میتواند موثر باشد اما جنبه مسکن و موقتی دارد. سوال ما این است که آیا با اعمال مجازات برعلیه قاتلان و جانیان، بزهکاران مواد مخدر، زناکاران و سایر جرایم دیگر، از آمار جرایم کاسته شده است؟ مدیران جامعه باید بپذیرند برخی جرایم ناپسند در جامعه افزایش پیدا کرده است اما برخی مدیران ما چشمان و گوشهای خود را روی این معضلات بستهاند و در زمینه رفع آن کاری از دست آنها ساخته نیست. چرا، چون زیرساختهای مبارزه با این جرایم را فراهم نکردهایم. برای مبارزه با جرم باید اخلاقیات و دینپذیری را تقویت و در کنار آن، نیازهای اقتصادی را مرتفع کرد.
نجفیتوانا در پایان خاطرنشان کرد: بنابراین با درنظر گرفتن رابطه سببیت بین عوامل اقتصادی و اجتماعی، چارهای جز بازاندیشی در سیاستهای جنایی نداریم. درواقع مجازات به تنهایی، پاسخ مناسبی برای خفتگیری و زورگیری نیست و تنها یک عامل پیشگیرانه است اما سختتر کردن مجازات، همانطور که در گذشته تجربه کردهایم، راه چاره نیست. مدیران بخش ترمیمی، قضایی و اجرایی باید بدانند که ارتکاب جرم، پاسخ فرد به بیعدالتی اجتماعی است. هیچکس مجرم متولد نمیشود و بنابراین به نظر میرسد در بحث سرقتهای مسلحانه و بهویژه زورگیریکه آن هم با استفاده از اسلحه انجام میشود، این مجرمان از همهچیز بریدهاند و به نوعی تعادل شخصیتی و رفتاری ندارند. مطالعات و مصاحبههای انجامشده درخصوص مجرمان، نشان میدهد که این افراد ارتکاب جرم را تنها وسیله امرار معاش میدانند، زیرا آنها از جامعه آموختهاند هر که صاحب زر و زور است، حاکم بوده و هرکه اینها را ندارد، محکوم و حق فقیر نیز پایمالشدنی است.
لیلا حسینزاده - ضمیمه تپش روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
ضرورت اصلاح سهمیههای کنکور در گفتوگوی «جامجم»با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت