نگاهی به رفتار سیاسی در تاریخ جشنواره کن

اقتصاد سیاسی؛ بهترین بازیگر همه ادوار یک جشنواره سینمایی

نگاهی به رفتار سیاسی در تاریخ جشنواره فیلم کن (بخش نخست)

حرکت پیاده‌نظام هنر در شطرنج سیاست

پس از پایان یافتن هفتاد و‌پنجمین جشنواره فیلم کن و اعلام نام برگزیدگان آن، بار دیگر این پرسش در نظر ایرانیان پررنگ شد که آیا این جشنواره سیاسی است و سیاست تا این میزان در گزینش آثار منتخب آن نقش دارد؟ برای یافتن پاسخ این پرسش نیازی نیست راه دوری برویم و می‌توان این پاسخ را در همان سواحل جنوبی فرانسه یافت.
کد خبر: ۱۳۶۹۷۳۲
نویسنده رضا حسینی - نویسنده و منتقد سینما
به گزارش جام جم آنلاین، نویسنده فرانسوی، اگنس پواریه اخیرا در واکنش به این ادعا که «به‌نظر می‌رسد جشنواره کن به‌دلیل توجه بیش از اندازه به زرق و برق و دچار شدن به تناقض‌های آشکار، دیگر مانند گذشته جدی نیست»، اظهار کرد: «شاید در نظر مردم سایر نقاط دنیا این رویداد هنری دیگر جدی نباشد، اما برای ما فرانسوی‌ها کاملا جدی است. کن کلاس درس سیاسی ما و دانشگاهی برای آموختن مسائل ژئوپلتیک است. این رویداد هنری محلی است که ما در آن نکات مهمی را در رابطه با بخش‌های مختلفی از دنیا می‌آموزیم که آن‌ها را هرگز از نزدیک ندیده‌ایم.»

شاید با این دست توضیحات، تردید‌ها در مورد وجود اهداف سیاسی در جشنواره فیلم کن (در کنار اهداف اقتصادی و فرهنگی) تا حدی برطرف شود، اما برای کمرنگ شدن هرچه بیشتر این تردید‌ها مخصوصا برای فیلمسازان مشهور که سعی در بی‌اهمیت جلوه دادن این یورش سیاسی دارند، بد نیست نگاهی به تاریخچه جشنواره فیلم کن داشته باشیم و به مرور گزیده دخالت‌های سیاسی مشهود در تعیین برگزیدگان مهم‌ترین جایزه این جشنواره یعنی نخل طلا بپردازیم. گزارش پیش‌رو بخش نخست این مرور است و برای یافتن پاسخ چند سوال از‌جمله این‌که؛ وقتی روسیه در اثر جنگ اوکراین، توسط آمریکا تحریم شد، تمام هنرمندان روسی یکطرفه و از سوی برگزار‌کنندگان جشنواره از حضور در کن محروم شدند پس چرا ایران که ۴۳ سال در تحریم است نه تنها هنرمندانش از حضور در جشنواره کن محروم نمی‌شوند بلکه جایزه هم می‌گیرند؟! آیا این نتیجه حرکت سرباز هنرمند در صفحه شطرنج سیاست به نفع اهداف جشنواره کن است؟

جایزه‌ای برای خروشچف

پس از مرگ استالین و روی کار آمدن خروشچف، گشایش اندکی در امور فرهنگی و هنری اتحاد جماهیر شوروی پدید آمد که کنجکاوی جهان غرب را برانگیخت. خروشچف برخلاف استالین از آشنایی مردم روسیه با فرهنگ غرب بیمناک نبود و از همین‌رو بخشی از دیوار‌های ساخته شده توسط استالین را خراب کرد. در زمان استالین، جهانگردان غربی به‌ندرت اجازه ورود به خاک روسیه را داشتند و مردم این کشور نیز نمی‌توانستند به خارج از مرز‌های سرزمین شورا‌ها سفر کنند، اما خروشچف در سال ۱۹۵۷ میلادی این محدودیت را برای بخشی از مردم روسیه برچید. در تابستان همان سال او اجازه برگزاری ششمین جشنواره جهانی جوانان و دانش‌آموزان را در خاک روسیه صادر کرد و شهر مسکو میزبان این رویداد فرهنگی شد. در این جشنواره سه میلیون نفر از مردم مسکو شرکت داشتند و ۳۰هزار جوان خارجی نیز از آن‌سوی مرز‌ها به آن‌ها پیوسته بودند. انجام این اقدامات در کنار دادن اجازه انتشار به کتاب «نه با نان خالی» نوشته ولادیمیر دودینتسف و همچنین فعالیت نشریات متفاوت و نوگامی مانند نووی میر (دنیای جدید) که در دوران استالین امکان ابراز وجود نداشتند، نوید تحولات ملموسی را در عرصه سیاست و فرهنگ شوروی می‌داد. این موضوع مسؤولان برگزاری جشنواره فیلم کن را بر آن داشت تا در سال ۱۹۵۸ میلادی جایزه نخل طلا را به نماینده اتحاد جماهیر شوروی یعنی فیلم «درنا‌ها پرواز می‌کنند» ساخته میخائیل کالاتازوف اهدا کنند.

تیری که خطا رفت

جایزه‌ای که در یازدهمین جشنواره کن به نماینده شوروی اهدا شد بیش از کارگردان این فیلم به نیکیتا خروشچف تعلق داشت و در عمل جایزه‌ای سیاسی بود؛ شاید با این هدف که او تشویق شود تا سیاست‌های استالین را به‌طور کامل کنار بگذارد و در‌های بیشتری به‌سوی اروپا و جهان غرب بگشاید.
با این حال جایزه سینمایی مذکور که رنگ و بوی سیاسی داشت، موجب تداوم اصلاحات فرهنگی و هنری در اتحاد جماهیر شوروی نشد و خیلی زود در شروع به چرخیدن بر همان پاشنه سابق (زمان زمامداری استالین) کرد. در همان سال که فیلم درنا‌ها پرواز می‌کنند جایزه نخل طلا را دریافت کرد، انتشار کتاب «دکتر ژیواگو» در سطح کشور به دستور خروشچف ممنوع شد و نویسنده این اثر یعنی بوریس پاسترناک تحت فشار‌های شدید حزب کمونیست قرار گرفت. این فشار‌ها به‌حدی بود که او از دریافت جایزه ادبی نوبل طفره رفت و از سر ناچاری آن را رد کرد. به این ترتیب فیلم سینمایی درنا‌ها پرواز می‌کنند به اولین و آخرین فیلم اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد که توانست جایزه نخل طلای کن را دریافت کند.

خاکسپاری بخشی از تاریخ

جشنواره فیلم کن در طول دهه ۷۰ میلادی تمرکز ویژه‌ای بر سینمای کلاسیک آمریکا و سینمای نئورئالیست ایتالیا داشت، تا جایی که تقریبا سه‌چهارم جوایز نخل طلای این دهه به فیلم‌های آمریکایی و ایتالیایی تعلق گرفت. در میان آن دسته از آثار آمریکایی که در طول این دهه موفق به کسب نخل طلای کن شدند دست‌کم سه مورد در داستان خود به جنگ ویتنام اشاره داشتند. دو فیلم «مش» ساخته رابرت آلتمن و «راننده تاکسی» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی حوادث جنگ ویتنام را در پس‌زمینه رخداد‌های اصلی داستان مطرح کرده بودند و فیلم «اینک آخرالزمان» اثر فرانسیس فورد کاپولا به‌طور مستقیم به این موضوع می‌پرداخت. در واقع به‌نظر می‌رسد توجه به جنگ ویتنام که در طول دهه ۷۰ میلادی یکی از بحث‌های داغ روز بود، آن زمان در دستور کار دست‌اندرکاران جشنواره کن قرار داشت. جالب آن است که جنگ ویتنام در ابتدا واکنش دولت ویتنام شمالی به سیاست‌های استعماری فرانسه در این کشور بود. با این حال پس از دخالت‌های آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در این جنگ، فرانسه به‌تدریج خود را کنار کشید و با ترک خاک ویتنام به‌طور کامل از میدان نبرد دوری گزید. پس از گذشت چند سال، اقدامات نظامی آمریکا در ویتنام گسترش یافت و به همان نسبت که تعداد قربانیان فزونی می‌گرفت، نوک پیکان انتقاد‌ها در محافل مختلف از‌جمله هنری به سمت این کشور متمرکز می‌شد؛ تا جایی که نقش فرانسه در شعله‌ور شدن آتش این نبرد خانمان‌سوز اندک اندک به بوته فراموشی سپرده شد. به‌تدریج آثار سینمایی متعددی بر‌مبنای جنگ‌افروزی آمریکا در خاک ویتنام خلق شد که برخی از آن‌ها توجه مردم جهان را به خود جلب کرد. گردانندگان جشنواره کن نیز با زیرکی خاصی شاخص‌ترین آثار سینمایی ساخته شده براساس این موضوع را دستچین می‌کردند و با جایزه دادن یا برجسته ساختن نام آن‌ها بر نقش دولت فرانسه در فجایع ویتنام خاک می‌ریختند. به لطف ملکه شدن نام این آثار سینمایی در حافظه عمومی، امروز کمتر کسی از مردم عادی نقش دولت وقت فرانسه در آغاز جنگ ویتنام را به یاد می‌آورد و همه آمریکا را مقصر اصلی این فاجعه تاریخی می‌دانند.

حمایت تام و تمام از یک فیلم ناتمام

در سال ۱۹۷۹ میلادی سی‌و‌دومین جشنواره فیلم کن برگزار شد که در نهایت مهم‌ترین جایزه خود را میان دو فیلم به اشتراک گذاشت. جایزه نخل طلای این دوره از جشنواره به فیلم «اینک آخرالزمان» ساخته فرانسیس فورد کاپولا تعلق گرفت. این امر در شرایطی رقم خورد که فیلم مذکور هنوز کامل نشده بود و نسخه ناقص و نیمه‌تمام آن در جشنواره کن به نمایش درآمد. با این حال همین فیلم ناتمام توانست در کنار فیلم «طبل حلبی» به کارگردانی فولکر شلوندورف که با اقتباس از رمان گونتر گراس ساخته شده بود، جایزه نخل طلا را به خود اختصاص دهد. فرانسیس فورد کاپولا پس از نمایش فیلم خود در کن به‌شدت به مطبوعات آمریکا تاخت و به‌دلیل بی‌توجهی به جنگ ویتنام و پرداختن پیش از موعد به جزئیات فیلم او، آن‌ها را منحط خواند. او همچنین برخی از همکاران خود را از تیغ تند انتقاد بی‌نصیب نگذاشت و نوع نگاه به جنگ ویتنام در آثاری نظیر «شکارچی گوزن» را از نظر سیاسی، سطحی و ساده‌انگارانه توصیف کرد. فرانسواز ساگان، نویسنده و نمایشنامه‌نویس فرانسوی که در آن سال ریاست هیات داوران جشنواره کن را بر‌عهده داشت بعد‌ها اعتراف کرد که آن روز‌ها فشار‌های بی‌موردی وجود داشت که کاپولا و فیلم او باید حتما از کن جایزه دریافت کند. به اعتقاد او فیلم طبل حلبی مستحق آن بود که جایزه نخست این جشنواره را به تنهایی دریافت کند؛ چرا که کاپولا پنج سال قبل در بیست‌وهفتمین جشنواره کن موفق به دریافت جایزه اصلی برای فیلم «مکالمه» شده بود و دلیلی نداشت که بار دیگر این جایزه را برای یک فیلم نیمه‌کاره دریافت کند.

با این حال خانم ساگان به این نکته اشاره نکرد که چه کسانی او و همکارانش را برای انتخاب فیلم اینک آخرالزمان تحت فشار قرار دادند. در بخش دوم این مطلب نمونه‌های دیگری از نقش پررنگ سیاست در معرفی برگزیدگان جایزه نخل طلای کن را مرور خواهیم کرد.

ظهور آندره وایدا

در نخستین جشنواره فیلم کن که در سال ۱۹۴۶ میلادی برگزار شد، نماینده شوروی سابق یعنی فیلم «نقطه بازگشت» ساخته فردریک ارملر به‌عنوان یکی از ۱۱ اثر برگزیده لقب گرفت، اما در آن زمان، اتحاد جماهیر شوروی جزو گروه متفقین به‌شمار می‌رفت و هنوز وارد جنگ سرد با جهان غرب نشده بود. پس از آن، سیاست جشنواره کن نسبت به شوروی سابق تغییر کرد. در طول دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی، این جشنواره روی فیلم‌های کشور‌های اروپای‌شرقی آغوش گشود؛ یعنی آثاری که زندگی مردم این سرزمین‌ها را زیر سلطه کمونیسم به تصویر می‌کشیدند. در همین سال‌ها بود که یکی از کارگردانان لهستانی مستعد یعنی آندره وایدا توانست نام خود را در کن مطرح کند و به هنرمندی سرشناس تبدیل شود.

منبع: روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها