مروری بر نقش های به یادماندنی پدرسالار

جیمز ترومن استاد ژورنالیسم دانشگاه سنت کرویدن در بخشی از مقاله خود پیرامون اهمیت تیتر در رسانه ها تحت عنوان «جلوه های حرفه ای بدنه خبرنگاری» نوشت: اخباری که تیترهای آنها درباره هنرپیشه ها و اصلا افراد مشهور زیر هفت کلمه باشد یعنی اینکه کاملا غم انگیز هستند چرا که حاوی خبر از فوت و یا بیمار شدن آنها هستند.
کد خبر: ۱۲۶۸۹۳۱

به گزارش جام جم آنلاین‌، حالا این تیتر، بی رحمانه خبر از فوتی می دهد که آن بخش از پژوهش تیترشناسی جیمز ترومن را به ما یادآوری می کند: «محمدعلی کشاورز درگذشت». کمتر از هفت کلمه است اما حجم وسیعی از هنر پشت آن قرار گرفته.

وقت مرور «پدر سالار» است.

 

سکانس یک

در 26 فروردین سال 1309 و در شهر اصفهان و محله سیچان به دنیا آمد و فرزند دوم خانواده کشاورز است. اصالتا گرجی تبار بود. فارغ‌التحصیل هنرستان هنرپیشگی تهران و دانشکده هنرهای دراماتیک است و در رشته نقشه برداری هم تحصیل کرده است. او می توانست آقای دکتر باشد و حتی در رشته پزشکی پذیرفته شد اما سرنوشت او چیز دیگری بود؛ هنرپیشگی.

 

سکانس دو

سال 1339 آغاز مردی شد که بعدا یکی از بزرگ ترین هنرپیشه های تاریخ ایران لقب گرفت. اولین فعالیت هنری وی بازی در تله‌تئاتر «خودکشی» به کارگردانی علی نصیریان در سال ۱۳۳۹ بوده‌است و سپس در نمایش‌هایی همچون «ویولن‌ساز کره‌مونا»، «آنتیگون»، «آندورا»، «ادیپوس شهریار»، «بازی استریندبرگل» بازی کرد.

 

سکانس سه

سلام تلویزیون. او هنرپیشه قاب کوچک هم شد. در سال ۱۳۴۷ به تلویزیون رفت و کارگردانی هنری قسمت‌هایی از سریال خانه  قمر خانم را به عهده گرفت. از آثار ماندگار وی می‌توان به مجموعه‌های تلویزیونی دایی‌جان ناپلئون، آتش بدون دود، هزاردستان (در نقش شعبان استخوانی)، سربداران (در نقش خواجه قشیری)، افسانه سلطان و شبان (در نقش خوابگزار اعظم)، پدرسالار و گرگ‌ها اشاره کرد. مرحوم کشاورز آخرین بار در سال 1387 در تله‌تئاتر «آدم خوابش می‌گیره»         به کارگردانی علی نصیریان برای شبکه چهار مقابل دوربین قرار گرفت و دیگر او را به عنوان هنرپیشه در هیچ سریال و فیلم تلویزیونی دیگری ندیدیم. یکی از به یادماندنی ترین و تاریخی ترین نقش های او در تلویزیون ایفای نقش در سریال پدرسالار و ایفای نقش در قامت «اسدالله خان» بود. او با بازی در این نقش و در 64 سالگی به اوج محبوبیت بین مردم رسید. مرحوم حمیده خیرآبادی نقش همسر او را در این سریال بازی کرد.

 

سکانس چهار

آغاز کشاورز بر پرده سینما. او برای نخستین بار در سال ۱۳۴۳ با فیلم شب قوزی ساخته فرخ غفاری بازیگری سینما را نیز تجربه کرد و تاکنون در ۴۷ فیلم سینمایی ایفای نقش کرده‌است. کشاورز برای بازی در فیلم مادر ساخته علی حاتمی نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. مرحوم کشاورز در سال 1383 نیز آخرین کار سینمایی خود را ثبت کرد، کاری که فرزند صبح نام داشت و بهروز افخمی آن را کارگردانی کرده بود.

برزخی‌ها، کمال الملک، مردی که موش شد، کفش‌های میرزا نوروز، مادر، جستجو در جزیره، ناصرالدین شاه آکتور سینما، دلشدگان، آقای بخشدار، زیر درختان زیتون، روز واقعه و کمیته مجازات دیگر کارهای مطرح اوست.

 

سکانس پنج

زندگی شخصی مرحوم کشاورز جالب توجه است. او در سال1352 از همسر خود جدا شد و بارها در این رابطه نیز صحبت کرد. حاصل این ازدواج دختری به نام نلی است که دور از پدر در بلژیک زندگی می کند. کشاورز از سال1352 که از همسر سابقش جدا شد دیگر ازدواج نکرد و 47 سال مجرد ماند. او درباره جدایی اش گفت: « من و همسرم مشکل خاصی با هم نداشتیم، زمانی که سال 1352 برای گرفتن مدرک فوق لیسانس به انگلیس رفته بود، او تقاضای طلاق داده بود هیچوقت نپرسیدم ازش که چرا درخواست طلاق داد! ما از هم جدا شدیم و الان دوست های خوبی هستیم و از حال هم خبر داریم».

 

سکانس شش

بیماری و خانه نشینی. محمدعلی کشاورز چندین سال پیش به دلیل شکستگی پا و مشکلات کمر خانه نشین شد و با وجود چندین عمل این عرضه درمان نشد و او دیگر قادر نبود به تنهایی راه برود. خانه نشینی باعث شد تا بیشتر روی کتاب خواندن تمرکز کند تا درد کمتری متوجه او شود.

شکستگی پای او عمیق بود. او از سه ناحیه ران، زانو و لگن دچار شکستگی شد و در پایش پلاتین گذاشتند.

او در سال 1391 نشان درجه یک فرهنگ و هنر را از دست رییس جمهور دریافت کرد.

کشاورز در دوران بیماری بیشتر از حسرت های خود گفت از جمله اینکه آرزویش این بوده که روزی نقش یک رهبر اکستر را بازی کند، رهبر ارکستری که عاشق کارش است و در آخر هم می میرد. اما هیچ وقت این آرزویش برآورده نشده است.

 

 

سکانس هفت

پرده پایین می آید. هنرمندی کشاورز تمام شد؛ حضور در 46 کار سینمایی و 55 کار تلویزیونی و تئاتر که از این تعداد دو تئاتر و یک سریال تلویزیونی را کارگردانی کرده است. او اوایل خرداد جاری به دلیل عارضه کلیوی و بالا رفتن سطح کراتین خون در بیمارستان بستری شد و بلافاصله مراحل درمانی خود را زیر نظر تیم پزشکی آغاز کرد. پس از آن وی به دلیل عفونت ریه در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد اما در نهایت درگذشت. به این ترتیب هنرپیشه ای که یکی از پنج هنرپیشه مرد برتر تاریخ سینمای ایران بود برای همیشه جاودانه شد.

 

نقش های به یادماندنی مرحوم کشاورز در سینما و تلویزیون:

 

شب قوزی(1343): نقش مکمل داشت. او در این فیلم، محمدی پور، شهرستانی فرصت طلب پایتخت نشینی است که به شدت درگیر مناسبات بیمارگونه دلالان و کار چاق کن های شهری است.

 

صادق کرده (1351): با سعید راد و عزت الله انتظامی در این فیلم همبازی شد و در قالب یک رییس پاسگاه ظاهر شده است که در کنار سرگروهبانی به نام ولی خان (با بازی عزت الله انتظامی) بعد از شنیدن خبر قتل همسر صادق، تحقیق برای یافتن قاتل یا قاتلان را آغاز می کنند.

 

رگبار (1351): محمد علی کشاورز بار دیگر در یک نقش مکمل و دیدنی در فیلمی از کارگردانی موج نویی و مستعد به نام بهرام بیضایی ظاهر شد. در فیلم رومانتیک و تلخ «رگبار» او در کنار پرویز فنی زاده، پروانه معصومی و پروین سلیمانی قرار گرفت و بازی در خور توجهی از خود ارائه داد.

 

کمال الملک (1363): او اینبار در نقش یک وزیر چاپلوس مقابل دوربین به بازی گرفته شد. در فیلم پربازیگر و به نوعی پرستاره علی حاتمی، کشاورز که حالا تعداد زیادی همکاری مشترک با کارگردانان صاحب نام و صاحب سبک سینمای ایران را در کارنامه داشت، نقش بسیار مهم اتابک اعظم را بازی می کند؛ وزیری که در کنار ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه قاجار حضوری دائم دارد و دائم در حال دسیسه چینی است.

 

مردی که موش شد (1364): یکی از معدود نقش های کم و بیش اصلی محمد علی کشاورز، برخلاف انتظاری که از برآیند کارنامه اش می رود یک نقش کمدی است. محمد علی کشاورز با رفتاری مشابه کسی که سکته مغزی کرده، روی ویلچر ادای آدم های لال و فلج و لقوه ای را در می آورد و پیشکارش ویلچر او را به دفتر رییس اداره مالیات هدایت می کند تا با دیدن وضعیت فیزیکی او مجاب شود و مالیات او را ببخشد.

 

هزار دستان (1366): اوج انعطاف پذیری و توانایی محمد علی کشاورز را باید در نقش شعبان استخوانی سریال «هزار دستان» به تماشا نشست. در همکاری دوباره با علی حاتمی، کشاورز ماندگارترین نقش کارنامه خود را ارائه داد. با آن گریم و شمایل عجیب و غریب و آن زخم بالای پلک و خشونت نگاه و رفتار؛ کشاورز تیپ شرور قداره کش را به یک شخصیت جذاب و درخشان تبدیل کرد.

 

مادر (1368): شاید علی حاتمی بهتر از هر کسی جذابیت های نقش شعبان استخوانی را درک کرده بود که با حفظ چارچوب آن شخصیت، به خلق کاراکتر محمد ابراهیم برای فیلم تحسین شده «مادر» پرداخت و بازی در آن را دوباره به کشاورز سپرد. در اینجا هم رگه های منفی شخصیت او از بقیه بیشتر است و به خاطر ادبیات لمپنی و قدری بدسگالی اش تقریبا اکثر فرزندان خانواده از حضور و هم صحبتی با او مغذب هستند.

 

پدرسالار (1374): سریال مهم و پربیننده میانه دهه 70 دوباره نام محمد علی کشاورز را سر زبان ها انداخت. اسدالله خان سریال پدرسالار، نقشی بود که شاید تصور آن با هر بازیگری جز کشاورز ناممکن جلوه می کند. او در این سریال نقش پدری کمابیش دیکتاتور و میانسال را ایفا می کند که البته به شدت نسبت به فرزندانش مهر می ورزد اما دلش می خواهد همه زیر بال و پر خودش باشند و هیچ عصیان و طغیانی را برنمی تابد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها