عامل جنایت مستانه در قهوه‌خانه:

از آلمان پیغام فرستادم می خواهم تسلیم شوم

متهمی که هشت سال قبل در یک نزاع در قهوه‌خانه‌ای در شهرری دوست خود را به قتل رسانده و به آلمان گریخته بود، پس از بازگشت به ایران تسلیم شد.
کد خبر: ۱۲۳۳۷۳۰

متهم دیروز در حالی پای میزمحاکمه قرار گرفت که اولیای دم برای او قصاص خواستند.
به گزارش خبرنگار جام‌جم، یک شب سرد زمستانی سال90 بود که نزاعی در یکی از قهوه‌خانه‌های شهرری باعث مرگ یک جوان 25 ساله به نام هادی شد. وقوع نزاع توسط حاضران در قهوه‌خانه به اطلاع پلیس رسید، ماموران بلافاصله در محل حادثه حاضر شده و متوجه شدند عامل جنایت متواری شده است.
یکی از شاهدان ماجرا به نام نادر که آن زمان 32 سال داشت در اولین اظهارات خود به ماموران گفت: همراه عباس و وحید در قهوه‌خانه نشسته بودیم. بر سر یک جر و بحث بیهوده،کارشان به نزاع کشید . یکدفعه عباس چاقویی را در کمر من دید و به زور آن را بیرون کشید و چند ضربه به وحید زد.
متهم به اروپا گریخت
در حالی که عامل جنایت از همان روز اول شناسایی شده بود و عده‌ای شهادت داده بودند که مجروح شدن وحید را توسط او به چشم خود دیده‌اند، اما خانواده عباس ادعا می‌کردند که بعد از قتل وحید هیچ خبری از پسرشان ندارند و او به نقطه‌ای نامعلوم گریخته است.
هشت سال از وقوع جرم گذشت تا این‌که یک روز یکی از دوستان مشترک عباس و وحید نزد پدر وحید آمد و گفت: قاتل پسرتان با من تماس گرفته و گفته است که در تمام این سال‌ها در کشور آلمان زندگی می‌کرده و حالا می‌خواهد به ایران برگردد. اواز من خواسته به شما بگویم می‌خواهد بیاید تا شما را به حق خودتان برساند.
چند هفته بعد از این ماجرا بود که عباس به ایران برگشت و یکراست نزد ماموران پلیس رفته و خود را تسلیم کرد. به این ترتیب با اعترافات صریح متهم و طرح شکایت دوباره از سوی اولیای دم،پرونده راهی دادگاه کیفری یک استان تهران شد.
در دادگاه چه گذشت؟
شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران،صبح روز گذشته محل محاکمه عباس به اتهام قتل وحید بود. در ابتدای جلسه مادر وحید خطاب به دادگاه گفت:آقای قاضی من از عباس شکایت دارم و تقاضای قصاص او را دارم. او سال‌های سال سر سفره ما نان و نمک خورد و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. اما پسر من را کشت و هشت سال متواری شد. محال است از قصاص او گذشت کنم.
پدر وحید نیز به عنوان یکی از اولیای دم در دادگاه تقاضای قصاص کرد و بعد نوبت به متهم رسید که در برابر اتهامات مباشرت در قتل عمدی،ایراد جراحت غیر منتهی به فوت،شرب خمر و خروج غیرقانونی از کشور از خود دفاع کند.
عباس در دفاع از خود گفت: من همه این اتهامات را قبول دارم. اما باور کنید روز حادثه مست بودم و روی اعمالم کنترل نداشتم. از روی ناراحتی شرب خمر کرده بودم. چند روز قبل از حادثه، یکی از دوستان صمیمی‌ام براثر بیماری فوت کرده بود. آن روز وقتی وحید وارد قهوه‌خانه شد،شروع کرد به دشنام دادن به دوست مرحومم. وحید وقتی فهمید تا این حد به‌خاطر مرگ رفیق‌مان ناراحتم به او ناسزا گفت. چند بار گفتم این حرف‌ها را نزن. اما گوش نمی‌داد و با هم درگیر شدیم.
قاضی: پیش از این با وحید اختلافی نداشتی؟
متهم: همه ماجرا همین بود که به شما گفتم. من وحید را دوست داشتم و رفیق صمیمی من بود. هنوز هم پدرش را عمو صدا می‌زنم.
قاضی: چاقو را از کجا برداشتی؟
متهم:نادر بین من و وحید بود. می خواست ما را از هم جدا کند. یکدفعه دیدم یک چاقو در کمر نادر جاساز شده. آن را کشیدم اما از دستم افتاد. نادر می‌خواست چاقو را از من بگیرد اما چون دسته چاقو دستم بود، نتوانست آن را بگیرد. با چاقو چند ضربه به سر و شکم وحید زدم.
در این لحظه از دادگاه، نادر که به عنوان شاهد حضور داشت به دستور قاضی از جای برخاست و در تایید حرف متهم گفت: هر قدر تلاش‌ کردم چاقو را از دست عباس بگیرم، نتوانستم.
متهم در دفاع آخر اظهار کرد:آقای قاضی در تمام این هشت سال، خواب و خوراک نداشتم. باور کنید الان که در زندانم آسوده تر از زمانی هستم که یک فراری بودم. هر شب خواب وحید را می‌دیدم و خاطراتم با او در ذهنم مرور می‌شد. آمدم تا عذاب وجدانم برطرف شود، اما از دادگاه تقاضای مساعدت دارم.
پس از دفاعیات متهم و کیل مدافعش، قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها