داریوش ارجمند از خاطرات انقلابی‌اش می‌گوید:

مرید دو علی هستم!

شاید کمتر کسی بداند داریوش ارجمند، بازیگر نام‌آشنای سینما و تلویزیون، شاگرد دکتر علی شریعتی بوده و یا در دوران رژیم پهلوی به دلیل فعالیت‌های هنری، از سوی ساواک مورد بازخواست قرار گرفته است. اما این پایان ماجرا نبود؛ او به واسطه ارتباطش با دکتر علی شریعتی همواره مورد سوءظن ساواک بود.
کد خبر: ۱۲۳۱۸۹۱

داریوش ارجمند که به خاطر هنرنمایی در نقش مالک اشتر در سریال امام علی(ع)، جایگاه ویژه‌ای در ذهن مردم ایران دارد، می‌گوید در همه زندگی‌اش تحت تاثیر دو «علی» بوده است: علی خامنه‌ای و علی شریعتی.
گزیده‌ای از گفت‌وگوی پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با داریوش ارجمند را در ادامه می‌خوانید.
پیوند با فضای سیاسی آن روزها
من شاگرد اول کلاس مرحوم دکتر شریعتی بودم و در دانشگاه مشهد کار هنری می‌کردم. آقای دانشور هم از نویسنده‌های آن دوره و جوان با استعدادی بود. او ادبیات می‌خواند و من تاریخ را در کلاس دکتر شریعتی می‌خواندم.
من خودم به شدت تحت تاثیر افکار دکتر شریعتی بودم و هنوز هم هستم. او یک انسان مبارز بود. این جمله دکتر شریعتی همیشه در ذهنم می‌ماند که «اگر بند از بندم جدا کنند حسرت گفتن یک «آخ» را بر دلشان می‌گذارم» و واقعا هم گذاشت. او بنابر اعتقاداتش عمل می‌کرد. من قرار بود در پاریس دکتر را ببینم اما دیگر اجل مهلتش نداد.
او به ما تاریخ اسلام و تاریخ تمدن درس می‌داد و ذهن بسیاری از جوانان آن دوره را زیر و رو کرد. شکاکیتی در ذهن همگان به وجود آورد تا بروند و پاسخ سوال‌هایشان را پیدا کنند.
دکتر شریعتی روزگارش را می‌شناخت و به اعتقاد من یک روشنفکر حقیقی بود نه از این روشنفکرهای قلابی که فقط این عنوان را یدک می‌کشند. او معتقد بود که آن چه به جامعه ما صدمه می‌زند منابع تایخی ما است. اعتقاد داشت که باید برگردیم و به اصلاح منابع تاریخی مذهبی‌مان همت کنیم. این سه جنبه‌ای است که این مرد مطرح کرد.
نظر آیت‌ا... خامنه‌ای درباره دکتر شریعتی
من آن روز که ساواک آقای خامنه‌ای را گرفت در همان مسجد بودم و این‌ها را دیدم. آن زمان دیدگاهی وجود داشت که مثلا هر کس عمامه سرش دارد عقب‌مانده و فناتیک است اما دکتر شریعتی به این موضوع اعتقاد نداشت لذا به ما دانشجویانش می‌گفت در مسجد کرامت یک روحانی جوانی است به نام سید علی خامنه‌ای. بروید پای صحبتش بنشینید ببینید چه می‌گوید. فکر نکنید هر کس عبا و عمامه دارد فناتیک است.
این را هم بگویم که من در همه زندگی‌ام تحت تاثیر دو «علی» بوده‌ام: علی خامنه‌ای و علی شریعتی. همچنان هم همینطور است. چند وقت پیش صحبت‌های آقای حسن نصرا... را در تلویزیون گوش می‌کردم که از جنگ 33روزه صحبت می‌کرد. شما ببینید این مرد که نهضت مقاومت را در منطقه رهبری می‌کند چطور درباره آقای خامنه‌ای حرف می‌زند. حسن نصرا... معتقد است که ایشان با غیب ارتباط دارد. او چیزهایی گفت که من حیرت زده شده بودم. این حرف‌ها را سردار سلیمانی هم می‌گفت. از خدا می‌خواهم به آقای خامنه‌ای که این مبارزه شریف را انجام می‌دهد سلامتی و طول عمر بدهد. ما ساخته اندیشه‌های این افراد هستیم. در دانشگاه دکتر شریعتی و در انقلاب امام و آقای خامنه‌ای.
درگیری با ساواک
من در هیچ گروه سیاسی نبودم. ساواک سعی می‌کرد به واسطه اینکه شاگرد دکتر شریعتی بودم من را اذیت کند. من به آنها گفتم پدرم مذهبی بود. من هم مذهبی هستم. پدرم نظامی بود و رئیس بیمارستان شاه رضا در مشهد بود اما واقعا تا سال‌های اخیر اصلا کسی این را نمی‌دانست و من هیچ‌وقت از جایگاه پدرم استفاده نمی‌کردم. تنها کسی که با من می‌جنگید ساواک بود، چون من با شریعتی راه می‌رفتم و از او تعریف می‌کردم. بعد از کلاس شریعتی، نوار سخنرانی‌هایش را به مرکز تئاتر خراسان می‌بردم و برای بچه‌ها پخش می‌کردم. آنها (ساواکی‌ها) به من می‌گفتند چاقوکش نواب صفوی! به علی شریعتی می‌گفتند نواب صفوی و به من هم می‌گفتند چاقوکش نواب صفوی! بازداشت من توسط ساواک به نمایشنامه سلطان مار آقای بیضایی مربوط می‌شود. حدود سال 45 یا 46 بود. من را به زندان لشکر بردند و تهدید کردند که اعدامت می‌کنیم و بعد هم از دانشگاه اخراجم کردند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها