در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
عشق بود اما نه به ثریا!
چند سال پیش بود که برخی رسانهها ادعا کردند زنی را که شهریار در جوانی به او دل باخته بوده یافتهاند. سه سال پیش هم نوشتند که ثریا درگذشته است یعنی همان زنی است که شهریار عاشق دلسوخته او بود و در فراقش کمر خم کرد. این روایت دراماتیک را لابد همهتان شنیدهاید.
همان موقع هم اصغر فردی این ماجرا را رد کرد و گفت که استاد هرگز درباره هویت معشوق خود در تمام عمر خود به هیچ احدی کمترین مطلبی ارائه نکرد.
او به یکی از دو تصویری که آن روزها در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشد اشاره میکرد و میگفت که تصویر متعلق به بانویی از شاهزادگان قجری بود و اساسا چنین نام و نشانی (ثریا ابراهیمی) در تمام زندگی شهریار واقعیت و موجودیتی نداشتهاست.
البته فردی منکر آن روایت از عشق آتشین نبود، بلکه دو نکته را رد میکرد؛ یکی اینکه آن زن، همین ثریا ابراهیمی است که رسانهها ادعا کردهاند حالا در آمریکا درگذشته و دیگری در ارتباط با سرانجام شهریار در ماجرای شورانگیز عاطفیاش. این دومی را هم از زبان فردی خواهیم خواند.
عشق بود اما نه تا ثریا!
اصغر فردی که خود را شاگرد شهریار میدانست اما شاید متمرکزترین شهریارپژوهی بود که دیده بودیم، در گفتوگو با جامجم معتقد بود باقی روایت ماجرای عاشقی شهریار، بسیار آمیخته با افسانه است. خب مردم دوست دارند روایتهای افسانهای را دراماتیکتر کنند. فردی میگفت: «شهریار در همان بیستوچندسالگی از ماجرای شکست در آن عشق عبور کرد اما طوری مینویسند انگار تا پایان عمر در آن فراق نالید و نالید. او عبور کرد و در شعر و معنویت به تعالی رسید. مردم میگویند او وقتی عاشق شد، تحصیل طب را رها کرد. این، افسانهای بیش نیست. او تحصیل طب را کامل کرد. طبیب بود. حتی در دورهای مطب دایر کرد اما دوست نداشت دکتر بماند، میخواست یک شاعر تماموقت باشد. این افسانهها را میبافند اما نمیپرسند چرا او تبعید شد؟ چرا دیپلم طب را به او نمیدادند؟ چرا سرهنگ دکتر فیروزبخت وقتی دید مدرک طبابت شهریار را نمیدهند خودش در مریضخانه فیروزبخت مدرک دیپلم طب را مینویسد و میدهد دست شهریار؟ چرا؟ چون رضاشاه مستقیم با شهریار درگیر شده بود. شهریار تنها شاعری بود که ترور میرزاده عشقی را در قالب شعر توصیف کرد و نوشت: «عشقی که درد عشق وطن بود درد او/ او بود مرد عشق که کس نیست مرد او/ [...] از جان گذشت عشقی و اجرت چه یافت مرگ/ این کارمزد کشور و آن کارکرد او». خب دستور مستقیم ترور میرزاده عشقی را رضاشاه داده بود و حالا یک بچهشاعر پیدا شده بود و در این باره شعر نوشته بود. این اباطیل را میگویند اما نمیگویند چرا نام یکی از چهارراههای پایتخت کشور باید امیراکرم باشد.
مگر نمیدانیم امیراکرم همان چراغعلیخان پهلوی است؟ پسرعموی رضا پهلوی و پیشکار محمدرضا پهلوی که شهریار را در باغشاه زندانی و سپس تبعید کرد به خراسان که استاد رفت پیش آنجا نزد کمالالملک. چرا نام چرکین او هنوز بر تهران است؟ وقتی همه جاینامها زدوده شده از نام او، چرا تهران هنوز به این نام آلوده است؟»
تحت حمایت حکومت نبود
یکی دیگر از افسانههایی که درباره زندگی شهریار مطرح شده، حمایت تام و تمام دولتی از او بوده است. لابد شما هم برخی را شنیدهاید مثلا اینکه شهریار ماهانه حقوقهای آنچنانی میگرفته و جمهوری اسلامی زندگیاش را ساخته بوده است. همین عکسهایی که از او و خانهاش باقی مانده کافی است تا تن به باور این مهملات ندهیم اما اصغر فردی هم در این باره معتقد بود شهریار هیچگاه تحت حمایت نبوده است.
شاگرد شهریار در این باره میگفت: «فصلی از زندگی رادیکال و مبارزات ضدپهلوی شهریار را در شعرش میبینیم. خب ادامه این روند را پس از پیروزی انقلاب هم میبینیم اما بدیهی است او از انقلابی که دلباختهاش بوده است، حمایت کند. رفتار شهریار پس از انقلاب، اپوزتیو و مبارزهای نیست بلکه حمایت است از جریان انقلابی. بنابراین باز هم انقلابی و رادیکال است. با این حال مگر شهریار در دوره حمایت از انقلاب، مورد حمایت قرار گرفت؟ آیتا... خامنهای گهگاه با ایشان تماس میگرفت و وقتی در بیمارستان تبریز بودند به ملاقاتشان آمد. اما اینکه میگویند شهریار اینطور و آنطور حمایت میشد، درست نیست».
طعنه به فرح و پیشبینی انقلاب
برخی هم میگویند شهریار با حکومت پهلوی چندان اصطکاکی ایجاد نمیکرد و حوصله دردسر نداشت. روایت اصغر فردی از ماجرای شهریار با فرح در این باره خواندنی است: «سال 1355 مهرداد پهلبد که وزیر فرهنگ بود با یک سند ملکی و کیفی پرپول میآید پیش شهریار؛ سند ملکی ساختمانی ویلایی در قلهک شمیران که فرح آن خریداری کرده بود تا شهریار را بیاورد تهران و آنجا ساکن کند. حالا ببینید شهریار در این شعر چه گفته: «میکده چون به باد شد، دعوت من به باده کرد/ روغن ریختهست کو نظر امامزاده کرد». توجه داشته باشید دو سال پیش از وقوع انقلاب آن را پیشبینی میکند و طعنهای هم روانه فرح میدارد. شهریار هیچوقت آن خانه را نپذیرفت. استاندار مدام نامه نوشت به شهریار که ما از این بابت تحت فشاریم و بیا خانه را بپذیر اما شهریار اصلا استاندار را به حضور نپذیرفت».
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه