در نهمین سالمرگ محمد نوری، پی «سفر برای وطن» او و نادر ابراهیمی را گرفتیم و از یک سریال و 16جلد کتاب در دهه 50 سردرآوردیم

وقت یادگیری نام گلی ناشناس*

انگار تاریخ ایران لحظه‌ای می‌ایستد، به فراز و فرودها و تراژدی‌ها و کمدی‌هایی که پشت سر گذاشته نگاهی گذرا می‌اندازد، به حیرت می‌نشیند، سینه‌اش را از دود عمیق چپقی که فرو داده خالی می‌کند و دوباره راه می‌افتد. این قطعه برای من، برآیند همان مکث کوتاه است؛ مکثی که عقربه‌ها به تاریخ تحمیل می‌کنند ولو برای لحظه‌ای. درباره قطعه «سفر برای وطن» حرف می‌زنیم، یا همان «ما برای آن‌که ایران خانه خوبان شود، رنج دوران برده‌ایم...» با صدای آسمانی و شگفت‌انگیز محمد نوری. دیروز که نهمین سالمرگ این خواننده و آهنگساز بود، رفتیم تاریخ را کمی عقب جلو کردیم که بدانیم این اثر از کجا آمد. نادر ابراهیمی که شاعر ترانه این اثر است، در حالی که بیشتر به عنوان فیلمساز و قصه‌نویس شناخته می‌شود، چطور دست به کار سرودن یک شعر شد و همین یک شعر که جزو سه چهار شعری است که او در زندگی‌اش سروده، چطور رفته و چسبیده برای همیشه به سقف تاریخ موسیقی معاصر ایران. اینجا خواستیم در سالمرگ محمد نوری، روی همین یک قطعه از بین بیش از 300 اثری که او طی سال‌ها آوزاخوانی خواند، متمرکز شویم.
کد خبر: ۱۲۲۰۹۸۶


ایرانگردی 16جلدی با کامی و هامی
برای کودکانی که کودکی‌شان را در دهه 50 سپری می‌کردند، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جغرافیای شگفت‌انگیزی بود؛ کلی آدم حسابی از جمله عباس کیارستمی، مرتضی ممیز، نادر ابراهیمی، احمدرضا احمدی و دیگران آنجا جمع بودند و برای بچه‌ها قصه می‌نوشتند، فیلم می‌ساختند و کاست بیرون می‌دادند. در کنار این نهاد آموزشی فرهنگی، انتشارات سروش هم کتاب‌هایی برای بچه‌ها منتشر می‌کرد که حالا اغلب‌شان خاطره‌انگیزند. یکی از تولیدات سریالی و ماندگار این دوره انتشارات سروش، مجموعه کتاب‌هایی شانزده جلدی بود با عنوان اصلی «سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن» که هر جلدش نامی مجزا داشت و قصه‌ای را در دنباله قصه‌های پیشین روایت می‌کرد. نویسنده سری کتاب‌ها نادر ابراهیمی بود و طی دو سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ به چاپ رسید.


سریالی چسبیده به انقلاب
این‌که ناشر کتاب‌های شانزده‌گانه سفرهای دور و دراز هامی و کامی در وطن، انتشارات رادیو و تلویزیون ملی ایران بود و از آنجا که نویسنده کتاب‌ها یعنی نادر ابراهیمی دستی هم در فیلمسازی داشت، می‌شد حدس زد برآیند انتشار این کتاب‌ها می‌تواند تولید مجموعه‌ای تلویزیونی هم باشد. همین‌طور هم شد و ابراهیمی همان سال تولید را کلید زد. سریال همنام با کتاب سال 1356 و 1357 کمی پیش از انقلاب از تلویزیون پخش شد. ماجرای سریال، دقیقا ماجرای کتاب‌ها بود: «استاد مهروند با همکاری دوستانش می‌کوشند برنامه‌ای به نام طرح تربیتی و آموزشی برای کودکان ۱۱ تا ۱۳ ساله اجرا کنند. برای این طرح دو نوجوان به نام‌های هامی (همایون) و کامی (کامبیز) را برمی‌گزینند. دو نوجوان با دلهره و شور بسیار از خانواده‌ها و دوستان خود خداحافظی می‌کنند و سفر دور و دراز خود را به نقاط مختلف ایران آغاز می‌کنند. ..»


مثلث طلایی 56؛ نوری، ابراهیمی و شهبازیان
نادر ابراهیمی وقتی داشت به تیتراژ و موسیقی متن این مجموعه فکر می‌کرد، روزی همان‌طور که پشت میزش نشسته بود و فیلمنامه را آماده می‌کرد نوشت: «ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس/ چه سفرها کرده‌ایم، چه سفرها کرده‌ایم/ ما برای بوسیدن خاک سر قله‌ها/ چه خطرها کرده‌ایم، چه خطرها کرده‌ایم» و این شد دو سطر آغازین ترانه‌ای که نوشت و داد به دست محمد نوری و فریدون شهبازیان. البته ملودی را هم تا حدودی در ذهنش ساخته بود و حالا به همین دلیل است که وقتی می‌خواهند سفر برای وطن را معرفی کنند می‌نویسند: شعر و طرح اولیه موسیقی از نادر ابراهیمی. اولین‌بار این قطعه که شهبازیان آن را برای ارکستر تنظیم کرده بود، با صدای محمد نوری بر تیتراژ سریال نادر ابراهیمی نشست و پس از آن نوری آن‌قدر این‌جا و آن‌جا خواند تا بشود یکی از معروف‌ترین قطعه‌هایی که خوانده است.
راستی، این ترانه نادر ابراهیمی را علاوه بر این‌که محمد نوری در تیتراژ این سریال خوانده، در متن مجموعه نیز چند باری آن را با صدای بچه‌ها می‌شنویم. مثلا در یکی از قسمت‌ها وقتی بچه‌ها می‌خواهند خودشان را به یکی از قله‌های علم‌کوه برسانند می‌خوانند: «ما برای بوسیدن خاک سر قله‌ها چه خطرها کرده‌ایم...» ظاهر ا استفاده از این ترانه در تیتراژ این مجموعه تلویزیونی بی‌حاشیه هم نبود. می‌گویند ساواک به ابراهیمی گفته بود تو چه کسی هستی که برای ایران خون‌دل بخوری؟!

صابر محمدی

ادبیات و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها