خسروپرویز پادشاه ساسانی علاقه بسیاری به ماهی کبابی داشت و هرگاه ماهی کبابی می‌دید یا بوی آن به مشامش می‌رسید از خود‌ بی‌خود می‌شد. روزی شخصی نزد خسروپرویز رفت و سه پرس سبزی‌پلو با ماهی سفید کبابی که در بهترین رستوران ایران باستان طبخ شده بود با خود برد و تقدیم خسروپرویز کرد. خسرو پرویز که از خود بی‌خود شده بود، دستور داد به‌سرعت سفره بیندازند و هر سه پرس را خورد و گفت تا هزار سکه طلا به شخص جایزه بدهند. شخص هزار سکه را گرفت و به سمت گیت خروجی رفت تا از قصر خارج شود.
کد خبر: ۱۲۰۸۹۴۶

شیرین، همسر خسروپرویز که منتقد بی‌تدبیری‌های خسروپرویز و خواهان تغییرات و اصلاحات عمده در شیوه‌های اجرایی اداره کشور بود، وقتی این صحنه را دید، به‌سرعت نزد خسروپرویز رفت و از این بخشش وی انتقاد کرد و گفت: تو با این کار توقع همگان را بالا می‌بری. زین پس هرکس کار شایسته و قابل‌تقدیری انجام دهد، اگر به او هزار سکه بدهی، می‌گوید کار من اندازه سبزی‌پلو ماهی بود، و اگر کمتر از هزار سکه بدهی، می‌گوید کار من اندازه سبزی‌پلو ماهی هم نبود. در حالی‌که چه خبر است؟
خسروپرویز گفت: راست می‌گویی. اما حالا کاری است که کرده‌ایم و چیزی است که داده‌ایم و اگر پس بگیریم ضایع است. شیرین گفت: تدبیری دارم. شخص را تا نرفته احضار کن و بگو ماهی‌ها نر بودند یا ماده. اگر گفت نر بودند، بگو هزار سکه جایزه ماهی ماده است، و اگر گفت ماده بودند، بگو هزار سکه جایزه ماهی نر است و در هرحال اشتباه شده است و باید پس بدهد.
خسروپرویز شخص را احضار کرد و سوال شیرین را از او پرسید‌. شخص که خود ختم روزگار بود، گفت: این ماهی‌ها نه نر بودند، نه ماده، بلکه خنثی بودند. و این هر 64 سال یکبار رخ می‌دهد و مال 64 سال اخیرش قسمت پادشاه شد.
خسروپرویز که با شنیدن این پاسخ از خود بی‌خود شده بود، دستور داد 500 سکه دیگر به او جایزه بدهند‌. مرد 500 سکه دیگر را نیز گرفت و تعظیم کرد و به سمت گیت خروجی رفت. شیرین که ناظر این صحنه بود بار دیگر به‌سرعت نزد خسروپرویز رفت و گفت: خاک بر سر بی‌تدبیرت. تو قرار شد هزار سکه را از او بگیری، 500 سکه دیگر هم دادی رفت؟ خسرو گفت: خاک بر سر بی‌تدبیرم. حالا چه کنیم؟ شیرین گفت: فردا در همین ستون می‌گویم.

امید مهدی‌نژاد

طنزنویس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها