حکایت خواندنی معماهای حکیم + پایان غیرمنتظره

وقتی مریدان همه گرد آمدند، پس از سلام و تحیت و آرزوی موفقیت برای ایشان، گفت: پرسش‌هایی که اینک مطرح می‌کنم، حاصل سال‌ها پژوهش اندیشمندان در معتبرترین آکادمی‌های علوم انسانی دنیاست که برای سنجش هوش سیاسی و ذوق ادبی دانشجویان رشته‌های فلسفه سیاسی و مریدان حکمای برجسته طراحی شده است. من اینک پرسش‌ها را یکی‌یکی مطرح می‌کنم، اما پاسخ صحیح را در انتهای همه پرسش‌ها بیان می‌کنم، تا نخست نظر شما را بشنوم. سپس پرسید: آن چیست که خوراکش آب است و دستش را بر‌سر‌گرفته است و انگار دارد قسم می‌خورد؟ یکی از مریدان گفت: شیر سماور. یکی دیگر از مریدان گفت: اتحادیه اروپا. یکی دیگر از مریدان گفت: آفتابه و خاموش شدند. حکیم پرسید: آن چیست که گرد است و دست و پا ندارد و در شکمش مشتی ستاره است و زرد است و نام دو جانور در آن است. یکی از مریدان گفت: سگ و گربه. یکی دیگر از مریدان گفت: دونالد ترامپ. یکی دیگر از مریدان گفت: خربزه و خاموش شدند.
حکیم پرسید: آن چیست که پارسال نرسید، امسال نرسید، سال دیگر هم نخواهد رسید؟ یکی از مریدان گفت: شفتالو. یکی دیگر از مریدان گفت: حقوق کارگران واحدهای تولیدی تعطیل‌شده. یکی دیگر از مریدان گفت: گلابی برجام و خاموش شدند. در این لحظه پیامی از طریق یکی از پیام‌رسان‌های داخلی (ترجیحا سروش) به گوشی موبایل حکیم رسید. حکیم نرم‌افزار همراهش را باز کرد و به محض رویت پیام از جا برخاست و سراسیمه از اتاق بیرون رفت. به این‌ترتیب همان‌طور که هیچ‌کس نفهمید پیامی که برای حکیم فرستاده شده بود چه بود و از طرف که بود، هیچ‌کس نیز نفهمید پاسخ صحیح سه معمای مطرح‌شده توسط حکیم چه بود. آگاهان بر این باورند که هیچ‌کس هیچ‌چیز نفهمید.

امید مهدی‌نژاد

طنزنویس