
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش جام جم آنلاین؛ مدیریت بحران؛ واژه و ترکیبی آشنا برای مردم و البته مفهومی غریب برای مسئولان مربوطه است. برای تعریف مفهوم بحران، مدیریتش و بررسی عملکرد مسئولان مربوطه در کشور لازم است کمی به تعاریف آکادمیک بپردازیم.
در خصوص خود بحران، باید بگوییم حوادث طبیعی و انسانی اعم از زلزله، سیل، خشکسالی، آتشسوزی و حتی جنگ یا حادثه تروریستی از جمله موارد بحرانزا هستند که زندگی مردم را از حالت عادی خود خارج کرده و اگر به موقع و درست کنترل نشوند میتوانند فجایع بزرگی بیآفرینند. مدیریت بحران نیز در ادامه همین مصادیق است که تعریف پیدا میکند، مدیریت بحران در اصل همان کنترل امور در هنگام بروز حوادث است و عملکرد صحیح مسئولان مربوطهاش را میتوان با توجه به میزان آمادگی آنها در مواجهه با این بحرانها مورد ارزیابی قرار داد.
به عبارت دقیقتر و با ادبیاتی علمیتر مدیریت بحران یعنی فرآیند پیش بینی و پیشگیری از وقوع بحران؛ برخورد و مداخله در بحران و سالم سازی بعد از وقوع بحران است که به وسیله مشاهده سیستماتیک بحرانها و تجزیه و تحلیلشان در جستجوی یافتن ابزارهایی برای پیشگیری یا کنترل آنها میسر میشود.
در خصوص فرد مدیر در موضوع مورد بحث ما برای مدیران داخلی کشور این نکته قابل ذکر است که آنچه یک مدیر بحران را از یک مدیر تزئینی متمایز میکند آمادگی کامل او برای رویارویی با هرگونه حادثه احتمالی است؛ مدیر بحران برعکس آنچه به طور متدوال به عنوان وظایف یک مدیر دولتی شناخته میشود، مسئول برگزاری سمینار، همایش و زیباسازی فضای داخلی ستاد دائمی مدیریت بحران نیست.
اما مدیر بحران و مدیریت شرایط بحرانی به معنای دقیق، علمی و مورد نیاز همان چیزی است که متاسفانه سالهای طولانی است کشور ما از وجود آن در جای درستش بیبهره مانده است؛ مدیر ستاد مقابله با بحران از جمله مسئولیتهایی است که بیش از هر جایگاه دیگری به تخصص و آمادگی بالا احتیاج دارد، اما متاسفانه در کشور ما تبدیل شده به محیط کارورزی برای نومدیرهای دولتی که کار زیادی بلد نیستند و با حضور چند ساله و بیثمر در این بخش سعی میکنند رزومه کاری خود را چاقتر کنند.
فاجعه بم و فقدان مدیریت بحران!
مدیریت بحران بر خلاف آنکه در تمام دنیا از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار است و به اندازه مسائل مربوط به حوزه امنیت ملی مورد توجه قرار میگیرد، متاسفانه در کشور ما جدی گرفته نمیشود، نه در انتخاب مدیر مربوطه شایسته سالاری میشود و نه مسئله پژوهش که مهمترین رکن این مدیریت است مورد توجه قرار میگیرد و دود این بیتوجهی هم همیشه توی چشم مردمی رفته که نه خودشان و نه مسئولانشان آمادگی مقابله با حوادث ناگهانی را ندارند.
16 سال پیش که زلزله بم رخ داد، وقتی حدود 30 هزار نفر هموطن یکجا کشته شدند و شهر زیر تلی از خاک فرور رفت؛ مشکلات امدادرسانی و معضلات بعد از آن به حدی آسیبزا بود که جای خالی مدیریت بحران بیش از هر زمان دیگری در کشور احساس میشد.
ما در مورد زلزله بم به معنی واقعی کلمه آمادگی مقابله با بحران را نداشتیم و آنچه بیش از همه موجب بروز مشکلات متعدد میشد عدم آموزشهای عمومی به مردم چه در میدان بحران و چه خارج از آن بود. عدم شناخت کافی مردم بحران دیده از مسائل ابتدایی امداد و نجات از یک سو و تک روی مردم سراسر کشور برای کمکرسانی بدون توجه به هشدارها و اطلاعیههای عمومی مراکز رسمی امدادرسانی از سوی دیگر بحرانهای جدیدی ایجاد کرده و انرژی نیروهای امدادی را معطوف به دوباره کاری میکرد.
زلزله ورزقان و تکرار اشتباهات قبلی
حدود 10 سال پس از آن، زلزله بزرگ آذربایجان اتفاق افتاد، زلزلهای که با توجه به رنجهای مردم درگیر با آن، حقیقتا یک مصیبت بزرگ در موضوع عدم مدیریت بحران بود!
کارشناسان حوزه مدیریت بحران در خصوص اشکالات مربوط به امدادرسانی در زلزله ورزقان، معتقدند:
این لیست را به خاطر داشته باشید، در ادامه این گزارش به مطالب مطرح شده در این بخش دوباره خواهیم پرداخت.
بحران مدیریتی به کرمانشاه رسید
پس از زلزله سال 91 ورزقان، وقتی در سال 96 کرمانشاه دچار زمین لرزه شد، گمان کردیم حالا که «ستاد مدیریت بحران» تابلوی بزرگ و آشنایی در همه شهرهای کشور شده، حتما موضوع سادهتر از قبل کنترل خواهد شد؛ اما پس از گذشت 15 سال از فاجعه بزرگ بم؛ در نهایت تعجب دیدم که زلزلهای با حجم تخریب و تلفاتی بسیار کمتر از بم با چنان بحرانی مواجه شد که هنوز بعد از گذشت بیش از یک سال از وقوع آن، نتوانستهایم عوارض ناشی از زلزله را کنترل کنیم.
اوضاع در زلزله کرمانشاه به حدی آشفته بود که حقیقتا بیش از بحران ناشی از وقوع زلزله شاهد بحران در مدیریت بودیم. اضافه شدن شبکههای اجتماعی و تولد کارشناسهای یک شبه معضل جدیدی بود که به سایر مشکلات و ضعفهای مدیریت بحران در کشور اضافه شده بود.
انتشار اخبار ضد و نقیض از سوی منابع غیر موثق، شبیخون زدن راهزنها به محمولههای امدادی، دریافت کمکهای امدادی توسط افراد سودجو و دست خالی ماندن افراد نیازمند و البته احساس مسئولیتهای عجیب و غریب سلبریتیهایی که هر کدام با دادن شماره حساب شخصی، مراجع رسمی را کنار زده و مستقلا راه افتاده بودند سمت محل حادثه تا با نسخههای مندرآوردی و سفارشات شتابزده بحران روی بحران ایجاد کنند، تنها بخشی از یک وجب روغنِ آشی بود که مدیریت بحران غیر تخصصی و غیر اصولی برای زلزله کرمانشاه پخته بود!
وضعیت به حدی غیرقابل تحمل شده بود و مسئله عدم وجود مدیریت بحران به حدی روشن بود که ارائه نظرات کارشناسی، انتقادات و بررسی عملکردها از همان روزهای میانی بحران زلزله شروع شد. با بررسی مسئله مدیریت بحران در سه حادثه بزرگ کشور طی حدود 20 سال اخیر، آنچه روشن بود فقدان کوچکترین برنامه برای رفع اشکالات موجود است.
اشکالات همیشگی و راهکارهای پیشنهادی
حالا با مراجعه مجدد به لیست اشکالات مطرح شده توسط کارشناسان در مورد زلزله ورزقان و با توجه به مشکلات مربوط به زلزله بم، زلزله کرمانشاه و حتی سیلهای اخیر؛ درمییابیم بخش عمده این اشکالات از جمله ایرادهای ثابت مدیریت بحران از روزهای وقوع زلزله بم تا همین امروز است؛ سبقه و تکرار این معضلات خود به روشنی موید این موضوع است که طی این سالها اشکالات اساسی هیچگاه مورد بررسی قرار نگرفته و برای حل آنها هم اقدام موثری صورت نگرفته است.
با توجه به سردرگمی همیشگی نیروهای تحت فرمان ارگانهای مختلف در این زمانها، لازم است با ایجاد ستادی دائمی و مشترک میان نیروهای دولتی، امدادی و نظامی برای مواقع این چنینی هماهنگی و برنامهریزیهای دقیقتری صورت بگیرد تا در مواقع بحران هر کس به صورت مستقل وارد میدان عمل نشود.
از سوی دیگر، یکی از مشکلات همیشگی، سرریز نیروها و کمکهای مردمی به محل بحران است که خود بحرانی جدید ایجاد میکند! با توجه به این روحیه امداد جمعی در میان مردم ابتدا به آموزشهای همگانی و دقیق برای مواجه با بحران نیاز است و هم به تشکیل یک مجموعه مردم نهاد که بتواند نیروهای داوطلب و مردمی را برای کمک رسانی در این مواقع سازماندهی کند.
سابقه امداد رسانی در چند حادثه اخیرنشان میدهد مسئولان حتی به اندازه زمانی که نگارنده این متن برای یافتن راهحلهایی ساده صرف کرده به فکر حل مشکلات تکرار شونده نبودهاند؛ به معنی دیگر تکرار این اشکالات نشان دهنده عدم وجود مدیریت بحران در کشور است، نشان دهنده اینکه ما با وجود پشت سر گذاشتن حوادث بزرگی مثل زلزله بم و زلزله کرمانشاه تنها چیزی که از مدیریت بحران داریم، تابلوهای بزرگ ستادهای مربوطه است نه مدیریت بحران واقعی!
مدیریت بحران یعنی علم مواجهه با حوادث و کنترل اوضاع در وضعیتهای اینچنین آشفته و این شگفتانگیزترین اتفاق ممکن است که مسئولین مربوطه کشور ما در پاسخ به ضعف عملکردشان در مواقع بحرانی، به سادگی از غافلگیر شدن میگویند! غافلگیر شدن در مدیریت بحران معنا ندارد و اساسا این مسئولیت برای آن تعریف شده که در مواجهه با حوادث کسی غافلگیر نشود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: