در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
محمدکاظم کاظمی از شاعران و محققان در حوزه ادب فارسی، کتابی دارد با عنوان کلید در باز که ذیل عنوان کتاب، توضیح مختصری روی جلد دیده میشود به این مضمون که این کتاب رهیافتهایی است در شعر بیدل دهلوی.
یکی دو دهه میشود که مخاطب کتاب نخوان و بیحوصله شعر، به دنبال رهیافتهایی در شعر معلم دامغانی بوده و مشخص است که وقتی از معلم و شعر او صحبت میکنیم بیش و پیش از هرچیز منظورمان مثنویهای اوست.
مخاطب این روزهای ادبیات که بیتهای بهتعبیر من فست فودی را میپسندد و ذائقهاش بهگونهای بار آمده که برای هر بیت درنهایت ده ثانیه فکر میکند و از آن رد میشود، گویا زمان ندارد که در بدویترین شکل مواجهه با اصطلاحات سخت یک شعر به لغتنامهای مراجعه کند و به بهانه خواندن شعر بزرگی، دست کم چیزکی نیز گیرش بیاید. چنین مخاطبی شاید در ظاهر آدم بیگناهی به نظر بیاید، اما باور کنید هموست که معلم و معلمها را از وسط گود شعر به رختکن تاریک و تنگ منزوی شدن رهنمون میکند و به خاطر همین گونه رفتارهاست که چندسال پیش خبر خداحافظی آقای شاعر از دنیای شعر شنیده شد!
جالب اینجاست همان مخاطب کوتهبین در آن دوران بانگ برداشت: مگر فوتبال است که فلانی از آن خداحافظی کرده! و ما خودمان را زدیم و خون دل خوردیم چرا چنین شده که کنارهگیری یک استاد ادبیات از کنگره و همایش و سکه بازی آقایان و چه و چه که با تعبیر هنرمندانه و معلمانه خداحافظی مطرح شد، باز هم باید برای عدهای بحثبرانگیز به نظر بیاید!
القصه معلم آخرین بازمانده از نسل شاعران سترگ فارسی است که با چشمانی کاملا باز، نظر به اصالت زبان مادری دارند و حقیقت شعر را به دروغ و دونگ جوانکها نفروختهاند و نمیفروشند. در پی دنبالکنده و اعضای کانال نیستند و در سکوت روز به روز به ارجمندی خود میافزایند. دو سال پیش مختصر غزل ناچیزی برای حضرتش سروده بودم. با همان غزل این یادداشت را خاتمه میدهم. تقدیم به ظهور سترگ شعر و حکمت؛ استاد علی معلمدامغانی:
گرچه نیست به طاووس، راه، موطن ما را / بسا کلاغ مقلد که راه رفتن ما را..
اگر به سردی سنگ است طبع ما، چه خیالیست؟/ بهار میکشد از شوق ناز بهمن ما را
سری نمیشکند از سر هبا و هوایی / هزار سنگ ببوسد اگر فلاخن ما را
بسا جرقه که آمد ولی نشد بفروزد / به یک مواجهه، تاریک ما و روشن ما را
بسا تگرگ که بارید و بس نهال که بشکست / اثر نکرد ولی قامت سترون ما را
صدای گریه ما شرحه شرحه است در این باد / که شرح میدهد اسرار شاد بودن ما را
همیشه از همه کاریتَر است تیغ رفیقان / برای اینکه بفهمی، بپوش جوشن ما را
اگر که سنگ ببارد، سر گریختنم نیست / اگر که تیغ بجنبد، چه باک گردن ما را؟
چنان به تاخت در این عرصه میرویم که حتی / نمیکشد به کناری، صدای ماذنه ما را
قسم به رجعت سرخ ستارهای که تو هستی / ستاره میدمد از سرخی تو، میهن ما را
ندیدهاند مگر در خروش مثنوی تو / صدای سرکش ما را و شور شیون ما را
تمام این همه از توست ای وجود تو از شعر / تویی که ساختهای با وجود خود من ما را
پیمان طالبی
شاعر
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم