کار عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن ...

هرجا بخواهد برود شب باید خانه‌اش باشد، هر بار هم می‌پرسیم چرا می‌گوید 60 سال نمک گیر سفره و چراغش بوده‌ام، خدا را خوش نمی‌آید من پی‌خوش خوشانم باشم و چراغ خانه میرزا خاموش باشد . ماهی یک بار همه پیرهن‌های مردش را می‌اندازد توی ماشین رختشویی و اتو می‌کند و عطر می‌زند و دوباره آویزان می‌کند توی کمد میرزا. سجاده میرزا هنوز گوشه اتاقش پهن است و نماز‌صبح هایش را توی سجاده میرزا می‌خواند ...
خرس پولیشی اصل ترک دومتری فقط 600 هزار تومن به علت کوچکی اتاقم قصد فروش دارم... خرس ولنتاین فوری فروشی فقط 250هزار تومن... خرس قرمز جنس عالی فروش به علت مسافرت... اینها شاید یک صدم از آگهی‌هایی بود که فردای روز عشاق!!! روز ولنتاین در اپلیکیشن‌های فروش اجناس دسته دوم بارگذاری شد . دقت کنید دقیقا فردای روز عشاق .
فکر کن برای سورپرایز کردن محبوبت وانت بگیری! بعد از آن شگفت انگیز تر یک خرس دومتری سفارش بدهی وانتی این خرس را برساند به محبوبت . این‌که چرا خرس؟ نه من می‌دانم، نه می‌خواهم در موردش حرف بزنم، این‌که چرا دومتری؟ این را هم همین‌طور. تنها سوالی که ایجاد شده توی ذهنم این است که همین؟ کمتر از بیست و چهارساعت؟ یعنی هدیه عشقت! را بیست و چهارساعت نکشیده گذاشتی برای فروش؟ خنده دارش اینجاست که بعضی آگهی‌ها هم اعتراف کرده‌اند که چون دوتا دارم می‌خواهم یکی را بفروشم! یعنی دوتا عشق داشتی که دوتا خرس! کادو گرفتی! نمی‌فهمم. قطعا منی که نوه میرزایم نباید هم بفهمم . نباید بفهمم که عشق، این امانت خدا آسمان بارش را نتوانست کشید و قرعه فال به نام انسان زدند را این‌قدر سطحی و نازلش کرده ایم که نشانه ابرازش می‌شود یک‌خرس دو متری یک بسته پاستیل نوشابه‌ای، چند قلب قرمز چوبدار و یک جعبه شوکولات ...زهی عشق .... دریغا مردمی که ماییم ...