مقطع حساس‌کنونی

حکایتی از اوضاع قدیم

در شهری از شهرهای قدیم در سرزمینی دور، بــــــــــه‌علـــــت بــــــــــــروز نابسامانــــــــی‌هـــــــــای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نوسانات شدید قیمت ارز و تشکیل حباب‌های مختلف در بازار و ایجاد گسست‌های عمیق فرهنگی و آسیب‌های اجتماعی، جرم‌های اقتصادی نظیر سرقت و اختلاس افزایش یافت و داروغه شهر تصمیم گرفت برای مقابله با این افزایش، مجازات‌های جدیدی وضع کند تا موجب عبرت سایرین گردد.
کد خبر: ۱۱۸۴۷۶۱

در نتیجه دستور داد هرکس را به جرم دزدی دستگیر کردند و جرمش محرز شد، سوار بر خر کنند و در معابر اصلی شهر بگردانند تا شهره خاص و عام شود و متنبه گردد. روزی شخصی که صدهزار دینار اختلاس کرده بود دستگیر شد. او را سوار خر کردند و مدت یک هفته در تمام معابر شهر، حتی معابری که برای عبور از آنها نیاز به پرداخت عوارض بود، گرداندند.
مردم که با دیدن او به اجرای عدالت امیدوار شده بودند، با سر دادن شعارهایی چون «غارتگر بیت‌المال، حق مسلم ماست» و «ای خرسوار حیا کن، این رویه ناسالم رو رها کن» خواستار ادامه برخورد با مفسدان اقتصادی شدند. در پایان هفته، مجرم را نزد داروغه بردند.
داروغه از او پرسید: خب، خوش گذشت؟
دزد گفت: بلی. پول‌ها را که ‌همراه خانواده از کشور خارج کردم، خرسواری مفتی هم که کردم، مردم را هم به اجرای عدالت امیدوار کرده و باعث تخلیه هیجانات آنها نیز شدم. چرا خوش نگذشته باشد؟
داروغه گفت: این حرف تو طعنه به کسی، جایی، نهادی دستگاهی، چیزی نبود؟
دزد گفت: نه بابا، این حکایت مال قدیم و سرزمین‌های دور است.
داروغه گفت: بر فرض مذکور بلاایراد است و خاموش شد.

امید مهدی‌نژاد

طنزنویس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها