
در سلام و احوالپرسی گفتید اگر حالتان هم خوب نباشد، حال بدتان را بروز نمیدهید! واقعا چه لزومی دارد وقتی به هر دلیلی حالمان خوب نیست، آن را جار بزنیم و به دیگران نیز منتقل کنیم؟
البته اگر به این صراحت از این موضوع صحبت کنیم، کمی دچار شعارزدگی میشویم ! بیشتر اوقات آدمها نمیتوانند حال بد خود را پنهان کنند، بهخصوص این روزها حال خوب داشتن خیلی سخت است و باید خیلی قوی باشی که بتوانی این حس را تجربه و به دیگران منتقل کنی. این که دیگران به من لطف دارند و میگویند آدم خوبی هستم، این ویژگی به خلق و خو و نگاه آدمها به زندگی بستگی دارد. مقید هستم در زمان کار و در زندگی گروهی و جمعی چطور باید رفتار کنم که دیگران اذیت نشوند. تلاش میکنم حداقل حال دیگران را بد نکنم. باور دارم زندگی اتفاق باارزشی است و قطعا آن چیزی که ارزش ندارد، آزار دیگران و بیتوجهی به آنها یا خودرایی است.
یکی از آموزههایی که درباره رشد شخصیت وجود دارد، این است که فارغ از قضاوت درباره دیگران، ما چگونه رفتار میکنیم، چه حسی به دیگران منتقل میکنیم و آنها پشت سر ما چهمیگویند.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم درباره دیگران قضاوت میکنیم، اما باید تلاش کنیم این قضاوت منصفانه و خوشبینانه باشد تا زمانی که آنقدر دلیل داشته باشی که به خودت اجازه بدهی درباره او قضاوت بد هم داشته باشی. ما نمیتوانیم جلوی نظر دادن دیگران را بگیریم هر قدر هم خوددار باشیم و نظر و قضاوتمان درباره دیگران را به اشتراک نگذاریم، اما در ذهن خودمان درباره دیگران فکر کرده و نظر میدهیم.
در آثاری مانند خانه ما، کودکانه، روزکارنامه و... به موضوع خانواده پرداختهاید، خانوادههایی که آزمون و خطاهای زیادی دارند و باید از مراحل مختلف عبور کنند تا به ثبات برسد. از چه زاویهای به خانواده نگاه میکنید و چه تعریفی برای آن دارید؟
در تعریف کلاسیک، خانواده اجتماع کوچکی است که تفکر حاکم بر آن به همه جامعه راه پیدا میکند. بهشدت به خانواده اعتقاد دارم. خانواده مامنی است که چند نفر با خلوص کنار هم زندگی میکنند.این دورهمی باارزش و قابل احترام است و باید به آن بها داد. به نظرم خانواده خوب به معنای عام کلمه، زمینه و فضایی است که میتواند آدمهای خوب و با نگاه سالمتری تحویل جامعه بدهد.اجتماع کوچک خانواده به آدمها یاد میدهد چگونه وارد اجتماعات بزرگتر شوند، از پیش دبستانی بگیر تا فضای کسب و کار و جامعه.خانواده سالم، خوب و معقول سازنده جامعهای خوب و سالم است. اما منظورم این نیست که ظواهر را حفظ کنیم و بعد بگوییم خانواده سالمی داریم. وقتی میگوییم باید به والدین احترام گذاشت، این احترام باید واقعی باشد یعنی قرار نیست مدام قربان، صدقه پدر و مادرها برویم و دچار رفتارهای ظاهری و فریبنده شویم. اینکه والدین با بچههای خود شوخی کنند، بگو و بخند داشته باشند اصلا ایرادی ندارد. احترام واقعی به نظر من یعنی دوست داشتن یکدیگر، یعنی رفاقت عمیق.آدمها اگر عمیق یکدیگر را دوست داشته باشند،میتوانند از یکدیگر عصبانی شوند حتی سر هم داد بزنند، اما اگر فهم و ارتباط دوستانه و منطقی بین آدمها وجود داشته باشد، خیلی زود دوباره پیوند بین آنها برقرار میشود بدون این که کدورتی در میان باشد.
امروزه دنیای اینترنت ما را با گستره زیادی از اندیشهها و تفکر برای زندگی بهتر آشنا میکند، این روزها ویدئویی از استاد الهیقمشهای در شبکههای اجتماعی دست به دست میچرخد که ایشان به ما توصیه میکند برای داشتن حال بهتر روزانه حداقل چند صفحه کتاب خوب بخوانیم، موسیقی خوب گوش کنیم، معماریهای چشمنواز را نگاه کنیم و از طبیعت غافل نشویم تا بتوانیم حال خوبمان را حفظ کنیم. شما برای داشتن حال خوب چه میکنید؟
به نظرم همه این آموزهها ما را به خلوتی سازنده دعوت میکند تا از اجتماع خشمگین و غیرقابل تحمل به آن پناه برده و بتوانیم در این خلوت حال خودمان را خوب کنیم.در این خلوت میتوان خوب دیدن را به چشمها آموخت، میتوان گوش را تمرین داد به شنیدن خوبیها. در خلوت میتوان خود را آموزش داد تا خوبیها را رصد کنی و ببینی.با همه اینها معتقدم در جامعه امروزی ما اینگونه زندگی کردن بسیار دشوار است. در جامعهای که اخلاق کمرنگ شده، خیلی سخت است فقط زیباییها را دید و از آنها صحبت کرد پس این همه زشتی و بداخلاقی را چه کنیم؟
خیلیها درباره سقوط اخلاق در جامعه ما صحبت میکنند و برخی مثل شما نگرانند با این وضعیت چه بر سر جامعه ما خواهد آمد. به نظرتان چرا بیاخلاقی گسترش پیدا کرده؟ به نظر من سختی و مشکلات دلیل اصلی آن نیست. ما مردمی هستیم که هشت سال جنگ را پشت سر گذاشتهایم و...
سطحیگویی و حرافی تبدیل به عادت شده است.بیشتر مردم حرفهای به اصطلاح گندهای میزنند. ادعای اخلاقمداری و اندیشهورزی دارند، اما فقط در مرحله حرف میمانند و هرگز به آنها عمل نمیکنند.مثلا پدری در خانه مدام از اخلاق، خوشرفتاری، صبر و ... حرف میزند اما در بیرون از خانه بچهاش میبیند که او هیچکدام از اینها را رعایت نمیکند؛ در چنین شرایطی چطور فرزند باید به پدر اعتماد کند؟ واقعیت این است جامعه ما پر از دروغ است و در چنین جامعهای نمیتوان دم از اعتماد زد و زمانی که اعتماد نباشد، جامعه از هم میپاشد و دیگر نمیتوان توقع داشت آدمهایش دچار عصبیت و خشم نباشند.
طاهره آشیانی
روزنامهنگار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفتوگوی «جامجم» با هوشنگ توکلی پیرامون تجربه بازی در «مرگ تدریجی یک رویا»
طالقانی معتقد است سینمای ملی داشتن به هر قیمتی افتخار محسوب نمیشود، چون این مقوله تبدیل به یک ابژه شده و طرف غربی هر قدر خودمان را تحقیر کنیم، بیشتر به ما امتیاز میدهد
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد