قهوه

رستاک حلاج
کد خبر: ۱۱۷۶۱۲۸
قهوه

افسردگی می گیرم آیینه هر بار که از تو جدا میشم
تو حتی بی آرایشم ماهی ماهی که صبح از خواب پا میشه
شب قهر کرده وقتی فهمیده مشکی مشکی تر از موهای لختت نیست
راحت بگو دیوونه زیبا تو این همه زیبایی سختت نیست
چشمات دو تا فنجون قهوه است که عطرش داره می پیچه تو خونم ای داد بیداد
می خوام ازت دل بکنم اما انقدر جذابی نمی تونم
چشمات دو تا فنجون قهوه است که عطرش داره می پیچه تو خونم ای داد بیداد
می خوام ازت دل بکنم اما انقدر جذابی نمی تونم
من با تو حال بهتری دارم حتی زمانی که باهام سردی
تو نیستی کاری ندارم جز این که بشینم تا تو برگردی
از وقتی اسمت روی لبهامه اسم خودم چیز مهمی نیست
اشک رو گونم از سر شوقه عاشق شدم چیز مهمی نیست
چشمات دو تا فنجون قهوه است که عطرش داره می پیچه تو خونم ای داد بیداد
می خوام ازت دل بکنم اما انقدر جذابی نمی تونم
چشمات دو تا فنجون قهوه است که عطرش داره می پیچه تو خونم ای داد بیداد
می خوام ازت دل بکنم اما انقدر جذابی نمی تونم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها