
هی تو پروانه من همچو شمعم که هست رفتن تو بسوزم
رفته ای بی من ای بی وفا تو چه آورده ای به روزم
بی خبر رفته ای و خبر از دل بی قرارم نداری
آتشم میزند این تب عاشقی این غم بی قراری
بی قرارم نگارم تیره شد روزگارم ابریم همچون باران
کجایی ای جان که طاقت ندارم
بی قرارم نگارم بازا تیره شد روزگارم ابریم همچون باران
کجایی ای جان که طاقت ندارم
در قفس مانده ام بی نفس مانده ام ای امان از جدایی
همچو لالایی خواب شیرین تو را خواهم ای دوست کجایی
همچو ماهی که در برکه قلب من عکس رویت نباشد
رفته ای تا دگر شوق دیدار من آرزویت نباشد آرزویت نباشد
ی قرارم نگارم تیره شد روزگارم ابریم همچون باران
کجایی ای جان که طاقت ندارم
بی قرارم نگارم بازا تیره شد روزگارم ابریم همچون باران
کجایی ای جان که طاقت ندارم
بی قرارم نگارم تیره شد روزگارم ابریم همچون باران
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر حسن سبحانی، استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با روزنامه«جامجم» مطرح کرد
عضو شورای خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با «جام جم» مطرح کرد