رخ دیوانه

کاوه آفاق
کد خبر: ۱۱۶۹۲۳۹
رخ دیوانه

آورد به اضطرارم اول به وجود جز حیرتم از حیات چیزی نفزود
رفتیم به اکراهو ندانیم چه بود زین آمدنو بودنو رفتن مقصود
گر بر فلکم دست بدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان
از نو فلکی دگر چنان ساختمی
کازاده بکام دل رسیدی آسان
تا باز شدند چشمام آغاز شدند غمهام
تا بوده رو به ما بستست همه درهوو
این بازی بی پایان این جنگ بی انجام
حقم بیش از این بود اما هنوز اینجام

ما لعبتکانیم وفلک لعبت باز
از روی حقیقتی نه از روی مجاز
یک چند در این بساط بازی کردیم
رفتیم به صندوق عدم یک یک باز
ای دل چو حقیقت جهان هست مجاز
چندین چو خوری تو غم از این رنج دراز
تن را به قضا سپارو با درد بساز
کین رفته قلم ز بحر تو ناید باز
تا باز شدند چشمام آغاز شدند غمهام
تا بوده رو به ما بستست همه درهوو
این بازی بی پایان این جنگ بی انجام
حقم بیش از این بود اما هنوز اینجام

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
وقتی خورشید در غزه طلوع می‌کند

حجت‌الاسلام سید کاظم سید باقری، معتقد است گفتمان مقاومت یک آرمان فراگیر اسلامی و انسانی است که فراتر از مرز‌ها و فرقه‌ها حرکت می‌کند 

وقتی خورشید در غزه طلوع می‌کند

نیازمندی ها