قتل مرد ایرانی در باغ سیب

دو مرد افغان که متهم هستند مرد ایرانی را کشته و جنازه وی را در باغ سیب در قرچک ورامین به آتش کشیده‌اند دیروز پای میز محاکمه ایستادند.
کد خبر: ۱۱۵۱۵۱۰

به گزارش جامجم، رسیدگی به این پرونده از مرداد سال ۹۶ بهدنبال ناپدید شدن یک مرد ایرانی به نام غلامرضا در دستور کار پلیس قرار گرفت. شواهد نشان میداد این مرد از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشته است .پلیس به بازجویی از خانواده غلامرضا پرداخت و دریافت قربانی آخرین بار با یک مرد افغان به نام حسین در ارتباط بوده است. به این ترتیب حسین بازداشت شد، اما اظهارات ضد و نقیضی را مطرح کرد. وی در ادامه بازجوییها سرانجام لب به اعتراف گشود و به قتل مرد ایرانی با انگیزه ناموسی اعتراف کرد و پسرعمهاش به نام حیدر را نیز به عنوان شریک جرمش معرفی کرد. حیدر نیز بازداشت و به مشارکت در قتل اعتراف کرد.

در ادامه تحقیقات اما حسین اعترافات قبلیاش را پس گرفت و گفت: قبلا گفته بودم وقتی از محل کار به خانه برگشتم و غلامرضا و زنم را با هم در خانه تنها دیدم غیرتی شدم و با همدستی حیدر او را کشتم، اما این اعترافها را به دروغ مطرح کردم و حالا میخواهم حقیقت را بگویم.

وی ادامه داد: من از قبل با غلامرضا اختلاف مالی داشتم. او قطعه زمینی را در قرچک ورامین در زمانی که قیمتها پایین آمده بود به من فروخت و همین موضوع باعث شد ۶۰ میلیون تومان ضرر کند. من به بهانهای او را به خانهام کشاندم تا از او رسید ۴۵ میلیون تومانی بگیرم و باقی پولش را ندهم. اما مقاومت کرد به همین خاطر از پسر عمهام خواستم تا دستش را جلوی دهان غلامرضا بگیرد و من او را خفه کردم.

با اعترافهای تازه این مرد،وی و پسرعمهاش دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی توکلی و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستادند .

در ابتدای این جلسه اولیای دم برای دو متهم حکم قصاص خواستند. سپس حسین حرفهای تازهای را مطرح کرد و گفت: حیدر در زمانی که در زندان است مدام با همسرم تماس میگیرد و برای او مزاحمت تلفنی ایجاد کرده است. به همین خاطر از داخل زندان از او شکایت کردم و پیگیر پرونده او هستم. او خودش به تنهایی غلامرضا را کشته و حالا با اظهاراتش باعث شده تا من به دردسر بیفتم. وقتی حیدر روبهروی قضات ایستاد پسر داییاش را عامل این قتل خواند و گفت: حسین آن روز با من تماس گرفت و از من خواست خیلی زود به خانه آنها بروم. وقتی به آنجا رفتم، دیدم حسین با چاقو غلامرضا را زده است و آثار خون در تمام خانه نمایان است. من وحشت کرده بودم ولی حسین از من خواست تا دهان غلامرضا را بگیرم. سپس خودش او را خفه کرد. جنازه قربانی سنگین بود و ما به سختی توانستیم آن را به طبقه پایین منتقل کنیم. قصد داشتیم جنازه را داخل صندوق عقب خودروی غلامرضا بگذاریم اما چون ماشین غلامرضا
دوگانه سوز بود، جنازه داخل صندوق عقب جا نشد. به همین خاطر جسد را روی صندلی عقب ماشین گذاشتیم و به بیابانهای حاشیه ورامین بردیم. ما در باغ سیب با همدستی هم جنازه را آتش زدیم. پسر داییام خودش غلامرضا را کشت و حالا به دروغ حرفهایی علیه من مطرح کرده است.

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها