توپ چوبـی

نه پرتغالی‌ها که این روزها بی‌صبرانه منتظر پارک شدن اتوبوس دوطبقه ایرانی‌ها در برابر دروازه این تیم‌اند،‌ نه اینفانتینو رئیس دندان‌خرگوشی فیفا که این روزها به هر ایرانی دارای عنوان بین‌المللی می‌رسد از خوابیدن قطار باری در دژ دفاعی ایران گلایه می‌کند و همه را به بازی سلحشورانه تهاجمی تشویق می‌نماید، نه آن میلیون‌ها نفر مخاطبی که از سراسر جهان، علیه دفاع‌گرایی مطلق‌انگارانه ایران بامزه ‌بازی درمی‌آورند، لابد نمی‌دانند که خاستگاه ابتدایی فوتبال، ایران بوده و از این خاک است که به سمت هند و ترکیه و تبت نفوذ و جهان را فتح کرده است. با این حساب، تمام آن پژوهشگران غربی که این همه سال ریشه فوتبال را منتسب به وایکینگ‌ها و چینی‌های باستان نسبت داده و انگلیس را خاستگاه اصلی فوتبال مدرن قلمداد می‌کردند روی یخ نوشته‌اند.
کد خبر: ۱۱۴۹۶۷۵

این در حالی است که تمام تاریخ‌نگاران فوتبال بومی در این‌که ایران حداقل نیم‌قرن بعد از راه‌اندازی فوتبال در بریتانیا، این بازی را استارت زده است اتفاق‌نظر دارند. پس اکنون پیش از آن‌که در اشک و آه غرقه شوید، این یک پاراگراف از رسانه‌های 80سال پیش را بخوانید و در این لذت‌بکر شریک شوید که ایران، فوتبال را پیش از بقیه کشورهای صاحب فوتبال اختراع و ابداع کرده است! منبع نیز روزنامه اطلاعات شماره شنبه سوم مهرماه 1315 است که در یک پپسی‌گشایی غریب برای ایرانی‌ها بی آنکه به مرجع مطلب خود بپردازد چنین نوشته است:

«اخیرا ثابت شده که «فوت‌بال» و «والی‌بال» قدیم‌ترین انواع ورزش‌ها در دنیاست. چه قرن‌ها که پادشاهان و شاهنشاهان جهان، این بازی را می‌کرده‌اند و هنوز هم ورزش اعیان و بزرگان است. اتفاقا قوانین و نظاماتی که در این بازی از چندین قرن پیش معمول بوده هنوز هم معمول است. ایرانیان پیش از میلاد مسیح، این بازی را داشته‌ و آن را برای پهلوانان و مردان سلحشور خود بهترین بازی می‌دانسته‌اند. پس از آن بود که فوتبال از ایران به هندوستان و ترکیه و تبت انتقال یافته است. آنها تا قرن دهم میلادی توپ را از چوب می‌ساخته‌اند ولی از آن پس، از پوست ساخته شد. تا امروز که به صورت بهتری درآمده است!»

اولین‌بار که پیرزنان ایرانی هیبت توپچی‌های انگلیسی شاغل در طهران را دیدند از فرط حیرت لب گزیدند، با دندان‌شان فاصله بین دو انگشت شست و سبابه‌شان را گاز گرفتند و خطاب به خداوند گفتند که آخرالزمان شده است. پسران جوان پایتخت بازی‌های آنها را با ولع دیدند و گاه توپ‌های آنها را دزدیدند. آن کفش‌های بدوی،‌ آن پیراهن‌های بشور و بپوش، آن توپ‌های ابتدایی. واقعا هم دزدیدنی بود. بسیار طول کشید تا این انگلیسی‌های متفرعن حاضر باشند یکی از ایرانی‌های شاغل در بانک شاهی(کریم زندی) را در میان تیم خود بپذیرند. اگر نخستین نمایش‌های فوتبال در طهران را به حوالی سال های 1270 به بعد تعیین کنیم نخستین نظامنامه فوتبال ایران 40 سال بعد، در تاریخ 14 آبان ماه 1314 با عنوان «نظامنامه مسابقات فوتبال کانون ورزش» در تهران صادر شد که در آن بازیکنان را به پوشیدن البسه مخصوص فوتبال(شلوار کوتاه لیفه، جوراب بلند، پیراهنِ بازی ) و کفش فوتبال (پوتین مخصوص!) الزام می‌کرد و اینکه اگر به قاضیان احترام کافی گذاشته نشود باید تا پایان عمرشان محروم شوند! نظامنامه‌ای که «حسن رفتار و روح جوانمردی» را از واجبات می‌دانست و اعلام می‌کرد که ورزشکار با این کار «هم باعث سرافرازی کلوپ خود گشته و هم مطابق روح ورزشکاری «اسیر تمتی» رفتار کرده باشد.» (تمتی به مفهوم اعتماد کردن)

از همان اولین روزها که فوتبال به منزله کافرانگی تلقی می‌شد، تیم‌هایی چون طوفان حضور داشتند و کلوپ اجماعیون عامیون که این یکی می‌خواست مرامنامه سوسیال دمکرات خود را با مقررات فوتبال تلفیق کند. آن‌ روزها بچه ارمنی‌های مقیم پایتخت نیز با نام «کلوپ اسپرت ارامنه» در کنار برادران مسلمان‌شان زمین‌های خندق‌های اطراف تهران را پر از قشقرق می‌کردند. اسناد به‌جامانده از سال‌های اول شکل‌گیری فوتبال در زمین‌های دولت و لنج نشان می‌دهد که گرچه برادری عجیبی بین ستاره‌های تیم‌های مسلمین و مسیحیان برقرار بود و البته کلوپ ارامنه اسپرت نیز صرفا متشکل از بازیکنان مسیحی نبود بلکه آنها در ترکیب خود از دو بازیکن مسلمان سرسخت استفاده می‌کردند تا به این ترتیب، شکاف‌ها و سوتفاهم‌ها را در فوتبال از میان بردارند. فوتبال از اولش بازی «لاادری» نبود و تلاش می‌کرد که تبعیض‌های قومی، نژادی، دینی را پایان دهد.

ورزش در کشور ما ریشه‌های خود را ابتدا در مدارس ایرانی یافت. نخست در دارالفنون امیرکبیر عزیز که پس از سفرش به روسیه فهمید که علم در دنیا چه نقشی دارد و به محض بازگشت به فکر راه اندازی آن کالج افتاد، اما مدرسه رویایی او درست 13روز قبل از قتل او گشایش یافت و او عمرش به دنیا نبود که ببیند همین دارالفنونش چه تاثیری بر مملکت‌سازی گذاشت. مدرسه‌ای در پنجاه اتاق مربعی ـ هرکدام به عرض و طول 4 ضرع در 4 ضرع و تدریس هفت ‌رشته پیاده‌نظام و سواره‌نظام، توپخانه، پزشکی، جراحی، داروسازی و کانی‌شناسی.... اگر سنگ‌بنای ورزش‌های مدرن در ایران بر دوش دارالفنون عزیز امیرکبیر است پس حق است که شالوده اخلاقی‌اش نیز برگرفته از آرمانخواهی و الهیات امیرش باشد.

ابراهیم افشار

روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها