گزارش جام‌جم از مهم‌ترین دلیل جنگ تجاری قدرت‌های اقتصادی

جنگ آمریکا و چین برای حمایت از تولید ملی

سیاست حمایت از کالای تولید داخل سیاستی ناشناخته در اقتصاد جهان نیست. این سیاست که اصطلاح (Protectionism) برای آن به کار می‌رود به معنای حمایت از تولیدات داخلی در برابر رقابت خارجی با استفاده از ابزارهایی مثل وضع تعرفه‌ها، اختصاص یارانه، تعیین سقف واردات یا محدودیت‌های دیگر است.
کد خبر: ۱۱۳۴۰۷۵

کشورهای بسیاری حتی آنهایی که داعیه دار اقتصاد بازار آزاد در جهان هستند در مقاطع مختلف تاریخی این سیاست را به کار گرفتهاند. در طول تاریخ هر زمان که جنگی رخ داده یا رکودی بر اقتصادها حاکم شده دولتها به سمت سیاست حمایت از تولید داخل روی آوردهاند و هر وقت که اقتصادهایشان به سمت رونق پیش رفته و از سایر اقتصادها پیشی گرفته بر طبل اقتصاد بازار آزاد کوبیدهاند.

پادشاهان اروپایی در قرنهای 17 و 18 با هدف تقویت اقتصاد داخلی و توسعه صادرات خود سیاستهای حمایتگرانه از تولیدات داخلی را در پیش گرفتند، اما انگلستان در نیمه نخست قرن 19 و پس از آن که از هژمونی صنعتی در سطح اروپا برخوردار شده بود، این سیاست را کنار گذاشت و دیگران را به گشودن بازارهای خود تشویق کرد. در جریان جنگ جهانی اول و به دنبال آن با وقوع رکود بزرگ 1930 باز سیاست حمایت از تولید داخل مورد توجه قرار گرفت.

آمریکا سردمدار حمایت از تولید داخل

در میان کشورهای غربی، آمریکا تاریخی طولانی در حمایت از کالاهای تولید داخل دارد. تعرفههای واردات در این کشور طی دهه 1820 و در جریان رکود بزرگ 1930 به بالاترین ارقام در طول تاریخ رسید. با گذشت این سالها و به موازات این که آمریکا از دست برتر در اقتصاد جهانی برخوردار میشد، از میزان سیاستهای حمایتگرانه این کشور کاسته شد تا این که در سال 1947 این کشور به همراه 22 کشور دیگر موافقتنامه تعرفه و تجارت موسوم به گات را امضا کرد. این موافقتنامه که بر مبنای تجارت آزاد قرار دارد، سال 1994 اصلاح و به سازمان تجارت جهانی بدل شد.

اما مقررات سازمان تجارت جهانی برای کشورهایی مثل آمریکا وحی منزل نبوده و هرجا منافع این کشورها اقتضا کرده است شاهد بودهایم سیاست تجارت آزاد را کنار گذاشتهاند و به حمایت از تولیدات داخلی خود پرداختهاند. آخرین نمونه از این نمایش این روزها در دعوای آمریکا و چین نمود پیدا کرده است.

جنگ با چین

رئیسجمهور آمریکا در جریان مبارزات انتخاباتی خود وعده داده بود تعرفههای بالا تا 45 درصدی بر کالاهای وارداتی از چین وضع خواهد کرد و امروز ما شاهد تحقق این وعده هستیم و 1300 قلم کالای وارداتی از چین مشمول تعرفه 25 درصدی شدند که ارزش این کالاها 50 میلیارد دلار برآورد شده است. چین بلافاصله تلافی کرد و از وضع تعرفه 25 درصدی بر 106 قلم کالای آمریکایی وارداتی به چین به ارزش 50 میلیارد دلار خبر داد.

واکنش رئیسجمهور آمریکا چه بود؟ او به مقامات مربوط دستور داد امکان وضع تعرفه بر صد میلیارد دلار کالای چینی دیگر را بررسی کنند. ملانیا، همسر ترامپ در جایی گفته است که ترامپ هرگونه عملی را ده برابر شدیدتر پاسخ میدهد. این رویکردی است که ترامپ در دوران فعالیت تجاریاش هم داشته و اغلب نتیجه خوبی از آن گرفته است. از سوی دیگر چین با توجه به توان و پشتوانه اقتصادی خود و با نگاه به ملاحظات استراتژیک و پیشینه تاریخیاش به نظر نمیآید در برابر هجمات رئیس جمهور تاجرپیشه آمریکا قافیه را ببازد و تسلیم شود. با این حساب زود نیست اگر بگوییم جنگی تجاری بین آمریکا و چین در گرفته است.

سلاح ویرانگر چین در برابر آمریکا

بسیاری از کارشناسان معتقدند چین در هرگونه جنگ تجاری با آمریکا دست برتر را دارد. تراز تجاری آمریکا با چین منفی 350 میلیارد دلار است یعنی اگر فقط شاهد جنگ تعرفهای بین دو کشور باشیم این چین است که ضرر میکند اما مسلما چین میدان بازی را گستردهتر خواهد کرد و این چیزی است که عقلای جامعه آمریکا از آن میترسند. چین 3000 میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد این در حالی است که کل ذخایر ارزی آمریکا فقط 120 میلیارد دلار است. این به معنای آن است که در هرگونه جنگی تاب تحمل دولت چین به لحاظ مالی 25 برابر دولت آمریکاست؛ دولتی که با حدود 2000 میلیارد دلار کسری بودجه و حدود 20 هزار میلیارد دلار بدهی ملی مواجه است. اما چیزی که بیش از همه آمریکاییها را در هرگونه تنش با چین نگران میکند سطح بالای بدهی دولت آمریکا به چین است. چین 1170 میلیارد دلار از اوراق قرضه دولت آمریکا را خریداری کرده است که معادل 20 درصد کل اوراق قرضه خریداری شده توسط کشورهای جهان است. اقتصاددانها و سرمایه داران آمریکایی نگرانند در صورت تشدید جنگ تجاری بین دو کشور دولت چین از این بدهیها به عنوان سلاح استفاد ه کند و حجم عظیم اوارق قرضه دولت آمریکا را به فروش بگذارد. در این صورت چه اتفاقی میافتد؟ دلار، پول ملی آمریکا سقوط میکند و جایگاه خود را در اقتصاد جهانی از دست میدهد. کشورهای دیگر نیز ممکن است برای فروش اوراق قرضه دولت آمریکا هجوم بیاورند و این مسأله توان واشنگتن برای جبران کسری بودجه از طریق انتشار اوارق قرضه را بشدت کاهش خواهد داد.

ابزارهای پکن

جف میلز، کارشناس گروه خدمات مالی پی.ان.سی در این باره به شبکه خبری سی.ان.بی.سی گفت: «اگر چین تصمیم بگیرد در واکنش به سیاستهای حمایتگرانه ترامپ، اوراق قرضه دولت آمریکا را بفروشد، بازارهای مالی دچار وحشت و آشفتگی خواهند شد. بیشترین تأثیر این کار را روی نرخ بهره و قیمت اوراق شاهد خواهیم بود. به این معنا که دولت آمریکا مجبور میشود اوراق خود را با قیمت پایینتر و با نرخ بهره بالاتر بفروشد. شرکتها و مصرفکنندگان آمریکایی مجبور میشوند در قبال پولی که قرض میگیرند بهره و سود بیشتری پرداخت کنند و همه این تحولات یک نتیجه کلی دارد و آن ورود اقتصاد آمریکا به رکود است.» البته دولت چین هم از فروش دیوانه وار اوراق قرضه آمریکا متضرر میشود. هرگونه کاهش ارزش این اوراق به معنای کاهش ارزش داراییهای چین است و بنابراین نباید انتظار داشت دولت چین از این اوراق به عنوان اولین سلاح علیه سیاستهای حمایتگرانه ترامپ استفاده کند.

علاوه بر مقابله به مثل با افزایش تعرفه کالاهای وارداتی از آمریکا، چین همچنین میتواند ارزش پول ملی خود را کاهش دهد. پایین نگه داشتن ارزش یوان یکی از سیاستهایی است که دولت چین طی چند دهه گذشته برای حمایت از کالاهای چینی در اقتصاد جهانی در پیش گرفته و به عقیده کارشناسان این سیاست بسیار موفق بوده است به طوری که در هرجای جهان میتوان سیل کالاهای چینی را مشاهده کرد. دست دولت چین در این زمینه همچنان باز است و پکن با کاهش ارزش یوان میتواند اقدامات تعرفهای ترامپ را خنثی کند. در واقع برخی معتقدند که شکست ترامپ در وادار کردن چین به اصلاح ارزش یوآن باعث روی آوردن به جنگ تعرفهای شد زیرا اگر چین 20 درصد ارزش یوآن را بالا میبرد عملا نتیجهای بهتر از جنگ تعرفهای عاید آمریکا و دیگر کشورهای طرف حساب با چین میشد، زیرا همه کالاهای چینی و نه فقط برخی از آنها را گرانتر میکرد.

به هر حال دعوای امروز آمریکا با چین بر سر حمایت از تولید داخل است. رئیسجمهور آمریکا بخش زیادی از بدهی ملی 20 هزار میلیارد دلاری این کشور را مربوط به روابط تجاری نامتعادل با کشورهای دیگر بویژه اژدهای زرد میداند و با بستن چشمان خود روی همه مبانی فکری غرب که اقتصاد بازاررکن مهم آن است سیاست حمایت از کالای آمریکایی را پیشه خود قرار داده است؛ سیاستی که میتواند فضای تجاری جدیدی در اقتصاد جهان پدید بیاورد و حتی فروپاشی نهادهایی مثل سازمان تجارت جهانی و بایگانی شدن مفهومی مثل اقتصاد بازار را در پی داشته باشد.

علی بختیاری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها