کارستان بلدیه در میلاد حضرت مادر

عارض شد: چه شده تصدق چرا ناراحتید؟

شرح ما وقع کردیم، گفت: خیلی هم خوب است .

فرمودیم: پدرسوخته کجایش خوب است؟ در ایام میلاد اسوه حیا و عفت زدند و رقصیده‌اند خوب است؟

عرض کرد: اداره فخیمه بلدیه در برف تهران که زمینگیر شد... ترافیک هم که وضعش این است ... متروی کرج هم که در پنجشنبه‌ها شل کن، سفت‌کن دارد. مترویی‌ها هم شش ماه است حقوق نگرفته‌اند این برنامه شاد فرهنگی را گرفته‌اند که آنها را بشورد ببرد. خیلی هم خوب است. فرمودیم: تکریم زن آن است که کار و تحصیل و معاش و حرمتش را مراقبه کنی و بر مرادش چنان امورات بگذرد که آب در دلش تکان نخورد. نه این که صدایش کنی بیاید و روی صحنه و
قر بدهد و بگویی ببین چه آزادند .

خشایار همان طور که ماسماسک اسکرول می‌کرد عارض شد: تصدقت گردم جناب شهردار نقل به مضمون فرموده‌اند دین اسلام دین شادی و نشاط است اما فراموش نکنیم شئونات باید در همه مراسمات حفظ شود.

فرمودیم: با همین مشکل حل شد؟ هر که هرکار دلش خواست در مرئا و منظر رعیت هر چه خواست بکند و بعد بگوید نباید بشود. هرچه را آدابی است. فی‌النهایه مقادیری نقود به خشایار داده، فرمودیم برود یک بغل گل ابتیاع کرده زیر بازارچه ایستاده به زنان و مادران نجیب و محترم محله گل اهدا کرده و روز میلاد با سعادت حضرت صدیقه را تبریک گفته در مسجد هم امر فرمودیم شیرینی و شربت پخش کنند. امیدواریم اگر هم قرار است در جشن و مراسمات اتفاقی از این دست بیفتد به بهانه میلاد حضرات آل‌ا... نباشد. زیاده فرمایش نداریم.