بارش بی‌سابقه برف در استان‌های مختلف موجی از امید و نشاط در جامعه ایجاد کرد

برف شادی

خدا بازهم هنرنمایی کرد، اصلا کار او هنرنمایی کردن است. تا دو روز پیش یال‌های خاکی و خشک کوه البرز، تهران را از هرنقطه‌ای که به البرز دید داشت، غم‌انگیز می‌کرد، اما حالا باید البرز را دید، دماوندش را، این دیو سپید پای در بند را. اینها همه هنرمندی خداست، او روی بوم ایران یک نقاشی زیبا کشید، فقط هم یک رنگ داشت؛ سفید، سفیدِ برفی.
کد خبر: ۱۱۱۷۵۹۰
برف شادی

برف از یک عصر تا صبح آنقدر بارید و بارید، آنقدر دانه‌های پشمکی‌اش روی هم غلتید که نشست و زمین را پوشاند. شهر حالا خوشگل و سفیدپوش است، درخت‌ها هم مخملی شده اند مثل کارتون‌های کریسمس؛ مردم در فضای مجازی نوشتند زمین عروس شده و آسمان به حرف آمده، چه به حرف آمدنی.

دیروز خدا همه را خوشحال کرد، به رسم ازلی و ابدی‌اش که نعمت را فرومی‌ریزد و نمی‌پرسد کاسه از آنِ کیست. مردم 20 استان ایران حالا برف دارند، قله کوه‌هایشان سفید و خامه‌ای است و زمین‌های تفتیده شان خیس است، خطر بی‌آب ماندن در فصل‌های گرم هم کمی از آنها فاصله گرفته، مهم‌تر این که حالا لبخند گوشه لبشان دارند، لبخندی به گرمی یک فنجان چای داغ کنار یک بخاری گرم.

چه خوشحالی خوش وقتی بود این، غم نفتکش سانچی، غصه سالگرد پلاسکو، اندوه گرانی‌ها و غم آوارگی زلزله‌زده‌ها، کنار تصویر ناامیدکننده مخازن نیمه خالی سدها و هوای آلوده و گلوگیر شهرها دیگر بسمان بود. دیروز خیلی‌هایمان از ته دل خندیدیم، آدم برفی ساختیم، گلوله‌های برفی به سمت هم پرتاب کردیم، عکس‌های دوستانه گرفتیم و یک کاسه‌ آش وسوپ سر کشیدیم و همین خوشی‌ها برای دل‌های غبار گرفته‌مان بس بود.

سیاه‌های برف

برف اما با همه سفیدی‌اش، راوی سیاهی هم هست، همیشه این‌طور بوده، از قدیم، از آن وقت که این جمله بر زبانی جاری شد که پولدار که باشی برف بهانه‌ای می‌شود برای لباس نو خریدن، با دوستان به اسکی رفتن و لذت بردن، اما فقیر که باشی و برف ببارد از بیکار شدن پدر کارگرت بگیر تا غم
پاره بودن کفش‌ها، همه تلخ است... .

شنبه‌شب که ما از پشت پنجره خانه‌های گرم‌مان عشوه‌های دانه‌های برف را با لذت تماشا می‌کردیم، سه کارتن‌خواب در تهران جان دادند و یخ زدند، یکی زیر پل ری و دو نفر حوالی ایستگاه سعادت مولوی. این خبر را مددکار جمعیت تولد دوباره به ما داد، خبری که صدایش در هیچ رسانه‌ای درنیامد.

برف که بارید شاخه‌های درختان زیادی هم شکست، خیلی‌ها فقط دیدند که شاخه‌های خشک نقش زمین شده و احیانا راه عبور را بسته‌اند، ولی آنچه دیده نشد لانه پرنده‌ها بود که سقوط کرد و ویران شد. اما در روز برفی ایران، چیزهای خیلی بدتری هم دیده شد؛ زمین‌گیری جماعتی در جاده‌های مسدود، ترافیک، راهبندان و قحطی اتوبوس و تاکسی. دیروز حتی بسیاری از تاکسی‌های آنلاین با وجود این که کرایه‌هایشان جهشی بلند داشت، ولی به درخواست‌های مردم پاسخ نمی‌دادند.

دیروز برق بخشی از غرب تهران نیز قطع شد، آتش‌نشان‌ها تقریبا به 60ماموریت رفتند که علتش پارگی کابل‌ها و سقوط تیرهای قدیمی برق بود، چند خودرو هم زیر بار درختان سقوط کرده له شدند که آتش نشان‌ها برای فیصله دادن به ماجرا اعزام شدند.

تهران در حالی این زشت‌ و زیباها را توامان تجربه می‌کرد که در شورای شهر پایتخت حرف‌ها از جنس درد دل مردم بود، درد دل‌هایی که خوشگلی‌های برف و نزول نعمت خداوندی در آن کارگر نبود.

مجید فراهانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه شورا بی‌تعارف گفت که شهرداری پایتخت غافلگیر شد و ادامه داد: برف و باران چاره ساز مشکلات شده، اما برای مدیریت ما مشکل ساز شده است.

او گفت سیستم برف‌روبی شهرداری دچار اختلال شده در حالی که امسال 30 میلیارد تومان برای این کار بودجه داشته است.

البته در صحن شورا، حجت میرزایی، معاون برنامه‌ریزی شهرداری تهران این جملات را برنتافت و کاغذی به محسن هاشمی، رئیس شورا داد تا در جمع بخواند، هاشمی هم خواند که شهرداری از برف غافلگیر نشده، بلکه از شب گذشته همه سایت‌های برف‌روب و کارگران خدمات شهری مشغول فعالیت
بوده‌اند.

اما صبح که تهرانی‌ها از خانه بیرون زدند تقریبا هیچ نیروی خدماتی را ندیدند، حتی پیاده روها را مردم و مغازه دارها پارو می‌زدند و به‌جز دانه‌های شن پاشیده در اتوبان‌ها و خیابان‌های اصلی اثری از نیروهای شهری نبود.

با این حال روابط عمومی شهرداری تهران به گفتن این که 2000 کارگر، 1182 ماشین برف روب و 162 سایت برف روبی از ساعت هشت شب‌شنبه بی‌وقفه کار می‌کردند مصر بود، حتی محمدعلی نجفی، شهردار هم که در قاب تلویزیون ظاهر شد، همین حرف‌ها را زد.

حاشیه‌های برف

برفی شدن تهران و 19 استان دیگر کشور، اما حرف و حدیث‌های حاشیه‌ای هم داشت که رنگشان نه سیاه بود و نه سفید و فقط نکاتی بود برای تامل، پوزخند زدن یا احیانا دلخوش شدن.

دیروز احمد مسجد جامعی از اعضای شورای شهرتهران از شهرداری خواست تا در پاشیدن نمک در معابر بیشتر مراعات کند و درخواست کرد که مصرف نمک قاعده‌مند شود.

او دلواپس درخت‌ها بود و خاک که با این نمک‌ها شور می‌شوند و آسیب می‌بینند. بیرون از شورا در سازمان حفاظت محیط‌زیست اما حرف از حیات‌وحش بود، این که کوه‌های برفی، وحوش را به پایین دست کوه می‌کشاند و گیاهان را زیر برف پنهان می‌کند. محیط‌زیست برای همین از همه دوستداران طبیعت خواست تا در علوفه دهی مشارکت کنند و اگر حیوانی زخمی و ضعیف را دیدند به نزدیک‌ترین پاسگاه محیط‌بانی اطلاع دهند.

شهردار تهران هم در این میان با توییت نوشتنش به جمع حاشیه‌سازها پیوست، از آن دست حاشیه سازی‌ها که نمکی است. او از همه جوان‌ها بخصوص دانش‌آموزان دبیرستانی خواست تا در تکاندن درختان و سبک کردن بارشان مشارکت کنند و کمک حال نیروهای خدماتی باشند.

دیروز آماری جالب نیز منتشر شد از این که در بازه‌ای که برف و کولاک مردم را در راه‌ها زمین‌گیر کرد، امدادگران بیش از 2000 قوطی کنسرو، هزار قرص نان، 300 کیلو خرما و بیش از 2000 بسته بیسکویت میانشان توزیع کرده‌اند، اما حتی این خبر نیز مانع واگویه مشکلات و ضعف‌ها نشد تا آنجا که مجری برنامه تلویزیونی حالا خورشید به مزاح گفت «مسئولان بازه زمانی غافلگیری شان را بگویند تا همه بدانند. آقایان! اگر از شش ماه قبل در جریان باشید، در روز بحران اقدامات لازم را انجام می‌دهید؟»

اما برف بحران نیست، هیچ وقت هم انگ بحران به آن نمی‌چسبد، برف زیبا و چشم نوازست، دلگرمی کوه‌ها و رودهاست، آنچه بحران است عملکرد ماست، خوب است این را بدانیم.

مریم خباز - جامعه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
سهم پزشکان سهمیه‌ای

ضرورت اصلاح سهمیه‌های کنکور در گفت‌وگوی «جام‌جم»‌با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت

سهم پزشکان سهمیه‌ای

نیازمندی ها