یک دقیقه بیشتر

این که سال‌های اخیر این‌قدر شب یلدا مهم شده و همه نهادها و ارگان‌های دولتی و غیر‌دولتی با هم کورس گذاشته‌اند که حتما در شب یلدا مراسمی باشکوه برگزار کنند؛ از فرهنگسراها و دانشگاه‌ها و رسانه ملی بگیر تا موسسات فرهنگی بخش خصوصی و... فی‌نفسه اتفاق مبارکی است مشروط بر این که این شب یک شب‌نشینی فرهنگی باشد تا یک دور همی خانوادگی ساده که آن هم صدها البته مبارک است.
کد خبر: ۱۱۰۵۱۱۷
یک دقیقه بیشتر

این که دور هم جمع شویم و سرمان در گوشی باشد و دنبال رمز وای فای میزبان باشیم و اتفاقاتی که در شب‌های غیر یلدا هم قابل انجام است فلسفه آغاز فصل سرد را زیر سوال خواهد برد. حواسمان باشد شب یلدا یک دقیقه طولانی‌تر از شب‌های دیگر است و نه بیشتر و این که فردا روز قرار است یک دقیقه بیشتر روشنایی و نور را ببینیم، فلسفه این شب درازدامن و محبوب نیاکان ماست. چرا که خورشید منشأ زندگی و حیات است و این که قرار است فردا اندکی بیشتر بر ما بتابد را هزاران سال پیش نیاکان ما دریافته بودند و چرا ما در نیابیم...

به عنوان یک شاعر همواره شب یلدا را دوست داشته‌ام، چرا که این شب بیشتر به یک شب شعر طولانی می‌ماند و چه چیز بهتر از شعر؛ این میراث گرانبهای پدران و مادران ما که در این شب خوانده و تکرار شود و دل‌ها را به هم نزدیک کند. شب‌نشینی، حافظ‌‌‌‌خوانی، شاهنامه‌خوانی، سعدی‌خوانی و مرور آثار دیگر بزرگان ادبیات باید در همه شب‌ها اتفاق بیفتد که نمی‌افتد و این که شب یلدا با شعر و ادبیات گره خورده پیوند مبارکی است و همواره برای من خجسته و دلچسب.

خاطرم هست سال‌ها پیش در چنین ایامی، دانشگاه تبریز مهمان بودم و قراربود پس از بازگشت من از سفر دخترم به دنیا بیاید. همان شب برف سنگینی بر و موی شهر نشست و من سه روز پشت برف گیر کردم . دخترم به دنیا آمد و من کیلومترها از او دور بودم. به میمنت‌! این اتفاق نامش را یلدا گذاشتم و این که هرگز از یادم نخواهد رفت شب تولدش کجا بودم و هر سال خاطره پشت برف ماندن را برایش تعریف می‌کنم و او هم می‌گوید خجالت نمی‌کشی شب تولد دخترت بالای سر زن و بچه‌ات نبودی و همگی می‌خندیم...!

بمان که فلسفه این شب دراز این است

که یک دقیقه تو را بیشتر نگاه کنم...

سعید بیابانکی - شاعر

ضمیمه چمدان جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها