خودسری بن‌سلمان و پیش‌شرط «خاورمیانه جدید»

در روزهای اخیر و درپی اقدامات عجیب و تهورآمیز بن‌سلمان، ولیعهد سعودی، توجه خیلی از افراد به احتمال بروز درگیری نظامی مستقیم بین ایران و سعودی جلب شده است. عده‌ای از این می‌نویسند که آمریکا در پس این تحولات قرار داشته و تمایل دارد دو دولت مهم منطقه را به تقابل نظامی با یکدیگر بکشاند، اما چنین ادعایی دقیق و به اندازه کافی گویا نیست.
کد خبر: ۱۰۹۳۲۴۳

آن بخش از دستگاه‌های رسمی و اندیشکده‌های آمریکایی که منافع این کشور را در نظر دارند، بن‌نایف را به عنوان فردی در نظر گرفته بودند که به‌واسطه او سلطنت سعودی به نسل جدید شاهزادگان منتقل شود. این انتخاب با در نظر داشتن بضاعت شاهزادگان سعودی معقول بود. هم از نظر سن، هم از نظر تجربه مدیریت در مناصب مهم حکومتی، هم از نظر موفقیت در ماموریت‌ها و هم از نظر پیوند تنگاتنگ و اعتماد دوجانبه با دستگاه اطلاعاتی آمریکا، بن‌نایف یک گزینه مناسب بود. در طرف مقابل، اما بن‌سلمان بیش از حد جوان و تا پیش از رسیدن پدرش به سلطنت فاقد هر‌گونه تجربه قابل توجهی بود. بزرگ‌ترین اقدامش از زمان مسئولیت، یعنی جنگ یمن، به یک فاجعه تمام‌عیار برای حکومت سعودی تبدیل شده است؛ نکته‌ای که از ابتدا نیز قابل پیش‌بینی بود. در نهایت این‌که بن‌سلمان گزینه و انتخاب دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا نیز نبوده است.

چه عاملی باعث شد بدون بروز هرگونه اعتراض و مقاومت جدی از طرف آمریکا، بن‌نایف کنار گذاشته شود و بن‌سلمان به ولایتعهدی برسد؟ این عامل باید قدرتی فراتر از قدرت دستگاه‌های امنیتی آمریکا داشته باشد. در میان دستگاه‌های رسمی قدرت در جهان، قدرتی را سراغ نداریم که بتواند تا این حد بی‌سروصدا تصمیم دستگاه‌های امنیتی آمریکا را وتو کند. بنابراین باید آن قدرت برتر را در حوزه قدرت غیررسمی جویا شد.

در جهان کنونی، کانون‌های غیررسمی قدرت توانسته‌اند از طریق سلطه اقتصادی و شاخه‌زدن در دستگاه‌های رسمی قدرت در کشورهای مختلف جهان قدرتی بیشتر از قدرت‌های رسمی به دست آورند. نفوذ این کانون‌ها در دستگاه‌های رسمی اولا به ایشان اجازه بهره‌برداری انگلی از منابع و امکانات دستگاه‌های رسمی قدرت را می‌دهد، ثانیا توان هماهنگ‌سازی آنها را در جهت منافع خویش به ایشان می‌بخشد. این دو موجب می‌شود قدرت این کانون‌ها در بسیاری مسائل مهم عاملی تعیین‌کننده‌تر از خواست دستگاه‌های رسمی قدرت در جهان باشد.

درخصوص برکشیده شدن بن‌سلمان، برخلاف تشخیص دستگاه‌های امنیتی آمریکا، باید امتیازاتی را دنبال کرد که کانون‌های قدرت جهانی از بن‌سلمان دریافت کرده یا می‌کنند. از واگذاری آرامکو، شرکت نفت سعودی، در بازار سهام به عنوان یک اتفاق تاریخی در بازار سهام در سراسر جهان یاد می‌کنند. پشتیبان اصلی ایده واگذاری آرامکو، بن‌سلمان است و واگذاری را به دو بانک بزرگ جهان، اچ. اس. بی. سی. و جِی. پی. مورگان، سپرده است. این دو بانک هر دو متعلق به عالی‌ترین کانون مالی جهان هستند که سران آن یا یهودی هستند یا اصالت یهودی دارند یا به لطف کارگزاری یهودیان زرسالار رشد کرده‌اند. نام‌ خاندان‌های روچیلد، ساسون و مورگان، از سران این کانون مالی جهان، به لطف تحقیقات آقای عبدالله شهبازی به گوش ما ایرانیان آشناست.

همین کانون مالی در پس پرده به قدرت رسیدن ترامپ نیز هست. پس عجیب نیست پس از به قدرت رسیدن ترامپ، بخت بن‌نایف با این‌که برگزیده دستگاه‌های امنیتی آمریکا بود، برگشت و بن‌سلمان توانست با کنار زدن وی در یک قدمی رسیدن به سلطنت سعودی قرار گیرد و عجیب نیست درست همزمان با اقدامات تهورآمیز اخیر بن‌سلمان، ترامپ طی تماسی با وی از واگذاری سهام آرامکو در بازار بورس نیویورک استقبال کرد.

نسل قدیمی‌تر همین کانون مالی و خاندان‌های شریک ایشان در پس پرده جنگ جهانی دوم نقش‌آفرینی تعیین‌کننده داشتند. در واقع رهبران اصلی طرفین جنگ هر دو برکشیده همین خاندان‌های زرسالار بودند. نقطه اشتراک وینستون چرچیل از بریتانیا و آدولف هیتلر از آلمان نازی پشتیبانی توسط همین کانون‌های سیاسی ـ مالی شریک و هم‌پیمان بود. روش شناخته شده ایشان برکشیدن قطب‌های متضاد، ایجاد آشوب بواسطه این دو قطب و زایش نظمی نو از دل آن است. در نظمی که از دل جنگ جهانی دوم بیرون آمد و هنوز بخش اعظم آن پابرجاست آمریکا به ابرقدرتی تبدیل شد که بر تمام کشورهای غربی و بسیاری کشورهای غیرغربی هژمونی دارد و دولت اسرائیل، محور و عامل اصلی بسیاری تحولات مخرب منطقه غرب آسیا، تاسیس شد.

ایجاد «خاورمیانه جدید» همواره یکی از آمال نسل جدید این کانون‌‌ها بوده است و تلاش برای درگیری نظامی بین ایران و سعودی را در این راستا باید دید. اما خوشبختانه با توجه به سبک کار این کانون‌ها، آشوب مد نظر ایشان بدون داشتن قطب مقابل بن‌سلمان ممکن نیست. به عبارت دیگر، پیش‌شرط بروز آشوب لازم برای ایجاد «خاورمیانه جدید» از طریق جنگ بین ایران و سعودی، حضور عوامل این کانون‌های قدرت جهانی در سطوح بالای قدرت در ایران است.

. بنگرید به مقالات «رازهای پنهان صعود نازیسم» و «سیمای خانوادگی خاندان چرچیل» نوشته آقای عبدالله شهبازی که هر دو روی اینترنت موجود هستند.

مجید مکی/ کارشناس مسائل منطقه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها