در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در این بین سریالها با توجه به قصهگو بودنشان و تاثیر روی بخش عظیمی از مخاطبان نقشی کلیدی در این جریان داشته و تاثیر عمیق و غیرقابل انکاری در شکلگیری الگوی زندگی مردم داشتهاند. بسیاری از سریالهای پرمخاطب تلویزیونی که مخاطبان فراوانی هم در سایر کشورهای جهان دارند با این هدف ساخته میشوند تا سبک زندگی محبوب خود را به سایران نیز القا کنند. برای مثال میتوان به سریالهای تولید شده در آمریکا، ترکیه و کره جنوبی اشاره کرد که مخاطبان جهانی را هدف گرفته و به شکلهای مختلف آنان را تحت تاثیر قرار میدهند. شبکههای تلویزیونی ایران نیز در این بین بیکار ننشسته و در تولیدات خود به این امر مهم و حیاتی گرایش خاصی نشان داده و توجه بیشتری به الگوی زندگی اسلامی ـ ایرانی نشان دادهاند.
دهه 60 و تاثیر جنگ تحمیلی بر سبک زندگی
پیروزی انقلاب در بهمن 57 بر همه اجزای جامعه تاثیر گذاشت و دامنه این تاثیر به تلویزیون هم رسید و اندک تولیدات آن سالها را در مسیری انقلابی قرار داد. ساده زیستی به عنوان یکی از نمادهای جمهوری اسلامی که امام خمینی(ره) نیز بسیار به آن پایبند و معتقد بود، بشدت مورد توجه تلویزیون قرار گرفت و در محتوای محصولات دو شبکه تلویزیونی آن سالها اعمال میشد. در این بین اندک سریالهای تولیدی این دهه عاری از زرق و برق بود و تا حدود زیادی به شکل زندگی مردم درگیر جنگ تحمیلی نزدیک بود. مجموعه تلویزیونی «آینه» ساخته غلامحسین لطفی که یکی از پربینندهترین مجموعههای تولیدی پس از انقلاب محسوب میشود، ازجمله این آثار است که بسیار به سبک زندگی مردم آن سالها نزدیک بود. تمرکز روی خانواده را میتوان نقطه قوت آن دانست زیرا حول محور آن میتوان داستانهای بسیاری را به وجود آورد و موقعیتهای نمایشی زیادی را خلق کرد. لطفی به عنوان کارگردان و طراح برنامه در اینجا سراغ خانوادههایی کاملا ایرانی با مختصات ویژه آنها رفته و داستانهای ساده، اما کاملا باورپذیر خود را در چنین بستری روایت کرده است. اختلافهای زن و شوهرهای جوان در آینه به سوژه اصلی تبدیل شده و بخش مهمی را به خود اختصاص داده که با توجه به گستردگی مضمون یاد شده کاملا موجه به نظر میرسد. نویسنده آینه در بخشهای یاد شده به شکلی ساده و بیپیرایه به مشکلات زوجهای جوان ربع قرن پیش کشورمان پرداخته و موضوعهایی همچون: تجملگرایی، مردسالاری و... را مورد بحث قرار داده و قضاوت را به بینندگان خویش واگذار میکرد. همچنین باید به طراحی صحنه و لباس آینه اشاره کرد که در آن سادگی غریبی موج میزند که از هرگونه تجمل عاری است و سادهزیستی را به شکل مطلوبی تبلیغ میکند. این امر تنها مجموعههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی را شامل نشده بلکه برنامههای مختص کودک و نوجوان را هم تحت تاثیر قرار داده بود. همچنین تولیدات داخلی نیز از این امر مستثنا نبود و قصهها در فضایی کاملا واقعی و دور از هرگونه زرق و برق به تصویر کشیده میشدند. برای مثال میتوان به مجموعه «در خانه» ساخته بیرنگ و رسام اشاره کرد که قصه آن در خانهای قدیمی در یکی از محلات قدیمی تهران میگذشت و قهرمانهای خردسالش در هر قسمت با ماجراهایی روبهرو میشدند که سر آخر تجربهای تازه کسب میکردند. از پیدا کردن کیف پرپول ناظم مدرسه و تلاش بچهها برای پیدا کردن صاحب آن گرفته تا اضافه شدن مرتضی پسر نوجوان به خانواده سه نفره خالهاش که در همگی آنها به قضیه انتقال پیام به زبانی قابل فهم برای نوجوانها توجه خاصی شده بود.
دهه 70: سازندگی پس از دفاع 8 ساله
پس از پایان جنگ در سال 67، تلویزیون هم در برنامههای خود اعم از تولیدی و غیرتولیدی تغییراتی ایجاد کرد که البته این تغییرات در دهه 70 ریتم تندتری به خود گرفت. در این ایام بخش مهمی از مجموعههای تلویزیونی همچنان سروشکل سادهای داشتند و چندان خبری از تجملات در آنها نبود. بخشی از آثار موفق دهه 70 روی سبک زندگی سنتی - ایرانی مانور داده و با بهرهگیری از آن برای خانوادهها نسخه میپیچیدند. «پدرسالار» ساخته اکبر خواجویی موفقترین نمونه در این حوزه به حساب میآید که داستان ساده خود را براساس خانوادهای شکلگرفته بر پایه اندیشهای پدرسالارانه روایت کرده است. پدرسالار نگاهی تازه به مقوله خانواده آن هم در فضا و اتمسفری کاملا سنتی دارد که در عین احترام به نقد آن نیز میپردازد. اسدالله واعظیان که از نوجوانی کار کرده و همیشه از به هم ریختن خانواده وحشت دارد، در خانه بزرگ خود پسرها، عروسها و نوههایش را جای داده و در کنار آنان روزگار خوشی را سپری میکند، اما مدتی بعد پس از ازدواج آذر (برادرزادهاش) با پسرش (ناصر) و با مخالفت آذر برای زندگی در این خانه، فضا متشنج شده و همه چیز به هم میریزد. علیاکبر محلوجیان با انتخاب شخصیت اصلی خود از طبقه سنتی جامعه و احاطهاش بر مناسبات حاکم بر آن، شخصیتهای جاندار و محکمی خلق کرده و باورپذیری عمیقی را به آن تزریق کرده است. اسدالله نمادی از پدرسالاری است که همچنان در تلاش برای زیر سایه نگه داشتن فرزندان و مراقبت از آنهاست، در حالی که بچهها خود به سن میانسالی رسیدهاند. فرم قصه به گونهای است که ریتمی آرام را میطلبیده، البته در پارهای مواقع در آن افراط صورت گرفته و مخاطب را خسته میکند. بخش مهمی از دیالوگهای ردوبدل شده میان شخصیتها کاملا محاورهای است که در نگاه نخست گاه زائد جلوه میکند، اما به مرور در بافت کلی کار با توجه به رابطه میان شخصیتها و پایگاه اجتماعیشان جا میافتد.
اصغر هاشمی هم در مجموعه «آپارتمان» طیفهای مختلفی از خانوادههای ایرانی را کنار هم قرار داده که از آن میان زوج جوان نویسنده که تناسب چندانی هم با بقیه اهل ساختمان ندارند، نزدیکی بیشتری به سبک زندگی ذکر شده دارند. این زوج در قیاس با برخی نمونههای دهه هفتادی مشابه، خوب و باورپذیر از کار درآمده و مخاطب را بخوبی به خود نزدیک میکنند که بخش مهمی از آن به بازیهای روان و باورپذیر پرویز پرستویی و شهره لرستانی بازمیگردد. در سالهای بعد و بخصوص در نیمه دوم دهه 70 جوانها نقش محوریتری در مجموعههای تلویزیونی بر عهده و قصهها فرم جوانانهتری به خود گرفته است. همچنین فضای این آثار نیز تغییر زیادی کرده و زرق و برق بیشتری به خود گرفت تا از این لحاظ هم برای مخاطبان چشمنوازتر عمل کند. «روزهای زندگی» ساخته سیروس مقدم ازجمله این آثار به حساب میآید که خانوادهای سنتی را محور داستان خود قرار داده که با ورود پسر بزرگتر خانواده از خارج، وارد ماجراهایی پیچیده با محوریت فرزندخواندهشان میشوند.
دهه 80 و تغییرات در سبک زندگی از قاب تلویزیون
بخش مهمی از مجموعههای تلویزیونی تولید شده در این دهه قصه خود را به گونهای روایت کردهاند تا بتوانند بر جذابیتهای بصری خویش افزوده و مخاطبان خود را با فضاهای تازهتری آشنا کنند. قاسم جعفری در مجموعه «خط قرمز» با محوریت سفر چند جوان به شمال که سرنوشتشان با ماجراهایی تلخ گره میخورد، فضاهای تازهتری را در برابر مخاطبان خود قرار داده و زرق و برق بیشتری به آن بخصوص در نیمه نخست آن بخشید.
سیروس مقدم هم در مجموعه پربیننده «نرگس» سراغ این سبک زندگی و تقابل آن با شکل دیگری از زندگی میرود. در اینجا نرگس به عنوان نمادی از یک زن ایرانی و شخصیت اخلاق گرایی است که در برابر مشکلات ریز و درشت زندگی سر خم نکرده و محکم و استوار به راه خویش ادامه میدهد. نرگس در عین حال به سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی هم کاملا پایبند بوده و سادهزیستی باورپذیری دارد که به باور مخاطبان مینشیند. در این ایام کمدیهای شبانه 90 قسمتی همچنان در اوج بوده و با استقبال گرم مخاطبان مواجه بودند. برای نمونه میتوان به زیر آسمان شهر، کمربندها را ببندید، شهر قشنگ و... اشاره کرد که تقریبا همگی آنها داستانهایی آشنا با شخصیتهایی شناختهشده و تیپیک را روایت کردهاند. به همین دلیل هم فضای صحنه و هم طراحی لباس به سمت سادگی رفته و کمتر از تجملات بهره گرفتهاند. برای نمونه کافی است به فضای خانه آقای کاووسی در «شهر قشنگ» و آپارتمانهای نزدیک به طبقه متوسط زیر آسمان شهر توجه کنید. حسن فتحی هم در مجموعه ماندگار «شب دهم» این سبک از زندگی را مدنظر قرار داده که نقش غیرقابل انکاری در حرکت دو شخصیت اصلیاش (حیدر و یاور) دارد. حرکتی انقلابی که سر آخر به شهادت این دو در ظهر عاشورا روی صحنه تعزیه ختم شده و تاثیر عمیقی روی مخاطبان خود به جای میگذارد.
دهه 90 و توجه بیشتر سریالها به سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی
در سالهای اخیر برنامهسازان تلویزیونی بخصوص سازندگان مجموعههای تلویزیونی به این امر توجه خاصی نشان داده و در این مسیر دست به تلاش جانانهای زدهاند. پردهنشین ساخته بهروز شعیبی و نفس گرم به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور دو نمونه شاخص تلویزیون در این سالها به حساب میآیند که هر دو نیز در جلب نظر مخاطبان موفق عمل کردهاند.
پردهنشین به حضور روحانیون در جامعه و شیوه برخورد آنها با مردم و مشکلاتشان میپردازد که با ظرافت خاصی هم به تصویر کشیده شده است. نویسندگان فیلمنامه شالوده کار خود را روی نقش روحانیون در جامعه و تلاش برای حل مشکلات مردم بنا نهاده و به سمت نمایش سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی رفته است که در این کار نیز موفق عمل کردهاند. حاج آقا شهیدی روحانی یک شهر کوچک، قهرمان پردهنشین است که در بطن ماجراها قرار داشته و در پیشبرد داستان نقشی کلیدی ایفا میکند. شخصیتی دوستداشتنی با یک آرامش درونی که تاثیر مثبتی روی فضای پیرامون خود داشته و سادهزیستیاش کاملا باورپذیر و دلنشین جلوه میکند. در حقیقت نقطه قوت اصلی این مجموعه خود شخصیت شهیدی است که تکبعدی از کار درنیامده و مخاطب را به سوی همذاتپنداری با خویش سوق میدهد. عسگرپور هم در نفس گرم در این مسیر حرکت کرده و تلاشهایش هم در این باب تا حدود زیادی به بار نشسته است. ملیحه نداف یک سخنران جلسات مذهبی زنانه است که در عین حال برای باز کردن گرههایی از زندگی مردم نیز همیشه پیشقدم است. ملیحه قهرمان کنشمندی است که در ادامه پس از کشته شدن همسرش در سانحه مشکوک رانندگی با چالشی بزرگ مواجه شده و ایمانش به بوته آزمایش گذاشته میشود. ملیحه در سبک زندگی خود نیز به الگوی اسلامی ـ ایرانی بشدت وفادار بوده و آن را در همه شئون زندگی خود نیز پیاده کرده است. همچنین میتوان فروغ را که پس از مرگ همسرش زندگی سختی در کنار دو فرزندش دارد، قرینه ملیحه به حساب آورد که با همه سختیها و ناملایمات از اصول اخلاقی خود فاصله نگرفته و شکل دیگری از سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی را ارائه میدهد. برای مثال میتوان به گلایههای او از ملیحه پس از بروز دادن راز برادر همسرش (بهرام) اشاره کرد که با وجود دلخوری عمیق از بهرام حاضر به ریختن آبرویش نیست.
در مجموعه تلویزیونی «کیمیا» ساخته جواد افشار نیز در خانواده پنج نفره کیمیا رگههایی از زندگی اسلامی ـ ایرانی به چشم میخورد که این امر در شخصیت مهری (مادر کیمیا) به شکل پررنگتری به چشم میخورد. بخصوص در بخشهای مربوط به او و همسرش (فرخ) و کشمکشهای میان این دو بر سر همکاری فرخ با شهرام کامفر که طی آن این تکیه بر اصول اخلاقی توسط مهری به اوج خود میرسد. پایبندی به اصول هم نقش مهمی در شکل گیری کیمیا به عنوان قهرمان داستان دارد که در کوران ناملایمات یاریاش میکند. در ماههای اخیر هم به چند نمونه قابل اعتنا در این حوزه برمیخوریم که سریالهای «چرخ فلک» و «روزهای بهتر» در کنار «نوار زرد» از نمونههای شاخص آن به حساب میآیند. دوتای نخست مجموعههایی اپیزودیک در ارتباط تنگاتنگ با مفاهیم اخلاقی هستند که بخوبی در تاروپود فیلمنامه آنها تنیده شدهاند. برای مثال هم میتوان به اپیزود نخست «چرخ فلک» با محوریت زندگی دکتری جوان در آستانه ازدواج با دختر رئیس بیمارستان محل کارش اشاره کرد. در «روزهای بهتر»، خانواده و بخصوص رابطه مادر و فرزندی پررنگتر شده و نقشی کلیدی در شاکله قصههای آن دارد. همین امر نیز به نقطه قوت آن تبدیل شده و دست نویسنده را برای نمایش زندگی خانوادههای مختلفی از جامعه ایران باز گذاشته است. «نوار زرد» هم با وجود آن که اثری پلیسی به حساب میآید، اما خانواده نقش پررنگی در پیشبرد داستان آن به عهده دارد. بخصوص خانواده سرگرد کاوه کیهان و رابطه جذاب و باورپذیر او با پدر میانسالش که دور از کلیشهها به نظر میرسد.
اگرچه باید به سریالهای دیگر مانند پایتخت، در چشم باد، زیرتیغ و... هم اشاره کنیم که در آنها نشانههای پررنگی از حضور خانواده اصیل ایرانی و سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی وجود داشت.
محمد جلیلوند
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم