به گزارش جام جم آنلاین، مهراب قاسمخانی با انتشار این عکس نوشت:
از اون بابا بزرگای جدی بود. هم دوسش داشتم، هم ازش حساب میبردم. توی ستارخان که بودیم طبقه بالای ما بودن. یادمه یه بار که درس نخونده بودم مامانم منو فرستاد بالا پیشش. اونم فقط بهم یه نگاه کرد. فقط همین، ولی هنوزم یادمه نگاهش رو. سخت ترین تنبیه زندگیم بود... چند سال بعدش به خاطر سکته مغزی دیگه جدی نبود. نرم و مهربون بود، گریه میکرد، آدما و اتفاقا رو فراموش کرده بود.... الان نه خودش هست، نه اون دختر و پسرش که دو طرفش نشستن. دلم واسه هر سه شون کلی تنگ شده...
پ.ن: اون فسقلی اخمو که روی پای بابابزرگم نشسته، بعداً شد مامان من
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم