یکی از بچههای محل را میبینند. چون قبلا سر موضوعی با هم درگیر شده بودند، با دیدن این جوان در پارک، دوباره با وی درگیر میشوند.
متأسفانه کار به چاقوکشی میکشد. دوست فرد ضارب تلاش میکند این دو را از هم جدا کند ولی موفق نمیشود. در اثر ضربه چاقو جوان به زمین میافتد و این دو پا به فرار میگذارند. افراد دیگری که در پارک بودند، خود را به مصدوم میرسانند و او را به درمانگاهی که در آن نزدیکی بوده انتقال میدهند. در درمانگاه به همراهان مصدوم گفته میشود در آنجا کاری نمیتوانند بکنند و مصدوم باید به بیمارستان منتقل شود. جوان بیچاره در مسیر انتقال به بیمارستان فوت میکند.
پرونده با اتهام مشارکت در قتل عمد این دو جوان پس از تکمیل به دادگاه ارسال شد. دادگاه در جلسه دادرسی ترجیح داد برای کشف حقیقت از متهمان به صورت جداگانه تحقیق کند. دوست فرد ضارب اظهار کرد هیچگونه خصومت و درگیری قبلی بین وی و مقتول وجود نداشته است. از مدتها قبل با هم بچهمحل بودند. گرچه خیلی صمیمی نبودند ولی با هم سلام و علیک داشتهاند. در درگیری نیز چاقویی همراه خود نداشته، پس از جروبحث و فحاشی وقتی دوستش دست به چاقو شده، او تلاش کرده آنها را جدا کند و چاقو را از دست دوستش بگیرد، ولی موفق نشده است.
متهم حتی کف دست خود را که آثار زخم و بریدگی روی آن بود به دادگاه نشان داد و گفت وقتی خواستم چاقو را از دست دوستم بگیرم، تیزی چاقو دستم را برید. وی در پاسخ به سوال دادگاه که اگر نقشی در این حادثه نداشته پس چرا مصدوم را در آن وضعیت رها کرده و از صحنه متواری شده است، اظهار کرد، چون ترسیده خون مقتول به گردن وی بیفتد و نتواند بیگناهی خود را ثابت کند، به همراه دوستش با موتورسیکلت از محل حادثه فرار کردهاند.
پس از فراخواندن متهم دیگر به دادگاه، وی نیز اظهارات دوستش راتائید کرد و گفت او نقشی در این ماجرا نداشته است. با منتفی شدن مشارکت در قتل، دادگاه پس از جلسه دادرسی، قرار بازداشت موقت متهمی را که نقشی در قتل نداشت فک کرد و با توجه به اتهام دیگر این متهم، آن را به وثیقه تبدیل کرد. پس از مدتی خانواده متهم یک سند ملکی را که در رهن بانک بود، آوردند. به آنان گفته شد بازداشت چنین سندی مستلزم موافقت بانک است. چون نتوانسته بودند نامه موافقت بانک را بگیرند، وثیقه نقدی تودیع کردند و متهم از زندان آزاد شد.
یک روز که مادر مقتول در محله، چشمش به این فرد افتاده بود گفته بود تو چطور آزاد شدی؟ و بنا را گذاشته بود به نفرین و فحاشی به وی که تو پسر من را کشتی و حالا راست راست داری تو خیابان راه میروی و آزادانه برای خودت میچرخی. جوان نیز که از نفرین و فحاشی مادر مقتول عصبانی شده بود، به جای آنکه بگوید وثیقه گذاشته و آزاد شده است، گفته بود پول داده و آزاد شده است. مادر مقتول نیز این مطلب را به شوهرش منتقل کرده بود و او نیز با برداشتن چماقی به سمت خانه متهم رفته بود.
در آنجا شروع کرده بود به داد و فریاد و فحاشی و کوبیدن در خانه با چوب و لگد و شکستن تعدادی از شیشههای پنجره ساختمان و به تصور اینکه ماشین جلوی در خانه متعلق به همین خانه است، از فرط عصبانیت چند ضربه چماق را هم نثار خودروی پرایدی کرده بودکه در آنجا پارک شده بود. اهالی خانه نیز به جای اطلاع دادن به پلیس، ریخته بودند بیرون و درگیر شده بودند. نهایتا با پادرمیانی و دخالت همسایگان، پیش از تلفات دیگر، غائله ختم به خیر شده بود. فردای آن روز پدر مقتول در حالی که در چند جای سروصورتش آثار کوفتگی و کبودی نمایان بود به همراه همسرش، با داد و فریاد به دادگاه آمدند و اعتراض کردند که چرا یکی از متهمان آزاد شده است. پرسیدم تشخیص اینکه فرد، مجرم هست یا نیست با کیست؟
هر دو گفتند با قاضی و دادگاه است. گفتم پس شما به دادگاه اعتماد کردید که دادخواهیتان را به اینجا آوردید. هر دو گفتند بله. ولی آقای قاضی یکی از متهمان آزاد شده است. گفتم پس چرا متهم دیگر آزاد نشده است؟ گفتند حتما جرمش برای دادگاه ثابت شده است. پرسیدم به نظر شما آیا درست و عادلانه است متهم دیگرکه جرمش ثابت نشده در زندان بماند؟ نگاهی به همدیگر انداختند و سکوت کردند. دیدم عصبانیتشان فروکش کرده است. به شوخی از پدر مقتول پرسیدم آیا اینها آثار ضرب و شتم خانم است؟ ماجرا را تعریف کرد. گفتم پدر آمرزیدهها آیا بهتر نبود به جای هر واکنشی میآمدید حقیقت را از دادگاه میپرسیدید؟ قطعا بعد از نفرین و فحاشی خانم، متهم هم که یک جوان نادان است عصبانی شده و چنان حرفی را زده است. فردای آن روز آقایی به شعبه آمد و گفت: من نه سرپیاز بودم و نه ته پیاز. تنها گناهم این بوده که چون در خیابان، محلی برای پارک کردن نبود، خودروی پرایدم را داخل کوچه، مقابل منزلی پارک کردم. وقتی پس از خرید برگشتم، دیدم ماشینم داغون شده و شیشههایش را شکستهاند؟!
دکتر محمدباقر قربانزاده - رئیس دادگاه کیفری یک استان تهران
ضمیمه تپش جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: