آمریکا؛ دیگ مذاب یا ظرف سالاد؟

همسویی در تفسیر پدیده‌ها و اشتراک در معنابخشی به واقعیات باید برای دو سده، قوام‌دهنده انسجام شهروندی و همنوازی نخبگان حاکم در ایالات متحده آمریکا قلمداد شود. در گستره‌ای که از نظر ارزشی «غرب» نامیده می‌شود این برجسته‌ترین وجه تمایز آمریکا بود و به همین روی این سرزمین از جایگاه منحصر به‌فردی از نظر ثبات سیاسی و یکپارچگی فرهنگی برخوردار بود. به طور قطع باید بدون کمترین شک و تردیدی اذعان داشت فرآیندی که از دهه 60آغاز گشت، امروزه کاملا نهادینه شده و آمریکا از هر نظر به یک کشور متعارف غربی تبدیل شده است.
کد خبر: ۹۹۹۶۱۴
آمریکا؛ دیگ مذاب یا ظرف سالاد؟

آمریکایی‌ها از همان آغاز شکل‌گیری این کشور، خود را «استثنایی» ترسیم ساختند و به همین دلیل، تفاوت بنیادین بین خود و سرزمین اجدادی، یعنی اروپا قائل بودند. اما با توجه به واقعیات حاکم، این باور بشدت تقویت شده که بعد از نیم قرن فرآیند اروپایی شدن آمریکا به پایان رسیده است. ناآرامی‌های اجتماعی، مناقشات سیاسی، تعارضات فرهنگی و فقر اقتصادی به وسیع‌ترین شکل در متن اختلاف نظر درخصوص چرایی جنگ ویتنام از نیمه دهه 60 تمام جنبه‌های حیات را به سرازیری آشوب هدایت کرد.

در آن مقطع از یک سو مردم آمریکا در برابر یکدیگر صف‌آرایی کردند و از سوی دیگر فعالان لیبرال، ارزش‌های سلسله مراتب حزب دموکرات و رهبران حزبی را با چالش فزاینده و همه‌جانبه مواجه ساختند. ترور مارتین لوترکینگ، رهبر جنبش اجتماعی سیاهان و رابرت کندی، سناتور نیویورکی مخالف رئیس‌جمهور (هم‌حزبی)، وسیع‌ترین تجلی آمریکای آشوب‌زده را در شیکاگو در زمان برگزاری کنوانسیون حزب دموکرات در سال 1968 به صحنه آورد. بتدریج در بستر تحولات اجتماعی، الزامات اقتصادی و عمیق تر شدن تفاوت‌های ادراکی، گسل‌های ارزشی شکل گرفته کاملا خصلت نهادینه یافتند و به تبع آن یکپارچگی درون حزبی به تکامل نهایی رسید.

اروپایی شدن آمریکا به این معناست که دو گسل کاملا محرز کشور را به دو قسمت متفاوت و متعارض تقسیم کرده است. در یک سوی گسل فرهنگی ـ اجتماعی شهروندانی هستند که اعتقاد دارند یکسان کردن ارزشی در داخل سرزمین باید مبنای سیاست‌های واشنگتن قرار گیرد. از نظر اینها آمریکا به مثابه «دیگ مذاب» است و هر فردی که وارد این کشور می‌شود بدون توجه به این‌که از کدام سرزمین و مومن به چه باورهایی است به ضرورت باید آمریکایی شود، چرا که یکپارچگی ارزشی در بطن خود ثبات سیاسی را گریزناپذیر می‌سازد. باورمندان به ایده «آمریکا به مثابه دیگ مذاب» حزب جمهوریخواه را پایگاه سیاسی خود قرار داده‌اند. در سوی دیگر این گسل، شهروندانی اند که تنوع هویتی را ویژگی یک جامعه مدرن می‌دانند و خواهان آمریکایی هستند که تداعی‌گر «ظرف سالاد» باشد و اینان حزب دموکرات را موطن خود ساخته‌اند. با توجه به این نکته دو حزب مطرح در آمریکا در نیم قرن اخیر از نقطه نظر ماهیت، با شدت تمام دگرگون گشته‌اند. رهبری حزب دموکرات کاملا در انحصار گروه‌های لیبرال و پیشرو قرار گرفته و حزب جمهوریخواه موطن محافظه‌کاران شده است. پیروزی دونالد جان ترامپ، نه تنها باید شکست حزب دموکرات قلمداد شود بلکه به این معناست که طی چهار سال آینده طرفداران ایده تنوع هویتی شاهد به صحنه آمدن سیاست‌هایی خواهند بود که آمریکایی بودن را ارزش خواهد نهاد. محدودیت‌های صدور ویزا که یکی از اولین دستورات اجرایی رئیس‌جمهور بود، بر همین اساس پیاده شد و تظاهرات خیابانی و مخالفت رهبران حزب دموکرات هم واکنش طبیعی دیگر سوی گسل سیاسی و ارزشی بود. تا زمانی‌که چهل و پنجمین رئیس‌جمهورآمریکا نیازهای ارزشی و سیاسی طرف گسل معتقد به ایده «آمریکا به مثابه دیگ مذاب» را که در ایالات‌های مرکزی ساکن هستند، برآورده کند انسجام حزبی و حمایت محافظه‌کاران را برای خود محفوظ خواهد داشت و از سوی دیگر مخالفت‌های همه‌جانبه لیبرال‌ها و چالش دموکرات‌ها را در کنگره و رسانه‌ها در برابر خواهد یافت. نتایج انتخابات 2020 نشان خواهد داد که دیدگاه‌ها، کدامین سوی گسل کلیت جامعه را متقاعد ساخته است.

دکتر حسین دهشیار

استاد دانشگاه علامه طباطبایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها