حامی خوانندهای بود که در تمام این سالها وزینی آهنگهایش را حفظ کرد و فراز و فرودها و تغییر ذائقه موسیقایی مخاطب نگذاشت طرفدارانش او را فراموش کنند. با او به گفتوگو پرداختیم.
حامی از بیماریاش در پنج سال اخیر میگوید. از اینکه تنشها با او چه کردند و او چگونه خودش را دوباره بازیابی کرد. هنوز هم دلش گرفته است، از نگاهی که ملاک سنجش هنرمند برایش نه هنر و نه حتی انسانیت، بلکه ساعت و ماشین و تعداد فالوئرهای اوست. گفتوگوی ما را با این خواننده بخوانید.
دورهای در عرصه موسیقی پاپ بسیار پرکار بودید. اما در سالهای اخیر انگار کم کار شدید. علتش چیست؟
این پنج سال اخیر قدری کم کار بودم که بهدلیل بیماری روی استیج نرفتم. اما از نظر آلبوم و فعالیت تلویزیونی و ویدئویی اتفاقا فعالیتم چند برابر شده بود.
یک سال اخیر نسبت به گذشته اجراهای زیادی داشتم و بیشترین تعداد کنسرت را نسبت به گذشته برگزار کردم. آلبوم آخرم هم اسفند 92 منتشر شد که بعد از آن با این که از نظر انتشار آلبوم کند پیش رفتم، اما باز هم به نسبت انتشار آلبومهای قبلیام که چهار سال یکبار بود، هم روندی رو به رشد است. چون قرار است اردیبهشت آلبوم جدیدم منتشر شود که با این حساب باز هم یکسال جلوتر هستم.
بیماری شما چه بود؟
گرفتگی عضلانی ناشی از استرس و مشکلات روحی و روانی که مزید بر علت شده بود. در واقع این بیماری باعث افت شدید کیفیت و قدرت صدایم شده بود که ناشی از گرم نکردن قبل از آواز میشد. تمرین کم میکردم و همین باعث افت صدایم شده بود. میخواندم اما از آمادگی فاصله گرفته بودم. بهخاطر همین ترجیح میدادم روی استیج نروم. کنسرت نداشتم اما فعالیتهای دیگرم در جریان بود.
چرا مشکلات روحی و روانی؟
بخشی بهخاطر فشارها و تنشهایی است که در دنیای هنر و موسیقی وجود دارد.
مردم میدانند و اطلاع دارند که کدام خواننده وابستگی دارد و کدام خواننده ندارد. منظورم وابستگی به رانت و لابی است. قسمتی هم مربوط به مسائل خصوصی زندگیام بود.بخشی هم مربوط میشد به یک پرونده مالی که من شاکی بودم و هنوز هم به نتیجه نرسیده و آن هم بهدلیل حفرههایی است که در قوانین ما وجود دارد.
این مشکلات که هنوز هم پابرجاست. چطور روی خودتان کار کردید تا بر فشارها و استرسها غلبه کنید؟
سعی کردم روی پای خودم بایستم. آدم جنگجویی هستم. سماجت عجیبی به خرج دادم، با خودم تمرین کردم و عواملی را که باعث ایجاد مشکل شده بود، حذف کردم. البته کمک دوستان هم بود؛ دوستانی که فراتر از شهرت من کنارم بودند.
خیلی از ما در زندگی روزمره با این گونه فشارها و استرسها روبهرو هستیم. شما که این دوره بحرانی را پشت سر گذاشتید و بر آن غلبه کردید، بگویید راهکار رهایی از این فشارها چیست؟
هرکس با توجه به مشکلش میتواند این مشکلات را رفع کند و نسخه خودش را دارد. در روانشناسی و ورزش هم همینطور است.هر کس تمرین خودش را دارد.
در موردخودم هم باید بگویم مشکلات خاص من بوده و درمانش هم خاص من بوده است. اما حذف عواملی که باعث تنش و استرس میشود، کاری میکند که آدم قدرت بیشتری پیدا کند. از طرفی ورزش و سلامت هم عامل مهمی است.
برخلاف تصور، ورزش نیازی به پول ندارد. یک جفت کفش و یک ساعت پیادهروی، زندگی همه را عوض میکند.
خودتان هم ورزش میکردید؟
انجام میدادم که توانستم بر مشکلات غلبه کنم و شرایط را تغییر بدهم. اینها باعث میشود تنشها رخت بربندد.
موسیقی پاپی که شما ارائه میکنید، وزین و فاخر است. اصلا به شما نمیخورد که تنشها و فشارها بر شما اثر داشته باشد.
نمیتوان گفت عصبانی نشو. در یک محیط دود آلود نمیتوان گفت هوا پاک است. ما در جامعهای هستیم که از رانندگی گرفته تا فرهنگ کلامی مردم، همه چیز غیرعادی است. اما از فرط تکرار عادی شده است. مدتی پیش ویدئویی در یکی از شبکههای اجتماعی دیدم که عدهای از گردشگران خارجی از یکی از چهارراههای تهران فیلم گرفته بودند. آنها از بام خانهای فیلم گرفته بودند و میخواستند نشان دهند چطور موتور سوارها بیاعتنا به چراغ قرمز از آن عبور میکنند. چطور عابران بیتوجه به چراغ سبز خودروها از چهارراه میگذرند. ترس در صدای گردشگران در آن فیلم مشهود بود. اتفاقا این ویدئو تعداد زیادی هم بیننده در فضای مجازی داشت. برای آنها این صحنهها غیرعادی است، اما برای ما عادی شده است که موتورسوارها و عابران چراغ را رد میکنند و خودروها لایی میکشند و ترافیک ایجاد میکنند.
این یک مثال بود که بگویم تحمل این فضا سخت است. شرط آرامش این است که در جای آرامی زندگی کنید. اما میشود جنگید و میشود آدم خودش آرامشش را حفظ کند. میشود فاصله گرفت از موجهای منفی. اما نمیتوان گفت ما تافته جدابافتهای هستیم و با این مردم زندگی نمیکنیم. بد نیست که تحمل خود را بالا ببریم.
به شبکههای اجتماعی معتادید؟
خوشبختانه خیلی سر نمیزنم. گاهی برایم تفریح است که تلگرام را چک کنم. اما اعتیاد ندارم. خوب شد گفتید. یک نکته راجع به فالوئرها خواستم بگویم که این روزها خیلی بحثش داغ است. من میروم فرضا به صفحه «آندره آ بوچلی» میبینم مثلا 190 هزار فالوئر دارد.
میروم پیج یک خواننده تکنیکی دیگر میبینم صد هزار فالوئر دارد. تحقیق میکنم میبینم آدمهای فوقالعاده مطرحی هستند و در سطح جهانی هم آنها را میشناسند. اما رسم فالوئر خریدن و لایک خریدن و آلودگی فضای مجازی در ایران عجیب است. معیار سنجش یک هنرمند شهرت و هنر و حتی انسانیتش نیست، بلکه ساعت و ماشین و تعداد فالوئرهای اوست. یعنی برای دخترها و پسرها هنرمندانی جذابیت دارند که تعداد فالوئرهای بیشتری دارند. این نهتنها یک معضل، بلکه یک درد است که گریبان جامعه را گرفته است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: