سینما و باز هم سینما!

1ـ چقدر سخت و دردآور است که هنوز باید از چیستی سینما سخن بگوییم. اما چه چاره‌مان مانده است؟ و چه گریزی از این وضعیت رنجبار فراراه خود می‌بینیم؟
کد خبر: ۹۸۷۶۸۹
سینما و باز هم سینما!

2‌ـ آری سخت است باورش، اما هنوز خیلی‌ها باور ندارند که سینما (فیلم سینمایی) هنر/رسانه/ صنعتی جدی و راهبردی است و هیچ پدیده‌ای (کهن و نوین) یارای برابری با سینما ندارد. اگر کسی از ما بپرسد سینما چیست فقط می‌توانیم بگوییم: سینماست. و این سخن یعنی که سینما تعریفش را با خود و در خود دارد. و چنانچه بپرسد به چه کار می‌آید؟ بی‌درنگ می‌گوییم به چه کار نمی‌آید! انواع ریز و درشتی از کارکردها و دستاوردها و آموزه‌های جامعه‌شناختی و روان‌شناختی را دارد. نشاط و انگیزش می‌پراکند. هویت را پاس می‌دارد. به زندگی جمعی، معنا و مفهومی شناختی می‌بخشد. آرمان‌های جمعی و قومی و تاریخی و فرهنگی را زنده نگه می‌دارد و گسترش می‌دهد. جایگاه کشور را در مناسبات فرهنگی و هنری جهانی تعریف می‌کند و بر می‌کشد. گزاره‌ساز است و گزاره ها را به زبان هنر و رسانه به افکار عمومی منتقل می‌سازد. از پدیدارها سخن می‌گوید. رازگشایی می‌کند. دما و برودت احوال اجتماعی را می‌نمایاند. گاهی غفلت‌زُداست و گاهی غفلت‌آفرین. (در این‌باره به تفصیل خواهم نوشت) جهان الگوها (پارادایم‌ها) ست. و... و مگر می‌شود جهان امروز را بدون نهادی بنیادین و موثر و فراگیر به نام سینما تصور کرد؟ و مگر می‌توان جامعه‌ بشری و واقعیت های فردی و اجتماعی جاری در آن را بدون سینما دریافت، تفسیر کرد، و امروزش را به فردا پیوند داد. بخواهیم یا نخواهیم، بپذیریم یا انکار کنیم، واقعیت‌ها و موقعیت‌های انسانی و اجتماعی، در متن زیست و زندگی سینما بازتاب می‌یابند و به من و ما می‌گویند آنچه را که باید و زنهار می‌دهند از آنچه نشاید. بگذارید همین جا به شاه‌بیتِ استوار و پر نکته رهبر انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اشاره کنم: «کلید پیشرفت کشور به میزان زیادی در دست سینماست.» این جمله، نه شعار است، نه مبالغه است و نه تعارف. بلکه ژرفای راهبردی سینما را برای برکشیدن کشور نشان می‌دهد و به کسانی که باید بشنوند (از خانواده‌ سینما تا صاحب‌منصبان و فرنشینان) خاطرنشان می‌سازد که سینما در کدام مرتبه و جایگاه سترگ و بلند جای دارد. ده سال و چند ماه از این جمله می‌گذرد. جمله ای که به زعم من باید همچون سند حکومتی در حوزه‌ سینما انگاشته شود. اما دریغ که نشنیدند آنها که باید. و به راه خود رفتند که بیراه است و آسیب زننده. و آسوده از رنج ندانستن، همچنان سینما را به حال خود وانهادند و سرگرم ستیزهای کاهنده‌ سیاسی و اجتماعی و اقتصادی شدند. ستیزهایی که نه آب دارد برای کشور و نه نان.

3 - من به سهم خود از دولت‌ها و مجلس‌ها و دستگاه‌های فرهنگی و هنری ناامیدم. آنها کار خود را می‌کنند و به راه خود می‌روند و گاهی از سر رفع تکلیف و شاید نگرانی از پرسش‌های احتمالی و یا مطالبه های اجتماعی، از سینما و فیلم و هنر و... سخن می‌گویند. اما همه می‌دانیم که در سخن ایشان، سینما و پیاز و نخود و پفک و آجر در یک مرتبه قرار دارند.

به خانواده‌ سینما امیدوارم؟ به گروه اندکی از آنها آری اما بسیاری را در بیراهه می‌بینم و می‌دانم. اما در میان همین بسیار، شمار قابل توجهی وجود دارند که همچون فرنشینان در قوای سه‌گانه، درک و دریافت درستی از سینما ندارند. اگر محافل و مجالسی برپا شود و به این گروه از سینماگران از قدرت و ارزش و جایگاه و نقش امروزی و تاریخی سینما در سرنوشت کشور سخن بگوید و این هم سخنی پیوسته و موثر باشد، بسیار امید دارم که این گروه هم، سینما را درست و کامل ببینند و در آثار خود یاری‌رسان مردم و فرهنگ و هویت آینده‌ کشور باشند. حتی اگر به دنبال سود و تجارت و ... هستند از رهگذر تولید آثار شایسته و جذاب به کسب و کار و تجارت خود بپردازند. به هر حال در پیشانی این نوشته پذیرفته‌ایم که سینما صنعت است. و صنعت بدون گردش مالی و افزایش درآمد نمی تواند سرپا بماند و بپاید. گروه سومی هم در خانواده‌ سینما فعالیت می‌کنند که درکی از هنر و فرهنگ ندارند و شوق و ذوق و نیازی به شناخت فرهنگ و مولفه‌های فرهنگی، هنری و رسانه‌ای سینما در ایشان احساس نمی‌شود. به همین خاطر، به سختی می‌توان با آنها هم‌سخن شد. به این گروه امید ندارم. مگر عیسی نفسی پیدا شود و تصرفی عارفانه و یا اعجازی رخ دهد.

اکبر نبوی - منتقد و نویسنده سینما

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها