سارق نیستم، هنرمندم

دستبند به دست روی صندلی در مقابل بازپرس نشسته است؛ موهای بلند و صورت کشیده‌ای دارد و در میان صحبت‌هایش مدام یک جمله را تکرار می‌کند «سارق نیستم، هنرمندم.»
کد خبر: ۹۶۷۰۶۳
سارق نیستم، هنرمندم

به گزارش جام جم، همزمان با نوشتن اعترافاتش روی برگه بازجویی با دیدن کاغذی سفید شروع به نقاشی می‌کند تا شاید مهر تائیدی باشد بر ادعایش.

او به اتهام سرقت بازداشت شده اما منکر ماجراست. این درحالی است که چند نفر در محل درگیری حضور داشته و مدعی هستند که شاهد سرقت گوشی تلفن شاکی از سوی پسر هنرمند بوده‌اند.

با تمام اینها پسر 24 ساله منکر سرقت است و ادعای دیگری را مطرح می‌کند. پسر جوان در گفت‌وگو با تپش از دستگیری‌اش می‌گوید.

به چه علت بازداشت شدی؟

می گویند سرقت کرده‌ام اما دروغ است من هنرمند هستم. یک نقاش و هنرمند با قلم و کاغذ سر و کار دارد و نمی‌داند دزدی چیست.

هنرت در چه رشته است؟

نقاشی، پرتره، کوبیسم؛ رئال، هر سبک هنری که تصور کنید من نقاشی می‌کنم.

پس دزدی نکرده‌ای؟

نه، تهمت است. آنها گوشی مرا دزدیده‌اند و می‌گویند من گوشی آنها را سرقت کرده‌ام.

چرا؟ مگر با تو خصومتی دارند؟

واقعیتش این را نمی‌دانم. من تا به حال شاکی‌ها را ندیده بودم. اولین بار بود که در پارک آنها را می‌دیدم. دعوا را هم خودشان راه انداختند. من کاری به آنها نداشتم؛ خودشان شروع کردند.

دعوا؟ سر چی شروع شد؟

من و دوستم (به پسری که در کنارش روی صندلی نشسته و دستبند به دست دارد اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد) داخل پارک داشتیم آهنگ گوش می‌دادیم. در فاز و عالم خودمان بودیم که دو پسر جوان به سراغمان آمدند و گیر دادند که چرا صدای آهنگتان زیاد است و آسایش را از ما گرفته‌اید. حرف زور می‌زدند و نمی‌توانستم این موضوع را تحمل کنم. صدای آهنگ ما آنقدر که می‌گفتند بلند نبود، از طرفی ما با هندزفری آهنگ گوش می‌دادیم چطوری صدایش به گوش آنها می‌رسید. ما که می‌دانستیم آنها دنبال بهانه هستند؛ به خواسته‌شان توجه نکردیم. اما دو پسر جوان دست‌بردار نبودند و سر همین موضوع هم با آنها دست به یقه شدیم. کم‌کم دعوای ما بالا گرفت و افرادی که در پارک بودند میانجی‌گری کردند و ما را از هم جدا کردند. اما در این دعوا گوشی تلفن همراه من گم شد. تازه آن موقع بود که متوجه شدم که صدای زیاد آهنگ بهانه بوده تا آنها گوشی مرا بدزدند.

ولی شاکی می‌گوید که گوشی تلفن همراه او گمشده است؟

قبول ندارم؛ او این حرف را می‌زند تا ما را محکوم کند و خودش تبرئه شود. گوشی من گمشده است. تمام این‌ها نقشه بود تا گوشی مرا بدزدند. حالا از من شاکی هستند که آنها را کتک زده‌ام و گوشی‌شان را دزدیده‌ام. من از خانواده تحصیلکرده و با فرهنگی هستم گوشی تلفن همراه به چه دردم می‌خورد. مادرم فرهنگی است و پدرم طلا فروش؛ آنقدر وضع مالی‌ام خوب است که نیازی به سرقت ندارم.

پس گوشی تلفن همراه شاکی چه شده است؟

نمی‌دانم؛ او با دیدن ظاهرم به وضع مالی‌ام پی برده و متوجه شده که من توانایی مالی خوبی دارم. به همین دلیل چنین سناریویی را مطرح کرده تا پول به جیب بزند. شاکی می‌گوید گوشی تلفن همراهش 3 میلیون تومان ارزش داشته درصورتی که من گوشی تلفنی دستش ندیدم. شاکی پرونده من آدم زرنگی است با یک تیر چند نشان زده است، این‌طوری هم گوشی مرا تصاحب کرده و هم یک گوشی مدل بالا را از آن خود می‌کند.

هلیا قنبری

ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
حسین
-
۱۷:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۱
۰
۰
هنرمنده راست میگه

نیازمندی ها