یادداشت

توفان .. مردگان .. غسال‌ها و مدیران

توفان باران‌پوش چهارشنبه شب گرگان،‌ نه فقط تکه‌هایی از شیروانی‌ها، آنتن‌های تلویزیونی، بیلبوردهای پارچه‌ای، علائم هشدار دهنده ترافیکی، بار نارنج و پرتقال درختان و هر غیرجنبنده سبک دیگری را به یغما برد، میز سنگین مدیریت یکی از مدیران ترافیکی گرگان را هم از جا کند.
کد خبر: ۹۶۴۶۱۳

تندباد 12 آبان گرگان که با شلاق‌های بی‌امان باران و سرعت 118 کیلومتر بر ساعت از راه رسید، ‌گرگانی‌ها غافلگیر نشدند چون شهرداری‌شان خبر آمدنش را از هواشناسی گرفته بود و حتی شهردار برای مدیریت بحران، وظایف هر مدیر را در پست‌های کلیدی تعیین کرده بود.

یکی از آن بخش‌ها که نظارت دقیقی برای پیشگیری از حادثه جانی می‌طلبید و شهرداری گرگان را دل‌نگران کرده بود که مبادا جان مسافر یا شهروندی را بگیرد، پروژه عمرانی روگذر بهارستان بود که هنوز عملیات عمرانی در آن نیمه‌کاره است و میدان دید حوالی‌اش محدود. این شد که معاون شهردار، به یکی از مدیران ترافیکی‌اش دستور داد زمان وقوع توفان، با نیروهای حرفه‌ای دیگر در محل پروژه حضور داشته باشند و مانع وقوع حادثه شوند.

پیش‌بینی شهرداری از بحرانی شدن موقعیت در محل پروژه رو‌گذر درست از آب در آمد؛ توفان، علائم هشداردهنده عملیات عمرانی را کند، پرده‌های مه و باران، دید را محدودتر کردند و خطر را چند برابر، اما مدیری که کار به او سپرده شده بود نیامد که نیامد و فقط بخت یار گرگانی‌ها شد که آن شب حادثه‌ای برای کسی پیش نیامد.

صبح پس از توفان که ابرها کنار رفتند و آسمان باز خندید، برای خیلی از گرگانی‌ها روزی دل انگیز آغاز شد، الا همان مسئول ترافیکی غایب در توفان که شهردار در نامه‌ای او را شماتت کرد و همزمان با برکنار کردنش از سمت فعلی، اعلام کرد محل کار تازه‌اش، در غسالخانه است.

ماجرای نامه هنوز به گوش خیلی از همکاران مدیر عزل شده نرسیده بود که بیشتر کاربران شبکه‌های مجازی در سراسر ایران و حتی خارج از کشور از آن باخبر شدند و تصویر نامه اداری شهرداری، میان همه دست به دست شد و هرکس به ظن خود، واکنشی به آن نشان داد.

در جریان این عزل و جانشینی اما چند نکته قابل تامل وجود دارد که شاید کمتر در این روزها به آنها توجه شود:

اول ـ از دیدگاه رفتارشناسی، رفتار هر انسان چیزی نیست جز آنچه به‌واسطه تشویق و تنبیه می‌آموزد. پس برای تغییر رفتار سازمانی یک کارمند خاطی هم تنبیه واجب است، اما به شرطی که متناسب با خطایش باشد. با این برهان، از آنجا که تصمیم شهردار برای عزل یک مدیر و به کار گماردنش در غسالخانه متناسب با خطایش نیست، بازدارندگی لازم را برای ایجاد احساس مسئولیت در او ندارد و در این صورت قرار است از نیروی کاری که تحصیلاتی مرتبط در حوزه ترافیک دارد در جایی غلط استفاده شود تا صرفا درس عبرتی برای دیگران باشد؛ ‌تجربه‌ای که مدیران هوشمند و حرفه‌ای کمتر آن را می‌پسندند.

دوم ـ حکم شهردار گرگان بیش از آن‌که تنبیهی برای مدیر خاطی باشد تحقیر غسال‌هاست که با شنیدن این خبر گمان می‌کنند شغل‌شان، به حدی غم‌انگیز و رقت‌آور است که تنبیه بالادستی‌ها به حساب می‌آید. حال آن که هر حرفه‌ای در بافت اجتماعی،‌ مهم و قابل احترام است و در صورتی به کشوری توسعه یافته تبدیل می‌شویم که یک غسال به اندازه یک وکیل، پزشک و شهردار، احساس ارزشمندی و مفید بودن را در جامعه‌اش داشته باشد.

سوم ـ احتمالا به خیال شهردار گرگان، غسالی یک جور تنبیه است، اما باید دید که بستگان مردگان هم با او هم رای هستند یا حفظ حرمت مردگان،‌ برای روان رنجور و دل‌شکسته‌شان،‌ مهم است و دلخور می‌شوند اگر از جسم اموات‌شان، برای ترساندن کارمندان سهل‌انگار استفاده شود.

چهارم ـ خاطیان این ماجرا که هنوز تنبیه نشده‌اند، کم نیستند؛ به‌عنوان نمونه آیا کسی که از نامه مدیر عزل شده شهرداری، ‌ عکس گرفته است و آن را بدون حتی حذف نامش در فضای مجازی منتشر می‌کند، شایسته مجازات نیست؟ مسلما پاسخ مثبت است البته به شرطی که این تنبیه، کار در غسالخانه نباشد.

مریم یوشی‌زاده

دبیر گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها