به باقری گفتم، بیا برای ما بازی کن

آقای شیری، همه فکر می‌کردند چهار پنج تا از پرسپولیس بخورید ولی بردید!

خدا را شکر! فوتبال است دیگر! قابل پیش‌بینی نیست. مردم باور داشتند که ما می‌بازیم ولی خودمان اصلا به باخت فکر نمی‌کردیم و گفتیم تلاشمان را می‌کنیم. تیم خوبی هم داریم. وقتی بچه‌ها این‌قدر با انگیزه هستند، سخت می‌بازیم. خدا را شکر توانستیم آنها را شکست دهیم.

بعد از باخت با پرسپولیسی‌ها حرف زدی؟

من قبل از بازی با آقا کریم(باقری) حرف زدم. از چند روز قبل با او در ارتباط بودم. گفتم آقا کریم ما که پیر شدیم و موهایمان سفید شده. شما هم بیا و برای قشقایی بازی کن که خندید. آقا کریم هنوز هم می‌تواند از خیلی فوتبالیست‌ها بهتر بازی کند.

شوکه شان کردید.

انتظار چنین تیمی را نداشتند. فکر می‌کردند چون با تیم لیگ دویی بازی دارند، کار راحت است ولی تیم ما با برنامه به این بازی آمد و یک بازی تاکتیکی ارائه دادیم.

جوک‌هایی را که برایت ساخته‌اند، دیده‌ای؟

(خنده) آره. دوستانم جوک‌ها را فرستادند. در یکی زده بودند من بعد از بازی به خانه سالمندان برگشته‌ام. 90 سالم است و با عصا راه می‌روم. همه جوک‌ها را خواندم و خندیدم.

ناراحت شدی؟

نه بابا، شوخی است دیگر. راستش من ناراحت شدم که پرسپولیس حذف شد. از یک سو خوشحالم که برای تیمم مثمر ثمر بازی کردم. راستش دچار یک دوگانگی شده‌ام.

نمی‌دانم خوشحال باشم یا ناراحت. دوستان پرسپولیسی‌ام که واقعا از دستم ناراحت هستند ولی من بازیکن قشقایی هستم. برای هر ریالی که می‌گیرم باید خوب بازی کنم تا حلال باشد.

خانواده استقلالی هستند یا پرسپولیسی؟

خدا را شکر همه پرسپولیسی هستند.

از دستت ناراحت نشدند؟

نه. درست است پرسپولیسی هستند ولی یک حس ناسیونالیستی دارند. اول شیراز و تیم‌های شیرازی، بعد پرسپولیس. راستش ما می‌دانستیم پرسپولیس در لیگ برتر قهرمان می‌شود. به خاطر همین، اوتشان کردیم.

این قشقایی با عملکردی که داشت، می‌تواند در لیگ برتر هم بازی کند. درست است؟

اگر ما بخواهیم چند بازی این طور پشت سر هم بازی کنیم، جایمان در خانه سالمندان است و تعطیل می‌شویم. (خنده) جلوی پرسپولیس خیلی به ما فشار آمد. شک نکنید اگر شش هفت بازی این طوری انجام دهیم، جای چند تا بازیکنان ازجمله خود من در خانه سالمندان است.