ماتادور؛ حادثه‌پردازی با چاشنی امنیت ملی

تولید مجموعه‌های پلیسی با توجه به قدمت و پرمخاطب بودنش برای شبکه‌های تلویزیونی کاملا ضروری به نظر می‌رسد که همین امر شبکه‌های مختلف را نیز به صرافت ساخت مجموعه‌هایی از این نوع انداخته است.
کد خبر: ۹۵۰۷۳۷

در سه دهه اخیر تلاش‌های زیادی برای تولید کارهای پلیسی با استانداردهای تلویزیونی کشورمان صورت گرفته که تعداد قابل توجهی از آنها با موفقیت خاصی روبه‌رو نشدند که بخش مهمی از آن به فیلمنامه‌های ضعیف و بخش دیگر به کمبود امکانات برای خلق سکانس‌های نفسگیر برمی‌گشت، اما از 15 سال پیش به این سو نیروی انتظامی مشارکت زیادی در تولید آثار پلیسی کرده و علاوه بر مشاوره‌های تاثیرگذار در این باب، امکانات مناسبی هم در اختیار تهیه‌کنندگان و سازندگان این قبیل آثار قرار داده است. برای نمونه هم می‌توان به مجموعه تلویزیونی خواب و بیدار ساخته مهدی فخیم‌زاده اشاره کرد. موفقیت خواب و بیدار در مواجهه با مخاطب عام، روند تولید مجموعه‌های پلیسی را تغییر داده و بیشتر به سمت اکشن و حادثه‌پردازی برد که نمونه آن را در مجموعه‌های سقوط آزاد ساخته علیرضا امینی و هوش سیاه به کارگردانی مسعود آب‌پرور مشاهده کرده‌ایم. آثاری خوش ساخت و در حد و اندازه استانداردهای تلویزیون کشورمان که از آن میان هوش سیاه با اقبال عمومی بیشتری مواجه شده است.

حادثه‌پردازی با محوریت انرژی هسته‌ای

ماتادور ساخته فرهاد نجفی که در هفته پلیس سه سال پیش روی آنتن شبکه یک سیما رفت‌، از این دسته آثار به حساب می‌آید که از همان فرمول‌های قدیمی و امتحان پس داده گونه پلیسی سود جسته و قصه خود را در این بستر روایت می‌کند. ایده ورود یک تروریست حرفه‌ای و خونسرد به ایران برای ترور یکی از مقامات اروپایی به قصد برهم زدن امنیت کشور، زیربنای فیلمنامه ماتادور را که آرش قادری آن را به نگارش درآورده، تشکیل داده است. ایده جذابی که پیش از این در فیلم مشهور و دیدنی روز شغال اثر فرد زینه‌مان هم به کار گرفته شده و پس از آن نیز فیلم‌ها و سریال‌های زیادی قصه خود را بر پایه آن بنا نهاده‌اند. در حقیقت قادری تلاش کرده ‌رگه‌های پررنگی از سیاست را با قصه پلیسی اش ترکیب کند و به همین دلیل هم روی موضوع انرژی هسته‌ای و سفر یکی از مقامات بلندپایه آژانس انرژی اتمی به ایران تمرکز کرده است.

خلأ هویت‌

فیلمنامه ماتادور با وجود برخی اشکالات ریز و درشتش، مشکل حادی نداشته و کلیشه‌های آشنا برای مخاطب نیز آزاردهنده جلوه نمی‌کند، اما مشکل از جایی آغاز می‌شود که نگاه عمیق تری به پرداخت شخصیت‌ها و طراحی آنها بیندازیم. نخست این که از قطب منفی داستان (گروه تروریست مقیم خارج از کشور) پس‌زمینه مناسبی به مخاطب داده نشده و اشاره‌ای هرچند مختصر به گرایش‌های سیاسی‌شان نشده است. این گنگ بودن به خود شخصیت‌های منفی نیز سرایت کرده که حتی آن را در رابطه با خود ماتادور نیز به وضوح مشاهده می‌کنیم. هرچند‌‌ برای این شخصیت فلاش‌بکی در نظر گرفته شده و فرارش از زندان شناخت کلی‌ای به مخاطب در رابطه با او می‌دهد. تنها شخصیت زن قطب شر مجموعه نیز تخت و تک‌بعدی از کار درآمده و اطلاعاتی از او به مخاطب داده نمی‌شود.

هوش و اقتدار؛ شاخصه قطب مثبت

در قطب مثبت یعنی نیروهای ویژه پلیس حضور قهرمان‌هایی دوست داشتنی با توجه به قواعد ژانر ضروری به نظر می‌رسد که تا حدودی هم این اتفاق رخ داده است. سرگرد حامد به عنوان یک پلیس جوان باهوش و مقتدر پذیرفتنی از کار درآمده و مخاطب را با خود همراه و همدل می‌سازد. در بخش‌های کوتاه مربوط به ارتباطش با خانواده نیز سعی شده از کلیشه‌ها به شکل درستی استفاده شود که نمونه آن را در صحنه گفت‌وگوی شبانه سرگرد با دختر خردسالش که دیالوگ‌های خوبی هم برایش نوشته شده، شاهد هستیم. دیگر همکار جوان سرگرد هم وجوه کاملا برون‌گرایانه‌ای داشته و بخش مهمی از بار حادثه‌ای کار را به دوش کشیده و از این وادی موفق بیرون آمده است. مهم‌ترین مشکل فیلمنامه کندی ریتم نسبی آن است که با توجه به تعلق آن به‌گونه پلیسی کمی عجیب و غیرمنتظره به نظر می‌رسد. سیر حوادث در فیلمنامه بویژه در قسمت مربوط به بمبگذاری در قطار به گونه‌ای است که مخاطب را بیش از اندازه در تعلیق نگه داشته و حوصله اش را تا حدودی سر می‌برد. در واقع زمان‌بندی در فیلمنامه این بخش آنچنان که باید رعایت نشده و کارگردان برای تندتر کردن ریتم تنها از برش‌های بیشتر ‌ هنگام تدوین بهره گرفته تا این ضعف را بپوشاند که در انجام آن هم چندان موفق نبوده است.

نجفی و الگوبرداری از فیلم‌های مشهور

فرهاد نجفی که در نخستین فیلم سینمایی‌اش علاقه خود را به سینمای حادثه‌ای هم نشان داده، انتخاب نسبتا مناسبی برای کارگردانی ماتادور بوده و تلاش کرده‌ مجموعه‌ای پلیسی با محوریت امنیت ملی را روانه آنتن کند. هرچند ‌ از فیلم‌های معروف و خوبی همچون‌ دشمن حکومت ساخته تونی اسکات، سری فیلم‌های بورن با بازی مت دیمون و نیزفیلم سینمایی سرعت، الگوبرداری کرده و از این طریق سعی در انتقال تنش حاکم بر داستان به مخاطب کرده است. سکانس پایانی ماتادوررا می‌توان اوج کار نجفی به حساب آورد که خوب از کار درآمده و استانداردهای مرسوم در این گونه در آن رعایت شده است.

کسری همایونی افشار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها