اعتراف به قتل راننده اسپورتیج در آخرین دفاع

دو پسر جوان که در جریان سرقت خودروی اسپورتیج، راننده آن را کشته و جسدش را آتش زده بودند بزودی در دادگاه محاکمه می‌شوند. این در حالی است که هنوز جسد سوخته کشف نشده است.
کد خبر: ۹۴۳۱۱۸
اعتراف به قتل راننده اسپورتیج در آخرین دفاع

به گزارش جام‌جم، 29 مهر سال 93 مردی با حضوردر پلیس آگاهی تهران از ناپدید شدن پسر 27 ساله‌اش خبر داد. با تحقیق از او معلوم شد پسرش برای فروش خودروی اسپورتیج با دو پسر جوان قرار داشته که بعد از آن به خانه بازنگشته و تلفن همراهش خاموش است.

تحقیقات نشان می‌داد دو مرد خریدار آگهی فروش خودرو را در روزنامه خوانده‌اند و حتی ودیعه 200 هزارتومانی به او پرداخت کرده‌اند و امروز قرار بوده بقیه پول را پرداخت کنند تا سند و خودرو را تحویل بگیرند که این حادثه رخ داده است.

با دستور قاضی حسین‌پور، بازپرس ویژه قتل تهران تحقیقات پلیس ادامه پیدا کرد. در ادامه جست‌وجوی پلیسی یکی از مشتریان به نام سجاد 23 ساله شناسایی و دستگیر شد. او ابتدا منکر آشنایی با جوان گمشده بود تا این که اعتراف کرد با انگیزه سرقت خودرویش وی را با همدستی دوستش به نام بهنام ربوده و او را کشته و جسدش را در بیابان‌های شهرستان گرمسار آتش زده‌اند. با اعتراف تکان‌دهنده متهم، همدستش نیز تحت تعقیب پلیس قرارگرفت و دستگیرشد. متهمان پس از بازسازی صحنه قتل در حالی روانه زندان شدند که پلیس موفق به کشف جسد نشد.

متهمان دیروز برای آخرین دفاع به شعبه پنجم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران نزد بازپرس حسین پور منتقل شدند. آنها این بار هم اعتراف کردند که با انگیزه سرقت خودرو به جنایت دست زده‌اند.

یکی از متهمان به بازپرس پرونده گفت: مدتی بود من و همدستم نقشه سرقت خودروهای گران‌قیمت را کشیده بودیم. برای اجرای نقشه‌مان یک کلت و شوکر خریدیم. از طریق آگهی فروش خودرو در روزنامه‌ها، طعمه خود را انتخاب می‌کردیم. آگهی فروش خودروی اسپورتیج را در روزنامه دیدیم، تصمیم به سرقت آن گرفتیم. سرانجام نقشه‌مان را عملی کردیم. زمانی که فروشنده را با خود بردیم، به او آبمیوه مسموم خوراندیم که بی‌هوش شد.

متهم ادامه داد: خودروی اسپورتیج را همراه صاحبش، به داخل پارکینگ خانه همدستم بردیم. وقتی قصد داشتیم دست و پا و دهانش را با چسب ببندیم، او به هوش آمد. دوستم گلویش را فشار داد و من هم یک پلاستیک روی سرش کشیدم و با مشت چند ضربه به سرش زدم تا این که خفه شد. بعد مدارک خودرو، ساعت‌مچی و پول‌هایش را برداشتیم و جسد را داخل صندوق عقب گذاشتیم. از آنجا که خواهر‌زاده‌ام در گرمسار به دانشگاه می‌رفت با آنجا آشنایی داشتم و جسد را به بیابان‌های اطراف گرمسار بردیم و آتش زدیم.

با آخرین دفاع متهمان آنها با تجدید قرار قانونی روانه زندان شدند. پرونده آنها با صدور جلب به دادرسی به دادگاه کیفری منتقل شد تا بزودی محاکمه شوند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۳
نرم افزار موبایل
-
۱۵:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۶/۱۹
۱
۰
لطفا صورت مجرمین را نپوشانید
نرم افزار موبایل
-
۱۵:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۱۹
۰
۰
هركس باید سزای اعمالش را ببیند
جهاندار
-
۱۱:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۲۰
۰
۰
ادره آگاهی دایره قتل كم كاری كرده
و همینطور بازپرس پرونده سر صحنه جنایت نرفته

نیازمندی ها