قدرت‌سازی و الگوهای مقابله با تهدید در محیط بحرانی

قدرت محور اصلی سیاست بین‌الملل محسوب می‌شود. انگاره‌های رئالیستی همواره بر ضرورت تولید قدرت تاکید داشته است. چنین انگاره‌ای را می‌توان در بخشی از ادبیات اسلامی برای مقابله با تهدیدات مشاهده کرد.
کد خبر: ۹۳۹۶۴۸
قدرت‌سازی و الگوهای مقابله با تهدید در محیط بحرانی

مقابله با تهدید نه‌تنها به‌عنوان انگاره‌ای دینی بلکه می‌توان آن را در فضای ادبیات راهبردی کشورهای مختلف نیز تحلیل کرد.

واقعیت‌های محیط پیرامونی و تاریخ امنیتی ایران بیانگر آن است که هرگاه نشانه‌هایی از تردید، بی‌ثباتی، فقدان موازنه و ضعف ساختاری وجود داشته، بازیگران محیط پیرامونی و قدرت‌های بزرگ از سازوکارهای مربوط به تهاجم و الگوهای کنش تهدیدساز بهره گرفته‌اند.

قدرت‌سازی در ادبیات دفاعی و راهبردی ایران به‌عنوان ضرورتی برای تداوم صلح و ثبات منطقه‌ای محسوب می‌شود. واقعیت آن است که هر کشوری برای اجتناب از جنگ نیازمند تولید قدرت، به‌کارگیری قدرت، آرایش قدرت و ارتقای قدرت خواهد بود.

به همین دلیل است که واحدهای سیاسی از جمله ایران برای دفاع از امنیت و حوزه کنش راهبردی خود نیازمند قدرت ابزاری و راهبرد به‌کارگیری قدرت در محیط عملیاتی و تاکتیکی خواهند بود.

واقعیت آن است که بدون نگرش راهبردی، نمی‌توان از ابزارهای قدرت به‌گونه موثر و مناسب بهره گرفت. ضرورت‌های کنش تاکتیکی نیازمند بهره‌گیری از ابزارهایی است که در سامانه ادراک راهبردی معنا پیدا می‌کند.

براساس چنین نگرشی، تولید قدرت را می‌توان براساس طیف گسترده‌ای از ابزارها و سازوکارهایی تحلیل کرد که دارای نشانه‌های ابزاری، ساختاری، کارکردی و راهبردی است. کشورهایی همانند عربستان، امارات عربی متحده، قطر، کویت و بحرین محور اصلی سیاست دفاعی خود را بهره‌گیری از ابزارهای نظامی پیچیده در چارچوب ضرورت‌های ساختار دفاع دست‌نشانده و نیابتی قرار داده‌اند. چنین بازیگرانی عموما از سیاست الحاق برای تأمین امنیت و تحرک عملیاتی خود بهره می‌گیرند.

از آنجا که محور اصلی ایدئولوژی انقلاب اسلامی را می‌توان در قالب «مقاومت» و «کنش انقلابی» تبیین کرد، بنابراین هرگونه راهبرد دفاعی و امنیتی نیازمند پیوند بین تسلیحات، سیاست دفاعی و آموزه‌های راهبردی خواهد بود.

در چنین فرآیندی، ایران تلاش داشته است تا از سیاست‌های مبتنی بر «خودکفایی» و «خوداتکایی» برای تامین نیازهای دفاعی و ابزارهای عملیاتی خود استفاده کند.

سیاست دفاعی مبتنی بر خودکفایی و خوداتکایی از این جهت اهمیت دارد که نیاز کشورها به قدرت‌های بزرگ در شرایط تهدید تاکتیکی و عملیاتی را کاهش می‌دهد.

بهره‌گیری از سامانه‌های دفاعی همانند موشک‌های اس 300 از این جهت اهمیت دارد که قابلیت ایران برای حداکثرسازی قدرت دفاعی را افزایش می‌دهد. طبیعی است که چنین فرآیندی تمامی نیازهای ابزاری و تاکتیکی و عملیاتی ایران را تامین نمی‌کند. بهره‌گیری از سیاست‌های ساخت و تولید ابزارهای دفاعی همانند سامانه موشک‌های ضدهوایی باور را می‌توان به‌عنوان بخش تکمیلی سیاست دفاعی ایران دانست.

مقابله موفقیت‌آمیز با تهدیدات تاکتیکی کشورهای منطقه‌ای صرفا در شرایطی حاصل می‌شود که قدرت نسبی ایران متناسب با تهدیدات احتمالی ارتقا پیدا کند.

تحرک دفاعی را می‌توان به‌عنوان بخش دیگری از سیاست قدرت دانست. تحرک دفاعی به‌منزله پاسخگویی به تهدیدات در فضای محیطی است.

گرچه برای مقابله با تهدیدات محیطی، ایران نیازمند ابزارهای تاکتیکی است، اما شناخت تهدیدات و الگوهای مقابله با تهدیدات را می‌توان زیربنای مقابله با بازیگران و جبهه تهدیدکننده امنیتی دانست. شناخت چنین فرآیندی نیازمند بهره‌گیری از دیپلماسی دفاعی است.

دیپلماسی دفاعی می‌تواند زمینه‌های لازم برای بهینه‌سازی ائتلاف‌ها، همکاری‌های تاکتیکی و تقویت قدرت دفاعی را فراهم سازد. هیچ تحلیلگری نمی‌تواند نقش دیپلماسی دفاعی در روندهای مقابله با تهدیدات منطقه‌ای و سازماندهی ائتلاف‌های تاکتیکی در روند مدیریت بحران‌های منطقه‌ای را نادیده انگارد.

دکتر ابراهیم متقی - استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
رضا شكوهی
-
۱۸:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۶/۱۰
۰
۰
من همیشه از نگارش و ادبیات خوب این استاد گرانمایه لذت میبرم , خدا قوت.

نیازمندی ها