راز جنایت رودخانه کن فاش شد

عشقی که با قتل ثابت می‌شد! +عکس

راز جنایت رودخانه کن با اعتراف پسر جنایتکار و همسر خیانتکار مقتول فاش شد.
کد خبر: ۹۳۰۴۵۸
عشقی که با قتل ثابت می‌شد! +عکس

به گزارش جام جم آنلاین از پلیس آگاهی تهران بزرگ، ساعت 17:00 مورخه 12 دی 1394 و از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 ، یک فقره کشف جسد در مسیر رودخانه کن واقع در روستای جهان آباد به کلانتری 170 کهریزک اعلام شد.

با حضور مأمورین کلانتری در محل و تأیید خبر ، موضوع جهت بررسی های تخصصی به تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم و تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام شد.

تشکیل پرونده قتل عمـد

با حضور کارآگاهان اداره دهم و تیم تشخیص هویت در محل، بررسی های اولیه بر روی جسد انجام و با توجه به دلایل و شواهد بدست آمده (وجود آثار شکستگی بر روی سر متوفی) وقوع جنایت محرز گردید که بلافاصله هماهنگی لازم با مقام قضایی دادگاه بخش کهریزک انجام شد.

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد و به دستور رئیس شعبه 103 دادگاه عمومی بخش کهریزک، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

شناسایی هویت جسد

در اولین مرحله از تحقیقات، کارآگاهان اداره دهم با بررسی پرونده های فقدانی موفق به شناسایی هویت متوفی بنام «مرتضی.و» (24 ساله) شدند که بنا بر طرح شکایت اعضای خانواده اش از خانه خارج شده و پس از آن مراجعتی به منزل نداشته است.

با شناسایی خانواده مقتول در شهرستان اسلامشهر، همسر مقتول با حضور در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: همسرم دارای مغازه فروش کفش و کتانی در منطقه عبدل آباد است؛ ساعت 08:00 روز جمعه 11 دی 1394 وی طبق روال هر روز ، برای رفتن به مغازه از خانه خارج شد و پس از آن مراجعتی به خانه نداشت و گوشی تلفن همراهش نیز خاموش شد.

ازدواج سنتی در 13 سالگی

در همان مراحل اولیه ی تحقیقات، کارآگاهان اداره دهم اطمینان پیدا کردند که انگیزه وقوع جنایت نمی توانسته انجام سرقت و یا اختلافات مالی و درگیری فرد یا افرادی با مقتولبوده باشد لذا در ادامه رسیدگی به پرونده، تحقیقات بر روی اعضای خانواده ی مقتول آغاز و کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که مقتول و همسرش بنام لیلا (18 ساله) طی یک ازدواج کاملا سنتی و البته بدون لحاظ شدن رضایت آنها و صرفا بواسطه نشانه گذاری طرفین در دوران طفولیت، 5 سال پیش با یکدیگر ازدواج کرده و طی این مدت نیز درگیری های متوالی با یکدیگر داشته اند؛ همچنین در ادامه مشخص شد که همسر متوفی (لیلا)، پیش از ازدواجش دارای خواستگار دیگری بنام «حسن.الف» بوده و علاقه شدیدی نیز مابین آنها وجود داشته است.

تحقیقات از همسر مقتول

کارآگاهان اداره دهم با اطمینان از وقوع جنایت در محلی دیگر و احتمال وقوع جنایت خانوادگی، به تحقیق از همسر مقتول (لیلا) پرداختند؛ تحقیقات از لیلا از ساعت 08:00 دوشنبه 18 مرداد 1395 آغاز شد اما او در تمامی اظهاراتش منکر هرگونه مشارکت در مرگ همسرش بود تا نهایتا لب به اعتراف گشود و به مشارکت در قتل عمـد و مرگ همسرش اعتراف کرد.


لیلا در اعترافاتش ضمن معرفی «حسن.الف» (23 ساله) گفت: شب قتل، من و همسرم در منزل بودیم؛ حوالی ساعت 03:00 مورخه 10 دی 1394 بود که حسن به در منزل آمد؛ بعد از اینکه من در خانه را باز کردم، او مرا هل داد و داخل حیاط شد؛ حسن یک میله آهنی در دست داشت و گفت : "امشب می خواهم مرتضی را به قتل برسانم. مرتضی خواب بود؛ من داخل حیاط ماندم و حسن به داخل خانه رفت؛ بعد از گذشت حدود نیم ساعت، حسن از خانه بیرون آمد؛ میله ای که در دست داشت، خونی بود.

وی افزود: از من کیسه ای پلاستیکی خواست تا مرتضی را انتقال دهد. حسن ماشینش را آورد جلوی در حیاط؛ من هم کمکش کردم تا جسد مرتضی را داخل ماشین که یک دستگاه پراید مشکی بود قرار دهد؛ بعد حسن خودش تمام وسایل مقتول را جمع کرد و همراه جسد برد. حدود ساعت 04:00 صبح، حسن از خانه ی ما خارج شد و به من گفت: فعلا هیچگونه ارتباطی با هم نمی گیریم تا آب ها از آسیاب بیفتد؛ بعد یک روز همراه مادرم ، برای خواستگاری به خانه تان می آییم.

دستگیری عامل اصلی جنایت

با اعتراف صریح متهم (همسر مقتول) مبنی بر ارتکاب جنایت توسط «حسن.الف»، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ضمن شناسایی مخفیگاه حسن در شهرستان اسلامشهر و انجام هماهنگی با مقام قضایی، به این شهرستان اعزام شده و در حالیکه وی قصد داشت تا با یک دستگاه خودرو پراید مشکی از محل متواری شود، او را نیز تنها پس از چند ساعت از اعتراف لیلا و در همان تاریخ 18 مرداد 95 دستگیر و به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند.

لیلا دروغ می گوید

«حسن.الف» پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف کرد اما پس از اطلاع از اظهارات لیلا مبنی بر مشارکت نداشتن در ارتکاب جنایت گفت: در شب جنایت بنده با هماهنگی که از قبل با لیلا داشتم و زمینه قتل را آماده کرده بود و عنوان داشته بود که ساعت 02:30 شب بیا و عشقت را به من ثابت کن، به منزل آنها رفتم.

در حالیکه مقتول داخلِ خانه خواب بود، تا ساعت 03:30 بامداد در داخل حیاط با هم صحبت می کردیم؛ بعد بهمراه لیلا وارد اتاق شدم و بالای سر مقتول رفتم و پس از مقداری کشمکش، با چکشی که از چند روز قبل به لیلا داده بودم و او در خانه مخفی کرده بود ضربه ای به سر مقتول زدم؛ همزمان با من، لیلا نیز یک بالشت را روی صورت مقتول فشار می داد تا صدایش در نیاید چون پدر و مادر لیلا در منزل کناری زندگی می کردند.بعد از اینکه کار مقتول تمام شد شوکه شده بودم حتی یک لحظه می خواستم تا آنجا را ترک کنم؛ از لیلا مقداری پارچه گرفته و دسته و پای مقتول را بستم جسد را داخل کیسه پلاستیکی گذاشتم و با کمک لیلا، مقتول را تا حیاط آوردیم. زهـرا داخل کوچه را دید؛ کسی نبود؛ من ماشین خودم را آوردم جلوی در خانه؛ بعد مقتول را با همدیگر روی صندلی عقب ماشین گذاشتیم و داخل یک رودخانه انداختیم.



سرهنگ کارآگاه حمـید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، افزود: با توجه به اعترافات صریح هر دو متهم، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر اما به علت ارتکاب جنایت در شهرستان اسلامشهر، هر دو متهم جهت ادامه رسیدگی به پرونده در اختیار پلیس آگاهی و مقام محترم قضایی شهرستان اسلامشهر قرار گرفتند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۴
خرمگس
-
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۹
۰
۰
چرا اینطوری شدیم ؟ چرا راحت وارد زندگی مردم می شیم و چقدر راحت جنایت می كنیم ... و چرا وقتی دل به زندگی نمی دیم چاره ای نمی اندیشیم ؟ ... چرا وقتی یكیمون دیگه دلش با این رابطه نیست .... و خیلی چرا های دیگه! ما از كی اینطوری شدیم؟؟؟؟؟
آخر زمون
-
۱۳:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۹
از اون روز كه به داشته هامون راضی نبودیم!
شیدا
-
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۹
۰
۰
خدا ازتون نگذره پست فطرتای اشغال.
مهران
-
۱۹:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۱
۰
۰
زهرا دیگه كیه جام جم دقت كن.... لیلا، مقتول را تا حیاط آوردیم. زهـرا داخل كوچه را دید.

نیازمندی ها