زخم شکنجه‌های مادر، روی بدن عسل

نوزاد معتاد به دنیا می‌آید و پس از تولد باز هم به او ماده مخدر داده می‌شود، مادر دائم او را مورد ضرب و شتم قرار داده و این‌طور به نظر می‌رسد که تمام بدی‌های دنیا سهم یک نوزاد شده است.
کد خبر: ۹۲۷۸۲۴

فقط سه ماه داشت، اما برای دوری از آزار و اذیت‌های هر روز مادرش، به سازمان بهزیستی سپرده شد تا دیگر به دلیل گریه‌های کودکانه‌اش، کتک نخورد. عسل نوزادی است که معتاد به دنیا آمده و پیش از واگذاری به سازمان بهزیستی کشور، مراحل ترک را طی کرده است. او بعد از تولد توسط مادر کارتن‌خوابش مرتب مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بارها از طرف مادر شکنجه شده است. هنوز رد دست‌های سنگین مادر بر صورت معصوم «عسل» خودنمایی می‌کند و کف پاهای او که با سیگار سوزانده شده نیز بخوبی گویای شکنجه‌هایی است که در روزهای ابتدایی تولدش تجربه کرده است.

محبوبه حُسن، مددکار اجتماعی موسسه خیریه مهرآفرین در این باره می‌گوید: مادر کودک سه ماهه، در شرایطی که تمام امکانات در اختیارش قرار گرفته بود، باز هم اقدام به ترک نکرد و در این شرایط به کتک زدن نوزاد و خوراندن شیره به او پرداخت.

مادر عسل در یکی از بیمارستان‌های دولتی در جنوب تهران وضع حمل کرد، اما به این خاطر که بی‌خانمان بود و شرایط مناسبی نداشت، از طرف بیمارستان به موسسه معرفی شد. وقتی برای بررسی وضعیت مادر به همراه یک مددکار دیگر به بیمارستان رسیدیم، زن زایمان کرده بود. اسمش در اطلاعات بیمارستان نرگس ـ م ثبت شده بود و می‌‌گفت هیچ‌کس را ندارد. او به ما گفت که 34 ساله است و وقتی 14 سالش بوده، پدر و مادر فقیرش، او را به همسری پیرمردی درآورده‌اند. از آن پیرمرد صاحب دختری شده ولی بعد از مدتی طلاق گرفته و به تهران آمده است. خانواده‌اش از آن به بعد طردش کرده‌اند و البته که توانایی حمایت از او را هم ندارند.

وی با اشاره به سوابق مادر نوزاد می‌گوید: نرگس در تهران دست به هر کاری زده، دزدی و خفت‌‌گیری از جمله اقدامات خلاف اوست. نرگس بیش از 14 سال است که به شیشه اعتیاد دارد و همسر فعلی‌‌اش نیز به علت حمل ماده مخدر شیشه اکنون در زندان به‌سر می‌برد.

نرگس می‌گفت یک شب که همراه دوستش برای خفت‌‌گیری به خانه‌ای قدیمی در تهران رفته بود با مردی آشنا می‌شود. دو مرد پای بساط نشسته بودند که نرگس و دوستش سر می‌رسند. پس از آن با تهدید چاقو، پول‌ها و موادمخدر مردهای معتاد را می‌گیرند و می‌روند. یکی از مردها عاشق نرگس می‌شود و به‌دنبال او می‌رود. آن دو در نهایت با یکدیگر ازدواج می‌کنند. درست زمانی که نرگس باردار می‌شود، پدر بچه به جرم حمل شیشه به زندان می‌افتد و پس از آن نرگس در شرایطی که تنها بوده نوزاد خود را به‌دنیا می‌آورد.

این مددکار اجتماعی با اشاره به انتقال نوزاد و مادرش به یک مسافرخانه می‌گوید: پس از بررسی شرایط نرگس، تلاش کردیم او و نوزادش به مسافرخانه منتقل شوند، اما پس از آن نیز متوجه شدیم که علائم اعتیاد در مادر دیده می‌شود. او به محض گریه کردن نوزاد، با دست سنگینش به صورت نوزاد می‌کوبید و به خوبی جای کبودی روی گونه نوزاد و جای سیگار کف پاهایش دیده می‌شد. علائم واضحی از معتاد کردن بچه نیز مشاهده می‌‌شد. کودک سه ماهه، دائم خمار بود و مادر که حوصله گریه‌‌های نوزاد را نداشت، شیره به خورد او می‌داد.

وی در رابطه با انتقال نوزاد سه ماهه به سازمان بهزیستی کشور می‌گوید: پس از بررسی شرایط، نوازد با هماهنگی مقام قضایی و اقدام کلانتری 132 نبرد از مادر معتاد جدا شد و قبل از تحویل به بهزیستی نوزاد به مدت چهار روز برای سم‌زدایی در بیمارستان بستری شد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها