گفت‌وگو با عبدالله شهبازی درباره گردهمایی جدید منافقین

فرقه رجوی نیروی ذخیره‌ غرب برای پروژه «داعشیزاسیون» در ایران

سال‌هاست از فعالیت فرقه رجوی به عنوان یکی از منفورترین گروه‌های تروریستی در ایران می‌گذرد. این سازمان تاکنون برای پیشبرد اهداف خود از هر شیوه ناجوانمردانه‌ای برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی استفاده کرده و حتی با فروش اطلاعات به برخی کشورهای مخالف ایران، عملا به عنوان نیروهای مزدور و اجاره‌ای درآمده است. استاد عبدالله شهبازی، پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر در گفت‌وگو با جام‌جم به تحلیل و تشریح عملکرد سازمان و پیوند آن با برخی از کانون‌های خاورمیانه محور غربی و حکومت پرداخته است.
کد خبر: ۹۲۱۰۳۳
فرقه رجوی نیروی ذخیره‌ غرب برای پروژه «داعشیزاسیون» در ایران

سازمان منافقین در شرایط فعلی از هر روشی استفاده می‌کند تا خود را به عنوان گروهی فعال در عرصه‌های سیاسی نشان دهد. به نظر شما آیا این روندی که از سوی سازمان دنبال می‌شود، کمکی به تغییر چهره منفور این سازمان در اذهان عمومی در داخل ایران خواهد کرد؟

پاسخ خیلی روشن است. فرقه رجوی به تعبیر من یا همان گروهی که سازمان مجاهدین خلق ایران نامیده می‌شود، به دلایلی از جمله ترورهای گسترده دهه 1360 و همکاری نزدیک با رژیم صدام حسین در دوران جنگ تحمیلی و کمی بعد همکاری پنهان با عربستان سعودی و اسرائیل ـ که در روزهای اخیر پیوندهای آن با سعودی خیلی آشکار شد ـ در افکار عمومی ایران به عنوان یک سازمان مزدور شناخته می‌شود و قطعا منفورترین سازمان از نوع خود است. هیچ نوع تلاش از سوی نهادهای خاص بین‌المللی نیز نمی‌تواند تلقی عمومی مردم ایران را از این سازمان تغییر دهد.

تلقی جریان‌های اپوزیسیون و مخالف جمهوری اسلامی از فعالیت این سازمان چیست؟

از دهه 1360 که این سازمان به فعالیت تروریستی علیه ایران پرداخت، روابط آن با سایر گروه‌های مخالف و معارض جمهوری اسلامی ایران حسنه نبوده است. سال‌هاست در میان اکثریت مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور و منتقدان جمهوری اسلامی در داخل کشور، اجماع علیه این سازمان وجود دارد؛ یعنی منفور بودن این سازمان اختصاص به مدافعان انقلاب و جمهوری اسلامی ایران ندارد.

در بین کشورهای غربی، فرانسه امکان اقامت و برگزاری مراسم و تجمعات سازمان را فراهم کرده است، چرا؟

کانون‌های بسیار قدرتمند فراملیتی در غرب وجود دارند که آنها را «کانون‌های خاورمیانه‌محور» می‌نامم، یعنی کانون‌های مالی ـ سیاسی که در تحولات خاورمیانه ذی‌نفعند و به تبع این منافع، آشوب‌هایی مانند جنگ داخلی سوریه را ایجاد و سازماندهی می‌کنند. این کانون‌ها متحدان منطقه‌ای خود را دارند که در رأس آنها حکومت‌های اسرائیل و آل‌سعود و متحدانش است. از زمانی که تقابل این کانون‌های خاورمیانه‌محور با ایران آغاز شد، نوعی تقسیم کار میان آنها صورت گرفت. به‌عنوان مثال، سوئد به پایگاهی برای مهاجرت کردها از ایران تبدیل شد و سفارت سوئد بسادگی به هر کرد ایرانی ـ روستایی ویزا می‌داد. در این تقسیم کار، فرانسه به پایگاه فرقه رجوی در اروپای غربی بدل شد.

با توجه به این‌که در ایران شرایط برای اقدام مسلحانه از سوی سازمان منافقین مهیا نیست، آیا همچنان باید مجاهدین را به عنوان یک گروه تروریستی به شمار آورد؟

از زمان وزارت خارجه خانم هیلاری کلینتون، تلاش‌هایی انجام گرفت تا نام فرقه رجوی از فهرست گروه‌های تروریستی خارج شود. با این استدلال که بیش از یک دهه است به عملیات تروریستی دست نزده است. این فرآیند سرانجام به خارج شدن نام فرقه رجوی از فهرست گروه‌های تروریستی در ایالات متحده آمریکا انجامید. همپای این تلاش، شاهد همکاری گسترده جاسوسی از سوی نیروهای نفوذی این فرقه بویژه در مساله هسته‌ای و برای ایجاد بحران در مذاکرات هسته‌ای ایران و غرب بودیم، ولی این به‌ آن معنا نیست که واقعا فرقه رجوی تغییر ماهیت داده و به سازمان سیاسی معمولی تبدیل شده‌ است. فرقه رجوی دارای ساختار کاملا متمرکز فرقه‌ای وکالت‌گونه است و سازمانی دارای کارکرد نظامی به‌شمار می‌رود. اگر الان عملیات تروریستی جدی در داخل ایران انجام نمی‌دهد، به دلیل ناتوانی این فرقه است، ولی به یقین اگر فضای مناسب ایجاد شود، یعنی امنیت و ثبات بالای کنونی ایران متزلزل شود، این فرقه در کسوت یکی از مهیب‌ترین نیروهای تخریبی و تروریستی ظاهر خواهد شد. این کارکردی است که کانون‌های خاورمیانه‌محور غرب از فرقه رجوی می‌خواهند و به همین دلیل است که با وجود تمامی مستندات آشکار دال بر عملیات تروریستی و جنایت‌های این سازمان، نه‌تنها آن را مورد پیگرد قانونی قرار نمی‌دهند؛ بلکه از آن حمایت می‌کنند، یعنی برای آنها فرقه رجوی نیروی ذخیره‌ای به‌شمار می‌رود که در فضای معین، امید دارند به دست آن پروژه «داعشیزاسیون» ایران را کلید بزنند. طبعا تا زمانی که امنیت و ثبات در ایران وجود دارد، امید کانون‌های فوق به کارایی فرقه رجوی بیهوده است.

آینده پیوند عربستان و سازمان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اینجا هم با اجازه شما ترجیح می‌دهم به جای عربستان که نام کهن مناطق عرب‌نشین ایران از دوران ماقبل اسلامی بوده است، نام «سعودی» و «سعودی عربی» را به کار ببرم که معادل درست نام این دولت در عربی و انگلیسی است. پیوندهای فرقه رجوی با حکومت سعودی از زمان استقرار آنها در عراق صدامی و سفر مسعود رجوی به اردن آغاز شد و همزمان پیوندهای پنهان با حکومت اسرائیل. امروزه سعودی به عنوان لیدر منطقه‌ای کانون‌های خاورمیانه‌محور غربی شناخته می‌شود و این نقش را ایفا می‌کند. حمایت سعودی، مانند سخنرانی 19 تیر ترکی الفیصل، بخشی از همان تقسیم کاری است که عرض کردم. این به‌آن معناست که سعودی به نمایندگی از همان کانون‌های مالی‌ ـ سیاسی، رسما فرقه رجوی را به عنوان کارگزار مهم تخریبی خود علیه ایران اعلام می‌کند. باز تأکید می‌کنم که این کارکرد فرقه رجوی تا زمانی که ثبات و امنیت کنونی در ایران موجود باشد، اهمیت جدی ندارد، هرچند نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایران باید هوشیار باشند. کارکرد نفوذی ـ اطلاعاتی این فرقه امروزه مهم‌تر است.

در یک کلام، آینده تحولات منطقه به جنگ سوریه بستگی دارد که سرنوشت خاورمیانه را رقم خواهد زد. پیامد ناکامی در جنگ سوریه، فروپاشی جغرافیای سیاسی تثبیت شده کنونی خاورمیانه و بالکانیزه شدن سوریه و عراق خواهد بود که قطعا بر امنیت ایران و حتی ترکیه نیز تأثیرات وخیم خواهد گذاشت. پیروزی در جنگ سوریه که تاکنون با نقش اصلی و محوری ایران بوده، پیامدهای بسیار سنگینی برای سعودی و متحدانش خواهد داشت. فرقه رجوی را باید بخشی فعلا بسیار کم‌اهمیت در ساختار نظامی و اطلاعاتی به معنی جاسوسی و تخریبی، سعودی و شرکای غربی‌اش دید و طبعا سرنوشت آن تابع این تحلیل است.

فتاح غلامی

سیاسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
صمد
-
۰۹:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۲
۰
۰
با عربستان بودنشان منفور تر ازگذشته شدن
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها