کافه میرداماد

خالق سیا ساکتی: تک‌فرزندها آسیب‌پذیرند

بهرام عظیمی با ساخت مجموعه انیمیشن «سیاساکتی» به شهرت رسید و با ساخت فیلم کوتاه و انیمیشن «ماسوله» طرفداران زیادی بین مردم جهان پیدا کرد.این انیماتور که ساخت فیلم انیمیشن «تهران 1500» را هم در کارنامه خود دارد، این شب‌ها با خانواده‌اش به برنامه خندوانه آمده است.
کد خبر: ۹۱۲۶۲۵
خالق سیا ساکتی: تک‌فرزندها آسیب‌پذیرند

درباره خانواده باحال و شاد با عظیمی هم صحبت شدیم.

در بخش خانواده باحال برنامه خندوانه شرکت کرده‌اید، از منظر شما، خانواده باحال چطور خانواد‌‌‌ه‌ای است؟

به نظرم خانواده‌ای است که هوای یکدیگر را داشته و یکدیگر را دوست داشته باشند،‌ به هم احترام گذاشته و به هم کمک کنند. برای من گاهی این خانواده، همسرم و دو تا بچه‌‌هایم هستند و گاهی کل فامیل که شامل برادرها و خواهرم، پدر و مادرم و همسرم هستند.به نظرم یک خانواده خوشبخت و خوب خانواده‌ای است که ارتباطات قوی با هم داشته باشند و زمانی که مشکلی پیش آمده و مطرح می‌شود همه دست به دست هم بدهند و آن مشکل را برطرف کنند. خدا را شکر در خانواده ما چنین مناسباتی وجود دارد. پنج برادر و یک خواهر هستیم و در مجموع 12 بچه‌ داریم که روابطمان با هم خیلی خوب است. زود به زود دور هم جمع می‌شویم. ارتباط خیلی خوبی هم با خانواده همسرم دارم. معتقدم مجموع این روابط، خانواده باحال را شکل می‌دهد.

این نوع رابطه با اعضای خانواده و فامیل را در خانه پدری آموخته‌اید؟

ما شش بچه بودیم و زمانی که در خانه پدری زندگی می‌کردیم، ‌رابطه خیلی خوبی با هم داشتیم. پدر و مادرم هم با خواهر و برادرانشان رابطه صمیمی داشتند و با هم رفت و ‌آمد می‌کردند و ما گاهی به خانه اقواممان می‌رفتیم و گاهی چند روزی آنجا می‌ماندیم. ما دورهم بودن، هوای یکدیگر را داشتن و به یکدیگر سر زدن را از پدر و مادرم یاد گرفتیم. خانواده به ما یاد داد که ما به‌هم نیاز داریم و نباید از هم جدا شویم.

نام این ارتباط را می‌توان حمایت عاطفی گذاشت که به نظر می‌رسد در پیشرفت و موفقیت آدم‌ها نقش زیادی دارد؟

بله! ما شادی‌های مشترک زیادی داریم. شادترین خاطراتم با پسران هم‌سن و سال اقوامم است که در کودکی و نوجوانی با هم بازی می‌کردیم یا درس می‌خواندیم. خاطرات دسته‌جمعی ما خیلی زیاد است. وقتی دور هم جمع می‌شویم، کلی حرف برای گفتن داریم. طوری تربیت شدیم که اگر در کنار هم بزرگ شویم به ما خیلی خوش می‌گذرد.

این رفتار به خانواده پرجمعیتی که در آن بزرگ شده‌اید هم بستگی دارد؛ شش تا بچه بودید و قاعدتا خانواده بزرگی داشته‌اید؟

آن زمان بیشتر خانواده‌ها پرجمعیت بودند. کلی بچه هم‌سن و سال خودم،‌ اطرافم بود برای همین هیچ وقت تنها نبودم.

پس تجربه‌ای به نام «تنهایی»‌ نداشته‌اید؟

خیر هیچ‌وقت چنین تجربه‌ای نداشتم.

به نظر شما که از بیرون به این موضوع نگاه می‌کنید، چگونه حسی است؟ چون امروزه، بحران تنهایی آدم‌ها به معضلی اجتماعی تبدیل شده است؟

اطرافم آدم تنها زیاد دیده‌ام. جنس زندگی این آدم‌ها کاملا متفاوت است. من بچه‌‌های تنهای زیادی را اطراف خودم می‌بینم؛ نسلی که تنها بزرگ می‌شوند، بچه‌هایی که منزوی‌اند و بیشتر توی خودشان هستند...

و گاهی طغیان می‌کنند.

شاید! اما می‌دانم که مشکلات کوچک برای آنها خیلی بزرگ جلوه می‌کند، چون کسی را ندارند که درباره مشکلشان با او صحبت کنند و اگر کسی هم هست آن‌قدر اختلاف سنی زیاد است که نمی‌توانند با او راحت باشند. تک فرزندها،‌ آسیب‌پذیرترند، چون هم صحبت ندارند و نمی‌دانند مشکلاتشان را باید به چه کسی بگویند.

انیمیشن ماسوله را ساخته‌اید که جزو عاشقانه‌ترین آثار کشور ماست، درک شما از عشق چگونه بود که آن را به این خوبی در ماسوله به نمایش گذاشتید؟

ماسوله عشق بین پیرمرد و پیرزنی است که با هم ازدواج نمی‌کنند و همسایه هستند. این انیمیشن داستان آدم‌های مسنی است که عاشق می‌شوند، اما خیلی‌ها آنها را سرزنش می‌کنند که ای بابا سنشان از این حرف‌ها گذشته است! واقعیت این است که امید به زندگی در کهنسالان کشور ما خیلی پایین است. تا زن یا مردی بازنشسته می‌شود، او را محدود می‌کنیم و توقع داریم همه هیجانات زندگی را کنار بگذارد. حتی به آنها فرصت ازدواج مجدد نمی‌دهیم در صورتی که عشق باعث سرزندگی می‌شود، چیزی که پیرزن و پیرمردها خیلی به آن نیاز دارند. من در ماسوله عشقی را نشان دادم که جوان‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. ماسوله در خیلی از کشورهای دنیا طرفداران زیادی دارد؛ ‌ماسوله تصویر عشقی است که حد و مرز ندارد.

شما از امید گفتید؛ امید نه تنها در کهنسالان بلکه در جوانان هم خیلی کم شده است.

محدودیت‌های غیرواقعی باعث ناامیدی می‌شود. جوانان ما در بیشتر مواقع نمی‌توانند ابراز وجود کنند، نمی‌توانند عشق واقعی را بروز دهند برای همین به جاذبه‌های کاذبی روی می‌آورند که ختم به ناامیدی می‌شود. جوان‌ها بیشتر با ظاهرسازی، عشق و علاقه خود را نشان ‌می‌دهند برای همین به لباس‌، مدل مو و آرایش‌های غیرمعمول روی می‌آورند که واقعیت و باطن آنها را نشان نمی‌دهد. جوان‌های ما نمی‌توانند ابراز وجود کنند بیشتر اوقات به هر سو که می‌روند با بن بست و کلمه «نکن»، «نرو» و... روبه‌رو می‌شوند که این روش آنها را ناامید، پرخاشگر و عصبی می‌کند.

به نظرتان خانواده را چگونه می‌توان شاد نگه داشت؟

کار عجیب و غریبی نباید انجام داد! همین که من به عنوان پدر خانواده وقتی از سرکار به خانه برمی‌گردم با لبخند وارد شوم و برای خانواده‌ام وقت بگذارم، خانواده‌ای شاد خواهم داشت. گوش دادن به حرف‌های همسر و فرزندانم باعث خوشحالی آنها می‌شود. معتقدم همین که ما طبیعی و متعادل رفتار کنیم و اگر با لبخند وارد خانه نمی‌شویم با اخم هم وارد نشویم، حتما در شاد کردن خانواده سهم زیادی داریم. الان متاسفانه شرایط جوری شده که اعضای خانواده کمتر دور هم غذا می‌خورند. همین دور میز و سفره نشستن و غذا خوردن با یکدیگر کلی باعث شادی و صمیمیت می‌شود که آن هم در بیشتر خانواده‌ها از بین رفته است. معتقدم اعضای خانواده باید کنار هم تفریح کنند؛ با هم فیلم ببینند و به سینما، پارک، سفر و ... بروند. به نظرم بهتر است برای هم امتیازاتی قائل شویم و حق یکدیگر را نادیده نگیریم. مثلا بعضی پدرها همیشه دوست دارند که کنترل تلویزیون دست خودشان باشد و هر کانالی را که می‌خواهند، ببینند در صورتی که می‌شود گاهی هم به فرزند خود این حق را داد که او در زمانی مشخص برنامه مورد علاقه خود را تماشا کند. به بچه‌ها اجازه بدهیم که ابراز وجود و احساس کنند که دیده می‌شوند و به خواسته آنها هم احترام گذاشته می‌شود. متعادل بودن باعث شادی خانواده می‌شود که خوشبختانه در خانواده من این تعادل وجود دارد.

طاهره آشیانی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها