سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
جایزه بزرگ به مانند بسیاری از کمدیهای تلویزیونی داستان پیچیده و غامضی ندارد و ساده و سرراست داستانش را تعریف میکند و به پایان میرساند. در این رهگذر آنچه برای سازندگان جایزه بزرگ اهمیت داشته، ایجاد موقعیتهای کمیک و خنداندن مخاطب بوده است. جوان آس و پاسی به نام بیژن جمالی که در یک فست فود کار میکند، برنده جایزه ویژه قرعهکشی بانک شده و یک دستگاه بنز گرانقیمت میبرد. این در حالی است که این خودرو به نام دو نفر در قرعهکشی درآمده و حال باید او و کامبیز باغی این جایزه را میان خود تقسیم کنند. کاری که با توجه به شخصیت این دو و نیز اطرافیانشان تقریبا غیرممکن بوده و ماجراهای مختلفی را به وجود میآورد. مدیری در دو قسمت اول خیلی سریع بیژن را به عنوان قهرمان داستان معرفی کرده و مشکلات مختلفش را چه در محل کار و چه در خانه عمویش به تصویر میکشد.
از سوی دیگر تا حد امکان با شخصیتهای مکمل کار همچون: زنعموی بیژن، محمود جمالی، مراد، سعادتی، ملیحه و فریبا هم آشنا میشویم که هر یک از آنها نقشی در پیشبرد داستان در ادامه داشته و به نوعی با کلاف سردرگم جایزه بانک مرتبط میشوند؛ مجموعهای از تیپهای مختلف و اغلب جذاب که با توجه به ذات کمدی کمتر به شخصیت نزدیک شدهاند.
بیژن جمالی مرد نهچندان خجالتی و خرابکاری است که به واسطه همین امر هم در کارش نه تنها پیشرفت نکرده، بلکه پسرفت هم داشته و همچنان در خانه عمویش ساکن است. در عین حال با معضلی به نام شوهر خواهر(مراد) و زندگی به هم ریخته خواهرش (فریبا) روبهروست که نهتنها باری از دوشش برنداشته، بلکه همواره سربارش هم بودهاند. مجموعه این ارتباطات به خلق شخصیت بیژن منجر شده که در تنها شانس زندگیاش هم، شریک پیدا کرده و در این مسیر به خواهر شریک در جایزهاش (کامبیز باغی) نیز علاقهمند میشود. حال این ماجرای اصلی نیاز به خرده داستانهایی هم برای امتداد آن در عرض دارد که از جمله آنها میتوان به فرار مراد از دست طلبکارها، عشق دیوانهوار محمود جمالی به خودرو و برداشتن خودرو اهدایی بانک و بردن آن که در نهایت به دزدیده شدنش ختم میشود، اشاره کرد. با این حال آنچه برای مخاطب در جایزه بزرگ اهمیت دارد، خلق کمدی براساس موقعیت و کلام است که مدیری در این زمینه تا حدود زیادی موفق نشان داده است. برای مثال میتوان به بردن سگ یکی از مشتریهای آژانس کرایه اتومبیل توسط محمود به خانه اشاره کرد که در آخر به دور ریختن شام پخته شده و شستن فرشهای خانه شب هنگام ختم میشود.
همینطور رفت و آمدهای مکرر فریبا و همسرش مراد به کلانتری و مواجهه آنها با افسر نگهبان که به مرور دیگر شخصیتها همچون کامبیز و بیژن هم به آن دو اضافه شده و افسر نگهبان را عاصی میکنند! شخصیت کامبیز باغی یک شخصیت کاملا اغراق شده است که نشانههای مختلفی از دوران قدیم را داشته و کاملا در تضاد با دنیای مدرن است.
همین امر هم بخصوص تضادش با بیژن در قسمتهای اول از مخاطب خنده میگیرد، اما به مرور کارکرد خود را بر اثر تکرار از دست میدهد. ازدواج خواهر کامبیز با بیژن که پایان بخش جایزه بزرگ محسوب میشود نیز ایده جذابی برای جمعبندی داستان است که مخاطب را با تصور ادامه ارتباط این دو به خنده میاندازد. با همه اینها جایزه بزرگ ضعفهایی هم دارد که بخش مهمی از آن به فیلمنامه و تکرار موقعیتهای کمیک آن بازمیگردد که به مرور جذابیتهای اولیهاش را از دست میدهد.
به نظر میرسد که سروش صحت و محمدرضا آریان مصالح کافی برای شکل دادن به یک مجموعه 15 قسمتی را نداشته و از نیمه کار به بعد به دام تکرار افتادهاند. اما مهران مدیری پس از چند تجربه در قاب کوچک مهارت کافی برای پوشاندن ضعفهای کار را داشته و در جایزه بزرگ هم با ظرافت خاصی آن را انجام داده است.
در این بین او از بازیگرانش هم به بهترین نحو در این رابطه سود جسته است که برای مثال میتوان به جواد رضویان، بهنوش بختیاری، رضا شفیعیجم و در نهایت خود مدیری اشاره کرد. بازیگرانی آشنا با جنس کمدی که عموما زمانبندی در اجرای شوخیها را بلد بوده و در شکلگیری شوخیهای نوشته شده نقشی کلیدی داشتهاند.
این روزها که جایزه بزرگ بار دیگر روی آنتن شبکه آیفیلم رفته شاید بتوان قضاوت بهتری در رابطه با کیفیت نهایی آن کرد و دید که گذر زمان تا چه حد روی آن تاثیر گذاشته است.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد