عباس جمالی؛ بازیگر، نویسنده و کارگردان جوان تئاتر:

هنوز دارم مشق می‌کنم

عباس جمالی، کارگردان، نویسنده و بازیگر جوانی است که در آثار متعددی نظیر «ویران» به کارگردانی یوسف باپیری، «p2» به کارگردانی مرتضی میرمنتظمی، «اسم» به کارگردانی لیلی رشیدی، «سیمرغ» کیومرث مرادی و آخرین کار دکتر علی رفیعی درباره امیرکبیر و با عنوان طولانی «خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی‌خان فراهانی»، در نقش میرزا آقاخان نوری، روی صحنه رفته و نویسنده و کارگردان آثاری نظیر دریا زدگی و نمایش امان بوده است.جمالی پیشتر در جشنواره مونولیو (جشنواره تک گویی گروه تئاتر لیو)، نمایش «عکس من» را با بازی مینووش رحیمیان، لیلی رشیدی و آناهیتا اقبال‌نژاد کارگردانی کرده بود.
کد خبر: ۸۶۴۲۸۹

در نمایش دریازدگی به عنوان نویسنده و کارگردان، با بازیگران شناخته شده و توانمندی نظیر رضا بهبودی و پانته‌آ بهرام کار کردید. هدایت این بازیگران برای کارگردان جوانی مثل شما سخت نبود؟

معتقدم که شما به عنوان کارگردان با هر بازیگری که بخواهید کار کنید، در ابتدای امر نیازمند این هستید که بر متن مسلط باشید و من همیشه این موضوع مهم را لحاظ می‌کنم. بعد هم واقعیت این است که شیوه‌ای را که کار می‌کنم؛ به عنوان مثال در همین نمایش دریازدگی، مبتنی بر طراحی‌هایی است که برای من از خود متن شروع می‌شود و به تمرین کشیده می‌شود و در همان مسیر هم پیش می‌رود. در عین حال به تمرین راحت و بی‌استرس ایمان دارم. چراکه در این پروسه و روند، کشف و شهود اتفاق می‌افتد و بازی‌ها بر مبنای همین کشف و شهود به اندازه‌های دلخواه درمی‌آید. شما به عنوان کارگردان وقتی ساختمند پیش بروید، آن مقوله هدایت که پرسیدید کار دشواری نخواهد بود.

کارگردانی کردن در کاری که بازیگران اسمی و مطرحی دارد، برای یک کارگردان جوان سخت و استرس زا نیست؟

به نظرم سختی ماجرا در اعتماد دوطرفه است. وقتی بازیگر به تو اعتماد کند و تو به بازیگر، همه کارها به بهترین شکل ممکن پیش می‌رود. وقتی این اعتماد وجود نداشته باشد، دیگر خیلی فرق نمی‌کند بازیگر حرفه‌ای داری یا آماتور. تحت هر شرایطی کار پیش نخواهد رفت.

خوشبختانه در کارهایی که من کارگردانی کرده‌ام و بازیگران بزرگی در آن بازی کرده‌اند این اعتماد وجود داشته است؛ چه کارهایی که اجرا شده‌اند؛ مثل «دریازدگی» و چه کارهایی که متاسفانه اجرا نشدند؛ نظیر نمایش «امان» که پنج بازیگر زن چهره در این کار بازی می‌کردند.

در متن نمایش‌هایی که نویسنده‌اش بوده‌اید، حس می‌شود ادبیات داستانی را خوب می‌شناسید. غریزی است یا واقعا ادبیات داستانی را کارگاهی فرا‌گرفته‌اید؟

واقعیتش من از 16 ـ 15 سالگی‌ام، مخاطب جدی ادبیات بودم و حرفه‌ای کتاب می‌خواندم و نویسندگانی چون ریموند کارور و ارنست همینگوی برایم جایگاه ویژه‌ای داشته‌اند و اگر نوشته‌هایم دارای آن ویژگی‌هاست که اشاره کردید احتمالا تاثیر همین تجربه‌ها و استفاده از تجربه نویسندگی همین نام‌هاست.

در رزومه شما نویسندگی، کارگردانی و بازیگری به چشم می‌خورد. کدام دغدغه برای عباس جمالی جدی‌تر است؟

واقعیتش همه اینها برایم دغدغه‌های جدی‌ای هستند و نمی‌توانم یکی را بر دیگری ترجیح بدهم. چون همه موارد بالا زیرمجموعه تئاتر و هنر است و برای من خود هنر مهم است و طبیعی است که هر چیزی که زیر مجموعه آن باشد، برایم اهمیت ویژه‌ای دارد.

معیارهایتان برای بازی در یک نقش چیست؟

من هم برای این که انتخاب کنم در چه کاری بازی کنم، سختگیر هستم. حتما باید یک کار برایم دغدغه‌ای جدی داشته باشد تا بتوانم در آن به خوبی ایفای نقش کنم. اگر یک کار این دغدغه را داشت، اساسا دوست دارم در آن باشم. بعد هم باید کار را دوست داشته باشم. من معتقدم حتی اگر قرار است در یک پروژه، کار تدارکاتش با من باشد، همین کار را هم باید دوست داشته باشم.

از تجربه کار با آقای دکتر رفیعی بگویید.

بی‌اغراق و بدون این که بخواهم مداهنه کنم باید بگویم تجربه بسیار ارزشمندی را کسب کردم. دکتر رفیعی، بی‌شک یکی از گنجینه‌های حال حاضر ادبیات نمایشی و هنر ما هستند که سالیان سال علم، تجربه، خردمندی، مطالعه، پژوهش و کارگردانی را با خود دارند و بسیار کتابخوان هستند. تجربه کار کردن با ایشان نه‌تنها برای من که برای هر کسی ارزشمند و افتخارآمیز است.

بازی در نمایش دکتر رفیعی چه چیزی به شما اضافه کرده است؟

به نظر خودم در بازیگری به درک‌های جدید و والایی رسیدم. دکتر رفیعی تعریف جالبی از بازیگر و موقعیت صحنه‌ای یک بازیگر دارند. به اعتقاد ایشان بازیگر کسی است که می‌داند در کجا و در چه موقعیتی از صحنه قرار بگیرد و اصطلاحا فهم اشغال فضای مناسب را روی صحنه داشته باشد.

برای رسیدن به این فهم، البته هم بازیگر نقش دارد و هم کارگردان و وقتی قرار است اتفاق بازیگری در مقابل دیدگان نافذ و نکته بین کارگردانی مثل آقای دکتر رفیعی بیفتد، قطعا به بهترین شکل ممکن اتفاق خواهد افتاد و برای من هم همین‌طور بود. باید این را هم اضافه کنم که آقای رفیعی، بخشی از تمریناتشان هم براساس خلاقیت فردی بازیگران شکل می‌گیرد که همین موضوع هم خیلی کمک‌کننده و آموزنده است و همه اینها که گفتم موارد ارزشمندی است که به من اضافه شده است.

با میرزا آقاخان نوری قبل از بازی در تئاتر دکتر رفیعی چقدر به لحاظ تاریخی آشنا بودید؟

به هر حال مطالعات پراکنده‌ای از قبل داشتم و بعد هم که قرار شد این نقش را من بازی کنم، بیشتر خواندم، اما بحث بر سر این است که شما وقتی در کار با کارگردان بزرگی مثل آقای دکتر رفیعی بازی می‌کنید، باید بدانید که کاراکترهایی را قرار است بازی کنید که از فیلتر ذهن این کارگردان گذشته‌اند. چنین شخصیت‌هایی بیش از این که وامدار تاریخ باشند و ما به ازای تاریخی واقعی‌ای داشته باشند، وامدار ذهن و برداشت و تألیف دکتر رفیعی هستند و از صافی ذهن و پیشنهاد ایشان می‌گذرند و توسط ما بازی می‌شوند.

رسیدن‌تان به نقش‌هایی اینچنینی مدیون چه هدایت‌هایی است؟

خیلی چیزها. اساسا در هنر نمایش، خیلی مسائل با هم همپوشانی دارند و لازم است شما آنها را لحاظ کنید. یکی از اینها شناخت درام است که به نظر من خیلی مهم و اتفاقا چه بسا یکی از نقاط ضعف دانشگاه‌های ماست که معرفی و ارائه خوبی در زمینه‌های شناخت درام و فضای دراماتیک، وضعیت‌های نمایش و کاراکترهای مختلف به دانشجویانش ندارد. این یک اصل است که بازیگری که نقش را بفهمد، 50 تا 60 درصد کار را پیش می‌برد ولی واقعا این قابلیت‌ها درست آموزش داده می‌شود؟ من خودم سعی کرده‌ام در درک این آموزه‌ها، دانشجوی خوبی باشم و مدام مشق کنم و مدام تجربه‌های رنگارنگ و مختلف داشته باشم.

وقتی یک نفر که کارگردانی کرده به عنوان بازیگر در یک کار حضور پیدا می‌کند، دغدغه‌ها و نگاه کارگردانی‌اش را چطور کنترل می‌کند؟

من به این مقوله از زاویه دیگری نگاه می‌کنم. این که شما وقتی کارگردانی می‌کنی درد کارگردانی را خوب حس می‌کنید و وقتی بازیگر هستید دغدغه‌های یک بازیگر را. طبیعی است که این جا‌به‌جایی در بازیگری و کارگردانی، نگاه و امکان‌های جدیدی به تو می‌دهد که ارزشمند است، اما بگذارید این نکته را هم اضافه کنم که من 3 ـ 2 سال است که به طور جدی وارد حیطه کارگردانی شده‌ام و اگر منظورتان این است که در کار دکتر رفیعی، آیا نظرات کارگردانی هم در ذهنم دارم، این طور نیست. من آنجا بازیگرم و تمام تمرکزم روی بازیگری است و تمام تلاشم این است که آموزه‌های این رشته از هنر را هم خوب فرا بگیرم و چیزی را پیاده کنم که کارگردان از من می‌خواهد.

برای آینده چه کارهایی را در دست انجام دارید؟

احتمالا در نمایش «سگ لرز» که نوشته خود من است و مرتضی میرمنتظمی آن را در بهمن و اسفند امسال در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه خواهد برد، بازی خواهم کرد.

به عنوان سوال پایانی وضعیت تئاتر امروز را چطور می‌بینید؟

تئاتر مثل همه کارهای فرهنگی و هنری دیگر هم با مشکلات و موانع متعددی مواجه است که امیدوارم یک روز بالاخره حل شود و این را همه بزرگان هنر نمایش می‌دانند و به آن اشاره کرده‌اند و حرف تازه‌ای نیست که من به عنوان یک عضو کوچک خانواده بزرگ تئاتر بر زبان می‌آورم. تنها چیزی که ذهن مرا مشغول می‌کند این است که مسئولان و متولیان کارهای فرهنگی و هنری در این جامعه آیا می‌خواهند تئاتر سر پا باشد یا نمی‌خواهند و اگر نوع خاصی از تئاتر را می‌خواهند، دقیقا آن نوع خاص، چگونه تئاتری است؟ به هر حال تئاتر و هنر نمایش، شامل همه تئاتر است و نمی‌توان با آن گزینشی برخورد کرد و بخشی از آن را خواست. بخش دیگر را نه.
ناشکری نمی‌کنم.

در دولت یازدهم، همچنان که امید می‌رفت، واقعا شاهد تغییرات خوبی بودیم ولی همین تغییرات هم تناسبی با توقعات نداشت و شاید حتی به اندازه 30 ـ 40 درصد توقعات تئاتری‌ها را هم برآورده نکرد. با این همه من کماکان امیدوارم و کار می‌کنم، اما یک سوال دیگر هم برای من به شکل پررنگی مطرح است و آن هم این است که واقعا چرا نهادهای صنفی‌ای نظیر خانه تئاتر در برابر مشکلات فراوانی نظیر کمبود سالن و هزار مشکل دیگر که هنر نمایش با آن روبه‌روست، موضعی نمی‌گیرند.

مهرداد نصرتی ـ اعظم حسن‌تقی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها