شاگرد داروخانه‌ای که کارآفرین فولاد شد

یک کارآفرین و عضو انجمن تولیدکنندگان فولاد در تلویزیون درباره نحوه فعالیت‌هایش توضیح داد.
کد خبر: ۸۶۳۳۵۶
شاگرد داروخانه‌ای که کارآفرین فولاد شد

احمد دنیانور، کارآفرینی که 42 سال سن دارد و تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی ادامه داده است، اعتقاد دارد که درس‌خواندن اصلی‌ترین عامل موفقیت نیست: «ما باید برای رسیدن به اهدافمان به خودمان اتکا داشته باشیم. اگر قرار بود با درس‌خواندن، افراد بتوانند به موفقیت‌های خیلی بالا در حوزه کارآفرینی دست پیدا کنند، قطعا نوبت به ما نمی‌رسید.»

به گزارش خبرآنلاین، دنیانور که در حال حاضر به عنوان کارآفرین صنعت فولاد فعالیت دارد، با تاکید بر اینکه در دوران نوجوانی درس‌خوان نبوده است، گفت: «از مدرسه گریزان نبودم اما سر درس خیلی حرف برای گفتن نداشتم. همیشه ناپلئونی درس‌هایم را پاس کردم. جالب است بدانید که در کلاسمان دو سه بچه درس‌خوان حضور داشتند که به من ریاضی درس می‌دادند. آنها در حال حاضر مدیران و کارمندان من هستند!»

این کارآفرین افزود: «من تقریبا کار را از کلاس سوم راهنمایی آغاز کردم. وقتی سوم راهنمایی‌ام تمام شد، کار را در یک کارخانه پلاستیک آغاز کردم. این موضوع نیز به توصیه خانواده‌ام صورت گرفت. پدرم نظامی و فنی بود. ایشان خیلی اعتقاد داشت بچه باید دستش را روی زانوی خودش بگذارد و بایستد. بر این اساس هنگامی که سوم راهنمایی‌ام تمام شد به توصیه ایشان و با حمایت مادرم به کارخانه پلاستیک‌سازی رفتم. مادرم تاکید داشت بروم این کار را انجام دهم و حمایت کرد. سر خیابان خانی‌آباد کارخانه پلاستیک‌سازی بود که رفتم آنجا و شاگرد کارخانه شدم. بعد وارد دبیرستان شدم. آن زمان یادم هست که هنگام تحصیل به عنوان حرفه باید در جایی برای طرح کاد مشغول کار می‌شدم و چون علاقه من کار در داروخانه بود، در دوران طرح کاد به داروخانه خیابان پیروزی رفتم. بعد هم توسط صاحب داروخانه به کار گرفته شدم. در تمام طول دبیرستان کار می‌کردم. در شهریور که دیپلم گرفتم دو ماه بعد و در آبان ازدواج کردم. دو ماه دانشجوی مجرد بودم. وقتی لیسانس گرفتم خدواند دو فرزند دختر به من داده بود. این را هم بگویم که من یک سال هم رد شدم.»

دنیا نور در بخش دیگری از توضیحاتش به عجین‌ بودنش با کار اشاره کرد و گفت: «با کار بیشتر از درس عجین بودم. احساس می‌کردم که اصل مسیر را باید با کار کردن و تلاش کردن پیش رفت. درس خواندن بسترها را آمده می‌کند. شما را مهیا می‌کند که در کار موفق‌تر باشید. به طور شخصی تمام کارآفرین‌هایی که می‌شناسم هیچ کدام با اتکا به تحصیلات دانشگاهی به جایی نرسیدند. آن را خواندند که از قافله عقب نمانند. عموما دستشان روی زانوی خودشان بوده و کار کرده‌اند.»

این کارآفرین حوزه صنعت با تاکید بر این موضوع که الگو به صورت خاصی نداشته‌ام، گفت: «من از تجربه، زیاد استفاده می‌کنم. من خیلی نوجوان بودم که مادرم از امیرالمومنین (ع) سخنی به من یاد داد که می‌فرمایند آدم‌ها سه دسته‌اند. یا تجربه دیگران می‌شوند، یا افرادی هستند که از تجربه خودشان استفاده می‌کنند و یا اینکه فرهیختگان و کسانی هستند که از تجربه دیگران بهره می‌برند. من هم اعتقاد دارم که همیشه باید تشنه آموختن باشیم.»

دنیانور در بخشی از بیان قصه زندگی خود به شکست‌هایی که در زندگی کاری
او در پاسخ به این پرسش که برخی آدم‌ها در شرایط شکست روحیه خودشان را می‌بازند اما شما چگونه توانستید موفق باشید، گفت: «آنهایی باید جا بزنند که یادشان برود که خودشان این راه را درست کردند. سال 79 مدیر شرکتی شدم که متعلق به یکی از بانک‌ها بود و 48 میلیارد تومان زیان انباشته داشت. بعد از چهار سال با 42 میلیارد سود شرکت را تحویل دادیم. این شرکت به فاصله کوتاهی توسط بخش بزرگ صنعتی خریداری شد.»

دنیانور درباره نحوه رساندن این شرکت زیان‌ده به یک شرکت سودده گفت: «6 صبح هر روز از سی‌متری نیروی هوایی به میدان آزادی رفتم تا در کارخانه مشغول شوم و 10 شب برگشتم. این کار چهار سال ادامه داشت.»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها