محاکمه هفته

قصاص؛ عاقبت معامله مرگبار عتیقه

پنج سال راز قتل را در سینه پنهان کرده بود اما سرانجام صبر خانواده مرد ناپدیدشده تمام شد و برای یافتن او شکایتی را مطرح کردند. همین شکایت کافی بود تا راز قتل فاش شود و پسر جوان پای چوبه دار برود.
کد خبر: ۸۴۹۵۲۹

مهر ماه سال 84 مردی هراسان خود را به ماموران پلیس رساند و مدعی شد، هنگام عبور از تنگه بولان متوجه رد خون شده و پس از دنبال کردن رد خون، با جسد متلاشی شده مردی روبه‌رو شده است.

در ادامه تیمی از ماموران راهی محل مورد نظر شده و با جسد مرد ناشناس که به طرز هولناکی به قتل رسیده بود، مواجه شدند. تحقیقات محلی آغاز شد و یکی از ساکنان منطقه که پسر 18 ساله‌ای به نام احمد بود، گفت: جسد متعلق به یک کارگر افغان به نام جان پرویز است. او در این منطقه کار می‌کرد و آخرین بار که در باغ من کار می‌کرد همین لباس‌ها را بر تن داشت.

جسد با دستور بازپرس جنایی دفن شد و تحقیقات برای افشای راز این قتل بی‌نتیجه ماند. پس از گذشت پنج سال از این جنایت، زن جوانی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن مرموز شوهرش خبر داد. او در شکایتش گفت: «حدود پنج سال قبل شوهرم همراه یکی از دوستانش به نام احمد برای معامله عتیقه از خانه خارج شد. نیمه‌های شب احمد به مقابل خانه ما آمد و مدعی شد، او و شوهرم برای معامله عتیقه زیرخاکی به یکی از روستاهای دماوند رفته بودند، اما شوهرم با یک مرد افغان به نام جان‌پرویز که برای معامله آمده بود، درگیر شد و او را با ضربه‌های سنگ کشت. ابراهیم می‌گفت شوهرم از ترس فرار کرده است و به من گفته این خبر را به خانواده‌اش برسانم. من و خانواده شوهرم حرف‌های او را باور کردیم. ما امیدوار بودیم که شوهرم بالاخره به خانه برگردد، اما حالا ابراهیم مدعی است شوهرم از کشور خارج شده است. شوهرم مرد بی‌فکری نبود و محال است برای همیشه ما را رها کرده و به کشور دیگری رفته باشد. ما حالا با گذشت پنج سال سرگردانی از این ماجرا به ابراهیم مشکوک شده‌ایم.»

پس از این شکایت ماموران به بررسی جسدهای کشف شده در سال 84 پرداخته و خانواده مرد ناپدید شده با مشاهده جسد متلاشی شده‌ای اعلام کردند این جسد متعلق به پرویز است و آخرین شب همین لباس‌ها را بر تن داشت. از سوی دیگر تحقیقات پلیسی نشان داد، جسد مورد نظر با اسم یک تبعه افغان به نام جان‌پرویز دفن شده بود.

افشای همین موضوع کافی بود تا ماموران احتمال دهند ابراهیم در این جنایت نقش داشته و در این مدت به دنبال تغییر مسیر تحقیقات بوده است.

ابراهیم قبل از اطلاع از شکایت خانواده پرویز و فرار، توسط ماموران بازداشت و در بازجویی‌های اولیه منکر قتل شد اما وقتی متوجه شد ماموران راز تناقض‌گویی‌های او را کشف کرده‌اند، لب به اعتراف گشود و گفت: «دو سال بود که در خانه پدری پرویز مستاجر بودم و می‌دانستم او پول نقد دارد. به بهانه معامله عتیقه او را به نزدیکی باغ پدری‌ام کشاندم و او را با چاقو کشتم. سپس برای این‌که شناسایی نشود با سنگ به صورتش کوبیدم. جنازه را دفن کردم و به خانواده‌اش گفتم پرویز مرتکب قتل مرد افغان شده و گریخته است. برای گمراه کردن پلیس هم گفتم جنازه کشف شده متعلق به مردی افغانی است.»

با تکمیل تحقیقات و کشف راز این جنایت، پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم هفته گذشته پای میز محاکمه قرار گرفت. در ابتدای جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست، خواستار مجازات متهم شد.

سپس پدر مقتول به‌عنوان اولیای دم در جایگاه قرار گرفت و گفت: این مرد من و همسر و عروسم را چند سال به بازی گرفت. او هر بار حرف تازه‌ای می‌زد. او می‌گفت پسرم به شمال، مشهد و جنوب کشور رفته و در آنجا زندگی مخفیانه در پیش گرفته است. آخرین بار هم مدعی شد پسرم از کشور خارج شده است. پسرم بدون اطلاع ما این کار را نمی‌کند و همین حرف باعث شد به ابراهیم مشکوک شوم. من حالا قیم نوه خردسالم هستم و از طرف خودم و او برای قاتل تقاضای قصاص دارم.

رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به ابراهیم از او خواست به دفاع از خود بپردازد که مرد جوان با قبول اتهامش گفت: زمانی که مرتکب قتل شدم 18 ساله بودم و طمع باعث شد مرتکب قتل شوم. از کار خود پشیمانم و امیدوارم اولیای دم مرا ببخشند.

پس از دفاعیات متهم و وکیلش، قضات دادگاه او را به قصاص محکوم کردند.

امیرعلی حقیقت‌طلب

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها