میدانی به چه جرمی اینجا هستی؟
همسرم و خانوادهاش از من شکایت کردهاند که او را ربوده و به زور به کمپ ترک اعتیاد بردهام.
کمپ ترک اعتیاد؟
بله. همسرم معتاد است و من یک ماه قبل برای اینکه او اعتیادش را ترک کند وی را به کمپ بردم و بستری کردم. همسرم است و دوستش دارم. میخواهم با او زندگی کنم، اما اعتیادش زندگی ما را نابود کرد.
همسرت چهکاره است؟
بیکار است و در خانه صبح تا شب زندگی میماند و حتی خرج موادش را تا چندی قبل از من میگرفت.
پس خرج زندگیتان از کجا تامین میشود؟
من در غرب تهران در یک مرکز فروش لوازم آرایشی، بهداشتی کار میکنم و هزینه زندگیام را از این راه تامین میکنم.
چرا کمپ را انتخاب کردی؟
دیگر از خماری او خسته شده بودم. به همین دلیل تصمیم گرفتم با او صحبت کنم تا اعتیادش به مواد را ترک کند که قبول کرد.
بعد چه شد؟
از پساندازی که داشتم 500 هزار تومان به یک کمپ دادم تا همسرم بستری شود و اعتیادش را ترک کند. او به میل خودش برای ترک اعتیاد در آن کمپ بستری شد. هنوز دو هفته از بستری شدن او نگذشته بود که با رسیدن برگه احضاریه شوکه شدم. خانواده همسرم و او از من شکایت کرده بودند. وقتی به جلسه بازپرسی آمدم متوجه شدم آنها از من به اتهام آدم ربایی شکایت کردهاند. پدر شوهرم فکر میکند پسرش را بهزور به کمپ بردهام تا اموالش را بهدست بیاورم.
بعد چه شد؟
هنوز تحقیقات ادامه دارد. شوهرم با درخواست من قبول کرد به کمپ برود، اما الان تحتتاثیر حرفهای خانوادهاش از من به اتهام آدمربایی شکایت کرده است. هیچ اجباری نبوده که آدمربایی باشد.
حرف آخر...
من آدمربایی نکردهام و چون همسرم را دوست داشتم، میخواستم او اعتیادش را ترک کند. نمیدانم با داشتن دو فرزند 15 و 12 ساله او چگونه توانسته از من شکایت کند. اگر از کتک زدنهایش در خماری شکایت میکردم از من به اتهام آدمربایی شکایت نمیکرد.
تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد