اهالی با شنیدن صدای شلیک گلوله به خانه مورد نظر آمده و زن مجروح را به بیمارستان منتقل کردند اما او به دلیل شدت جراحات جان باخت.
ماموران پلیس شهرستان کوار استان فارس پس از اطلاع از ماجرای مرگ راهی بیمارستان شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند.
بررسیهای اولیه نشان میداد این زن در حالی که با شلیک گلوله مجروح شده بود به بیمارستان انتقال یافته است که بر اثر شدت جراحات و خونریزی جان خود را از دست داده بود.
یکی از همسایههای مقتول که او را به بیمارستان رسانده بود در تحقیقات گفت: با شنیدن صدای شلیک گلوله خود را به خانه زن رساندیم. زن میانسال غرق در خون روی زمین افتاده بود. در فاصلهای کوتاه از او، پسرش مهران در حالی که اسلحهای در دست داشت ایستاده بود. زن مجروح را به بیمارستان رساندیم اما پسرش همراه ما نیامد.
ماموران که مطمئن بودند مقتول توسط پسرش به قتل رسیده است برای دستگیری او راهی خانهاش شدند، اما او از آن محل گریخته بود. ردیابیها برای دستگیری متهم به قتل آغاز شد، اما مهران مدام مخفیگاه خود را در شهرهای مختلف تغییر میداد. سرانجام هفته گذشته ردپای مرد جوان در شهر مشهد شناسایی شد و موضوع به کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی اعلام شد.
کارآگاهان جنایی مشهد با تحقیقات خود توانستند مخفیگاه متهم را شناسایی کنند اما زمانی که وارد آنجا شدند، دریافتند مهران خودکشی کرده است. متهم به قتل به بیمارستان انتقال یافت که با تلاش پزشکان از مرگ نجات پیدا کرد.
مهران پس از بهبود برای تحقیقات تحویل کارآگاهان پلیس کوار شد. او در بازجوییها با اعتراف به قتل گفت: 10 سال قبل عضو یک شبکه سرقت شده و به صورت مسلحانه سرقت میکردیم. سرانجام توسط ماموران دستگیر شده و روانه زندان شدم. ده سال زندان را تحمل کرده و خرداد امسال آزاد شدم. بعد از چند روز دوباره ارتباطم با دوستان نابابم آغاز شد. وقتی به خودم آمدم به موادمخدر و قرص اعتیاد پیدا کرده بودم. مادرم با مسوولان یک کمپ ترک اعتیاد صحبت کرد و مرا برای ترک به آنجا برد. چند روز قبل از قتل از کمپ بیرون آمدم. به خاطر قرصهایی که مصرف میکردم بی خواب شده بودم و این موضوع آزارم میداد. صبح دهم شهریور اسلحه دو لولی را که در خانه بود، برداشتم تا به شکار بروم. مادرم تصور کرد میخواهم سرقت کنم. سد راهم شد. هیچ کنترلی بر رفتارم نداشتم. از او خواستم از من فاصله بگیرد اما مدام اصرار میکرد اسلحه را به او بدهم. نمیدانم چه شد گلولهای شلیک شد و به مادرم اصابت کرد.او غرق در خون روی زمین افتاد. همسایهها متوجه موضوع شده و به خانه مان آمده و مادرم را با به بیمارستان رساندند.
خیلی ترسیده بودم. اسلحه را در همان حیاط انداخته و به شیراز رفتم. یکی از دوستانم خبر داد مادرم در بیمارستان فوت شده است. میدانستم پلیس در تعقیبم است. به همین خاطر راهی اصفهان شدم. چند روز آنجا بودم و بعد به قم رفتم. از آنجا هم به تهران رفته و سرانجام راهی مشهد شدم. کابوس جنایت یک لحظه هم رهایم نمیکرد. از سایه خودم هم میترسیدم. میدانستم اگر به هتل یا مسافرخانه بروم خیلی زود دستگیر میشوم. به همین خاطر خانهای اجاره کردم. از این وضعیت خسته شده بودم.شبها با کابوس صحنه قتل از خواب بیدار میشدم. برای رهایی از این کابوس تصمیم به خودکشی گرفتم اما ماموران متوجه شدند و به بیمارستان منتقل شدم. من قصد قتل مادرم را نداشتم و تیر به سمت هوا شلیک شد. نمیدانم چگونه گلوله به مادرم اصابت کرد. از کار خود پشیمانم. مادرم میخواست من زندگی سالمی داشته باشم، اما من ناخواسته او را کشتم. قرصهایی که میخوردم عامل این کار است.
متهم به قتل پس اعتراف به قتل با قرار قانونی روانه زندان شد.
امیرعلی حقیقت طلب / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: